کلاغی که با خدا حرف زد

8,000 تومان

کتاب «کلاغی که با خدا حرف زد» روایت جذابی است از زندگی کلاغ‌ها.

داستان زندگی کلاغ جوانی که عقیده دارد زندگی چیزی بیش از خوردن و بازی کردن است. او نمی‌خواهد تسلیم شرایط باشد و خوشی‌های ظاهری فریبش دهند. این کلاغ که «جاشوآ» نام دارد سفرش را آغاز می‌کند و پشتکار به خرج می‌دهد تا به آنچه می‌خواهد برسد. این کلاغ دوست داشتنی یاد می‌گیرد و یاد می‌دهد که برای رسیدن به آرامش و برای رسیدن به آرامش و برای درمان نومیدی‌ها باید به ندای قلب گوش فرا داد.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

کلاغی که با خدا حرف زد

نویسنده
کریستوفر فاستر
مترجم
مینا علا
نوبت چاپ ٣
تعداد صفحات ١٦٠
نوع جلد شوميز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٤
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ ——
وزن 175 گرم
شابک
9789643116606
توضیحات تکمیلی
وزن 0.175 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کلاغی که با خدا حرف زد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کوارتت مرگ و دختر

1,600 تومان
این مجموعه ١٥ داستان را در بر می‌گیرد. در داستان "کسی برای کشتن" جوان بی‌استعدادی که تن به درس خواندن نمی‌دهد، از جوان نازیبایی که استعداد و حافظه‌ بالایی دارد، متنفر است و می‌خواهد به هر نحو شده شاهد نابودی او باشد. در داستان "عنفوان دوشیزه لودمیلا گراسیمووا" موضوع نابودی در میان نیست و جوانی که مقامی در دستگاه حزب حاکم دارد، فقط می‌خواهد لودمیلا، دختر مورد علاقه‌اش را با استفاده از امکانات قدرت به تملک خود درآورد این که چقدر موفق می‌شود به شخصیت لودمیلا برمی‌گردد که نویسنده با واکنش‌های او دست به قرینه‌سازی روی شخصیت جوان زده است. در "سمت غبارآلود شهر" دختر نازیبایی دل به افسری جوان می‌دهد و به خاطر او تمام پس‌اندازش را از بانک بیرون می‌کشد؛ پولی که ممکن است آینده او را رقم بزند. در "راپسودی روی تمی از پاگانی‌نی" موضوع به خود برحق‌بینی ایدئولوژیک افرادی مربوط می‌شود که دیر به خود می‌آیند؛ زمانی که در آستانه باخت قرار می‌گیرند. در داستان "درسی به اسم زیست‌شناسی" که به شکل تو در تو نوشته شده است، محور روایت را غرق شدن یک زن و شوهر در کار و گرفتار شدن در دام مال‌اندوزی و تجمل شکل می‌دهد. که اما در نهایت می‌بینند از چیزهای بهتر زندگی غافل شده‌اند. در داستان "شؤون ذهن و عین" ناتوانی انسان در شناخت دیگران بازنمایی می‌شود و این حقیقت که رفتار به خودی خود ملاک کافی و جامعی برای قضاوت درباره انسان‌ها نیست و ساده‌ترین فرد هم در جایی و زمانی پیچیدگی‌هایی دارد کاملاً غیرقابل پیش‌بینی. همین نگاه را در داستان "همنشین آزرده" هم می‌بینیم؛ با این تفاوت که اینجا کانون روایت یک بچه است. در "زن‌های سوار بر اسب" نویسنده از تکنیک‌های بینامتنیت و کولاژ استفاده کرده است و پای دیوید دی. اچ. لارنس شاعر و نویسنده انگلیسی و تلمیحی از آثار او را به میان کشیده است.

عروسک‌ فرنگی‌

25,000 تومان
جولیو بروجینی‌، مردی‌ جاافتاده‌ و مشاور موفق‌ حقوقی‌، خواسته‌ یا ناخواسته‌، از روی‌ عشق‌ یا هوس‌، شبانه‌روز به‌ ایوانا می‌اندیشد. دختری‌ نه‌ زشت‌ و نه‌ زیبا، نه‌ دوست‌داشتنی‌ و نه‌ نفرت‌انگیز، دختری‌ که‌ ساده‌ است‌ و نیست‌، معصوم‌ است‌ و نیست‌، دختری‌ که‌ به‌ رغم‌ روزمرگی‌ درنیافتنی‌ است‌. آنچه‌ جولیو را در خود کشیده‌ است‌ اگرچه‌ بنابه‌ گفته‌هایش‌ هوسی‌ بیش‌ نیست‌، اما چنان‌ ژرف‌ است‌ که‌ بازشناسیش‌ از عشق‌ ساده‌ نیست‌

مردی که هیچ بود

6,000 تومان
در قسمتی از این کتاب می خوانیم: یاشا کمی چاق و تپل و سرخ و سفید بود، لب پرخنده ای ام داش. همه جام جاش بود، با اون لهجه شیرین نیمه آذریش توجه اطرافیانشو به خودش جلب می کرد، قاپشونو می دزدید و یار غارشون می شد. اون مرد بی شیله پیله و کم سوادی بود، اما خیلی سرش می شد. اهل سیر و سفر نبود، چون وضع مالی میزونی نداش. دور هیچ فرقه ای ام تاب نمی خورد، سرش به کار خودش و زن و بچه ش بود، نماز و روزه ش ترک نمی شد و راه مسجدم گم نمی کرد. اگه کسی تو محل جشنی، عروسی ای چیزی داش، یه راس می اومد سراغش و آشپزیشو به اون می داد، دستمزدی ام بهش می دادن که کمک خرجیش می شد. یاشا پولاشو صنار سه شی روی هم می ذاشت و جم می کرد تا تونس یه تیکه زیمین آخرای سبزیکاری امین الملک، چسبیده به باغ ملا، نزدیکای حندق دس و پا کنه و یه اتاق خشت و گلی کنج اون جا علم کنه و زن و بچه شو از آوارگی و خونه به دوشی و اجاره نشینی نجات بده. چن سال بعد با تقلای زیاد و از خرجی خونه زدن و نخوری و ته خونه رو فروختن و قرون قرون رو هم گذاشتن و قرض و قوله تونس چار تا اتاق دیگه و دو تا زیرزیمین به اون اتاق اضافه کنه و به آدمای مختلف اجاره بده...

مبانی تاریخ هنر

125,000 تومان
مبانی تاریخ هنر در حکم جعبه ابزاری از مفاهیم؛ ایده ها و روش های لازم برای درک هنر و تاریخ هنر است رویکردهای معاصر به تاریخ هنر تکثر آن _یعنی «تاریخ هنر»_ را به رسمیت می شناسند و نه یک سنت تاریخ هنری مرکزی و واحد را. همسو با این چشم اندازهای جدید، اقتصادی فرهنگی نیز وجود دارد که جهانی تر می شود
سفارش:0
باقی مانده:1

کتابت بهار

2,000 تومان
« کتابت بهار » از ١٢ داستان کوتاه تشکیل شده است که نویسنده در این داستانها به نگاه فلسفی برخی آدم‌ها در رابطه آنها با دنیای درونی‌شان و نسبت این ارتباط با پیرامونشان پرداخته است . انسان‌های این مجموعه داستان به دنبال فلسفه تازه‌ای در زندگی‌شان هستند . برخی به سایه‌ای دل خوش کرده‌اند و گروهی هم به دنبال رهایی از خاطره یا نشانی می‌گردند تا به زندگی‌شان انگیزه و اصالتی بدهند و از این طریق به نیازهای درونی‌شان پاسخ گویند . زبان و شیوه نگارش داستان‌های « کتابت بهار» به اقتضای هر داستان متفاوت می‌شود . به عبارت دیگر هر داستان زبان خودش را انتخاب می‌کند ، طوری که در یک داستان ، زبان بسیار ساده است و در دیگری ، زبان ، بیان نمایشی را برعهده می‌گیرد که قرار است اجرا شود . « وقتی فروغ زنگ زد و گفت: بابا رفته ، چمدانش را هم برده . آنقدر درگیر کارهای آخر سال بودم که به این فکر نکردم رفتن بابا ممکن است چه عواقبی داشته باشد . هفته آخر سال بود و سه‌شنبه آخر سال هم تعطیل بود و همین یک روز از فرصتمان کم می‌کرد و باید قبل از آن تمام حقوق و پاداش عقب افتاده کارمندان نوشته می‌شد و می‌رفت حسابداری . » « سه‌شنبه آخر سال » ، « کسی نیست » ، « فقط کمی سکوت » ، « به همین سادگی» و . . . از داستان‌های این مجموعه هستند . مرعشی سال ١٣٨٧ کتاب « نفس تنگ » را منتشر کرده بود .

ایالات نیست در جهان

52,000 تومان
ایالاتِ نیست‌در‌جهان روایتی است از زندگی در جهانی نامشخص و زیست افرادی در کنار یکدیگر که آنچنان کوچک ‌هستند که در دنیای حسی انسان جای نمی‌گیرند و آنچنان وسیع که گاه هوش و ذهن آدمی نیز از درک آن‌ها به حیرت می‌افتد. مهم‌ترین ویژگی کتاب زبان روایی آن است که وامدار حس شاعرانه و تجربه‌های نگارشی ژورنالیستی مجابی است. وی در بخشی از این رمان که به‌خوبی نشانن‌دهندۀ این موقعیت است می‌نویسد: «ما را به دنیای پلانکتون‌ها تبعید کرده بودند. دنیای ریزشده‌ای داشتیم، در واقع ریزریز شده. حیات ما تک‌یاخته‌های حیوانی، که تولیدکننده هم نبودیم، در محدودۀ تاریک و روشن می‌گذشت که شب و روز می‌نامیدیمش و مجموعش زندگی خوانده می‌شد... هزاران هزار ما به جرعه‌ای غذای دیگران می‌شد. دمی پیش از آن می‌پنداشتیم زنده‌ایم و غذا می‌خوریم و عیش می‌کنیم. در لُجه دریای نیست‌درجهان روان بودیم، در این زیست‌بوم معمایی نه خود را می‌شناختیم نه دیگران را. پلانکتون بودن عیب نیست، اما پلانکتون بودن و این موجودیت اجباری را انکار کردن و خود را نهنگ پنداشتن مصیبت ماست...»