کلیات سعدی اهوازی (یا با من مغولستان بیا)

159,000 تومان

اين که يک قاب از زندگي‌مان چگونه مي‌تواند پس از سال‌ها همراه ما بماند و ما را در مقابل خودش متوقف کند، مي‌تواند دلايل متعددي داشته باشد. دلايلي که گاهي با خيره شدن به آن قاب شايد اندکي آشکار شوند شايد هم نه!… تابستان سال اولي که ساکن کوي سعدي شده بوديم همان تابستاني بود که در آن روبرتو باجيو داشت يک‌تنه ايتاليا را در آمريکا قهرمان جهان مي‌کرد. تابستاني که براي ما داغ‌تر از هميشه بود. براي من و فارس و بهنام و عادل چينکو.

فقط 2 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789642135592 دسته: , ,
توضیحات

کلیات سعدی اهوازی (یا با من مغولستان بیا)

نویسنده مهدی ربی
مترجم
نوبت چاپ 2
تعداد صفحات 160
قطع و نوع جلد رقعی شومیز
سال انتشار 1402
شابک 9789642135592
توضیحات تکمیلی
وزن 0.15 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کلیات سعدی اهوازی (یا با من مغولستان بیا)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

روان شناسی فیزیولوژیک

قیمت اصلی: 600,000 تومان بود.قیمت فعلی: 500,000 تومان.
كتاب روان‌شناسی فیزیولوژیك دكتر جیمز دبلیو كالات به دلیل خوبی به طور گسترده ای استفاده شده است. سطح بسیار بالای دانش‌پژوهی، سبك نگارش واضح و روشن به حكایت های سرگرم‌كننده، و مثال های بسیار دقیق. هدف كالات این است كه روان‌شناسی فیزیولوژیك را دست‌یافتنی كند و هیجان پژوهش را برای توجیهات زیستی رفتار انتقال دهد. این كتاب كه با موضوعات تازه و یافته های پژوهشی جدید به‌روز شده است، سنت كیفیت آن را ادامه می دهد. كتاب نیل كارلسون و ملیسا بیركت با همین عنوان نیز در دو جلد در دسترس استادان و دانشجویان عزیز قرار دارد، اما به نظر مترجم، چون این منبع مشروح تر از روان‌شناسی فیزیولوژیك جیمز كالات است، ‌شاید برای دانشجویان كارشناسی ارشد و بالاتر مفیدتر باشد
سفارش:0
باقی مانده:3

کتاب روز شمار یک عشق

125,000 تومان
معرفی کتاب روز شمار یک عشق کتاب روزشمار یک عشق مجموعه اشعار سپید افشین یداللهی است. این مجموعه شعر سپید در سال ۱۳۹۴ توسط انتشارات نگاه منتشر شده و تاکنون چند بار به تجدیدچاپ رسیده است. در این کتاب تصاویری از هنر سیاه قلم توسط سمانه جلالی نقش بسته است.  

شخصیت رنسانس … دسیدریس اراسموس

5,200 تومان
« اراسموس » در نیمه دوم قرن ١٥ میلادی در روتردام هلند به دنیا آمد. در طول زندگی اراسموس تمایل به تغییر در سرتاسر اروپا گسترش یافت و هیچ‌کس نتوانست موج این اصلاحات رادیکال را فروبنشاند. اراسموس یک نویسنده انسانگرا بود که درباره موضوعاتی می‌نوشت که به نظر مردم اهمیت خاصی داشتند. از جمله اتحاد مسیحیت، خاتمه دادن به جنگ‌ها، ایمان به خداوند و رفتار و سلوک مسیحی. اراسموس یکی از مشهورترین دانشمندان و متفکران زمان خود شد. در حالی که جنبش پروتستان در اروپا منتشر می‌گردید، کلیسای کاتولیک رومی در جهت ایجاد تغییر گام‌هایی برداشت. جنبشی که ضد جنبش اصلاح دینی نامیده شد در کلیساهای کاتولیک سرتاسر اروپا گسترش یافت. کلیسا بسیاری از مشکلاتش را برطرف کرد و کوشید تا از نتایج جنبش اصلاح دینی خلاص شود و تجدید قوا کند.

یوحنا؛ پاپ مونث

690,000 تومان
بیست و هفتمین روز از ماه زمهریر سال ٨١٤ پس از میلاد مسیح ، قابله‌ای به نام « هروترود » با بورانی از برف و طوفان روبرو می‌شود . شروع داستان شرح تندبادی است که به سردی یخ از لابلای درختان لخت و سرمازده وزیدن گرفت و در تن لرزان هروترود فرو رفت و از سوراخ‌ها و وصله‌های قبای پشمی نازکش گذشت . کوره راه جنگلی پوشیده از توده‌های برف بود و او در هر گامی که بر می‌داشت تا زانو در برف فرو می‌رفت . قشری از یخ روی ابروان و پلک‌هایش نشسته بود . هروترود هر چند لحظه یک‌بار دستی به صورتش می‌کشید و برف‌ها را پاک می‌کرد تا بتواند راه را تشخیص دهد . دست‌ها و پاهایش ، با آن که چند لایه پارچه دور آنها پیچیده بود ، از شدت سرما درد می‌کرد . چند قدم آن طرف‌تر لکه سیاه و مبهمی روی برف‌ها پدیدار شد . این لکه سیاه ، لاشه کلاغ یخ‌زده‌ای بود . حتی این لاشخورهای مقاوم و جان سخت هم در آن زمستان بی‌نهایت سرد می‌مُردند . یعنی از گرسنگی می‌مردند ، چون لاشه جانوران چنان یخ می‌زد که حتی کلاغ‌ها هم نمی‌توانستند با منقارشان یخ را بشکنند و گوشتی از استخوان جدا کنند . تن قابله داستان ما از تماشای این منظره می‌لرزید و بر سرعت گام‌هایش می‌افزود . درد زایمان همسر کشیش روستا آغاز شده بود . هروترود با تلخی بسیار با خود گفت : این کوچولو هم چه وقت خوبی را برای تولد انتخاب کرده است ! فقط در همین یک ماه گذشته پنج نوزاد به دنیا آوردم که هیچ یک از آنها بیشتر از دو هفته زنده نمانده‌اند . « یوحنا ، پاپ مونث » ، داستان مهیجی از « یوهانا » است که بعدها کشیش می‌شود . این کتاب در ٨٣٢ صفحه راهی بازار نشر شده است .

مفهوم آیرونی

245,000 تومان
کتاب مفهوم آیرونی (با ارجاع مداوم به سقراط) نوشته سورن کیرگور ترجمه صالح نجفی توسط انتشارات مرکز با موضوع فلسفه، فلسفه غرب، اگزیستانسیالیسم به چاپ رسیده است. مفهوم آیرونی رساله‌ی پایان‌نامه‌ی كیركگور است؛ رساله‌ای در باب آیرونی و به‌ویژه آیرونی سقراطی. كیركگور معتقد بود آیرونی برای فلسفه نظری از حیث نسبت نظرورزی با شک واجد اهمیت است: در عصری كه همگان از اهمیت شک برای علم و دانشوری سخن می‌گویند باید گفت آیرونی همان نسبتی را با زندگی شخصی دارد كه شك با علم: «همان‌طور كه دانشمندان معتقدند بدونِ شک هیچ علم حقیقی میسر نمی‌شود، می‌توان گفت بدون آیرونی هیچ نوع زندگی حقیقتاً انسانی امكان نمی‌پذیرد». معرفی مباحث کتاب مفهوم آیرونی موقعیت سقراط از منظر آیرونی دیدگاه در مقام امکان کینوفون افلاطون ملاحظات مقدماتی در نخستین مکالمات افلاطونی انتزاع به آیرونی می انجامد روتاگوراس فایدون آپولوژی وجه اسطوره ای در نخستین مکالمات افلاطونی به مثابه نشانی از نظر ورزیدنی پربارتر جمهوری کتاب اول بازنگری به قصد توجیه کسنوفون و افلاطون آریستوفانس

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت