کتاب پسرانی از جنس روی

125,000 تومان

معرفی کتاب پسرانی از جنس روی
نیروهای شوروی بین سال های 1979 تا 1989، درگیر جنگی ویرانگر در افغانستان شدند که باعث مرگ بیش از 50هزار نفر و از دست رفتن جوانی و انسانیت ده ها هزار نفر دیگر شد. کتاب پسرانی از جنس روی، خاطرات تأثیرگذار و صادقانه ی سربازان، افسران، پرستاران، مادران، پسران و دخترانی است که از جنگ و تأثیرات جاودان آن سخن گفته اند. این کتاب، داستانی واقعی و شوکه کننده است و مخاطب را بدون شک، متوجه شباهت این جنگ با جنگ آمریکا و ویتنام می کند.

در این جنگ، جسد سربازان شوروی در تابوت هایی از جنس روی به کشور بازگردانده می شد در حالی که دولت شوروی، اساساً وجود چنین درگیری و جنگی را انکار می کرد.
سوتلانا الکساندرونا الکسیویچ در کتاب پسرانی از جنس روی، از حقیقت جنگ شوروی و افغانستان پرده برمی دارد و شرحی فوق العاده خواندنی و تأثیرگذار از یکی دیگر از تجارب مشقت بار و خونین بشر ارائه می کند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

کتاب پسرانی از جنس روی

نویسنده
سوتلانا الکسیویچ
مترجم
عبدالمجید احمدی
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 466
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال انتشار 1402
سال چاپ اول ——
موضوع
جنگی
نوع کاغذ ———
وزن 480 گرم
شابک
9786220107903

 

توضیحات تکمیلی
وزن 0.48 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کتاب پسرانی از جنس روی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

آموزش و پرورش تطبيقي

78,000 تومان
آموزش و پرورش تطبيقي نویسنده دکتر بهرام محسن‌پور مترجم —————– نوبت چاپ 8 تعداد صفحات 156 نوع جلد شومیز قطع

کودکی و تاریخ (درباره ویرانی تجربه)

192,000 تومان
نویسنده در این کتاب مفهوم تجزیه زبانی کودکی و ارتباط آن با زمان‌مندی و تاریخی‌بودن وجود انسان را بررسی می‌کند. از این رو، نخست رابطة آیین و بازی را با اتکا به بحث‌های «لوی استروس» و رویکرد ساختارگرایانة او در تحلیل آیین‌های اقوام ابتدایی ارزیابی می‌کند. سپس رابطة هر یک از این دو مقوله را با زمان و تاریخ مورد بررسی قرار می‌دهد. آن‌گاه در پرتو نگاهی گذرا به تاریخ فلسفة زمان در غرب، مفهوم متافیزیکی «زمان گاه‌شمارانه» یا «کرونولوژیک» را نقد می‌کند و به دنبال آن مسئلة رابطة مارکسیسم و ماتریالیسم تاریخی را با «دیالکتیک» و مفهوم «هگلی»و «وساطت» مورد بحث قرار می‌دهد. در پایان نیز دربارة مفهوم «ژست» و رابطة آن با سینما و سیاست و تاریخ مطالبی را بازگو و رابطة انسان را با تاریخ بررسی می‌کند.

خانواده درمانی

280,000 تومان
به جرات می توان گفت که مبحث خانواده یکی از دلنشین ترین موضوعات در روان شناسی است . چرا که در بدو امر ، با نزدیک ترین محیط بلا فصل ما ، یعنی خانواده سرو کار دارد . از هر چه که بتوانیم فاصله بگیریم ، از خانواده نمیتوانیم ، چون که بدون وجود خانواده ، در هر شکل و صورتی که باشد مفهوم زندگی و حیات انسانی مصداقی نخواهد داشت مفهوم ارزش این نهاد اجتماعی برای هر دولت و جامعه ای اساس کار تلقی می شود و هر جامعه متناسب با ارزش های خود ابتدا به سراغ  خانواده می رود تا از درون آن ، شهروندان آتی خویش را بپرورانند . کتاب حاضر یکی از درسنامه های جامع در خصوص روان شناسی خانواده و خانواده درمانی است.  
سفارش:0
باقی مانده:1

شخصیت باستان … ارسطو

12,000 تومان
پس از سقوط شهر تروا در حدود سال ١١٨٠ پیش از میلاد ، سربازان به یونانی بازگشتند که قحطی و اقتصادی فروپاشیده آن را در بر گرفته بود . حالا زمان بازسازی بود . آتن کانون پیشرفت‌های معماری ، هنر ، علم و فلسفه شد . در حدود سال ٤٦٠ پیش از میلاد ، یونان باستان به عصر زرین خود قدم گذاشت . در این عصر مردمسالاری مستقر گردید ، طلیعه مطالعات دانشگاهی پدیدار شد ، گام‌های بلندی در راه پیشرفت علم و پزشکی و معماری برداشته شد و اشعار حماسی و نمایشنامه‌هایی خلق شد . « ارسطو » کتابی است که از مجموعه شخصیت‌های تأثیرگذار به زندگی اندیشمند و فیلسوفی یونانی به نام ارسطو می‌پردازد . او شاگردانش را تشویق می‌کرد که پرسش‌هایی طرح کنند و سپس با استفاده از مشاهدات خودشان به آنها پاسخ دهند . ارسطو آنها را به دیدن ، حس کردن ، بوییدن و لمس کردن چیزها در پیرامونشان وا می‌داشت . به آنها می‌گفت که مشاهدات خود را تکرار و نتایج را با همشاگردی‌هایشان بارها مقایسه کنند . در نظر یونانیان باستان ، فلسفه به معنی تفکر درباره این بود که بشر چرا و چگونه به وجود آمده است . مقصود از فلسفه ، جستجوی حقیقت درباره چگونگی عملکرد جهان بود .

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

ملاقات

52,500 تومان
ملاقات،‌با داستان‌هاي فراموش‌نشدني، تاثربرانگيز و هولناك برآمده از شناخت بي‌مثال بالدوين از زخم‌هاي نژادپرستي بر پيكر قربانيان و عاملانش،‌اثري است بزرگ با سبكي درخشان از يكي از مهم‌ترين نويسندگان سده‌ي بيستم جهان و نيز سده‌ي بعد كه گويي نفرت و تعصب كماكان دوام يافته است.