کمبود

58,000 تومان

کمبود معنای فراگیر و گسترده‌ای دارد و می‌توان آن را به چیزهای بسیاری نسبت داد. اما در نگاه کلی، کمبود یعنی کم داشتن، یعنی پیشی گرفتن نیازها و خواسته‌ها بر داشته‌ها.  همه ما درگیر کمبودهای گوناگونی هستیم؛ این کمبودها دست ما را می‌بندند و نمی‌گذارند به آنچه می‌خواهیم دست یابیم.

برای شناخت کمبود و عمق و گستردگی آن این کتاب راهگشاست و نشان می‌دهد اثر کمبود بسیار فراتر از آنی است که تاکنون می‌پنداشته‌ایم. و همچنین برای مبارزه با کمبودهای فردی و اجتماعی راهکارهای چندی به ما نشان می‌دهد.

این کتاب افزون بر آنچه ارائه کرده، خاطره‌های بسیاری از زندگی فردی و اجتماعی به یاد ما می‌آورد، ایده‌های بسیاری به ما می‌دهد، و می‌تواند جرقه اندیشه‌های بسیاری را بزند؛ نگاه متفاوت آن می‌تواند ما را به درک عمیق‌تری از کمبودهای اقتصادی و اجتماعی و حتی سیاسی و فرهنگی برساند.

به دلیل تازگی مباحث، نویسندگان سخن خود را به زبانی ساده بیان کرده‌اند تا هم متخصصان و سیاست‌گذاران بتوانند از آن استفاده کنند و هم دیگر مردمان کنجکاو. امید است که هر دو گروه توجه لازم را به مسئله کمبود بکنند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786002784056 دسته: , برچسب: , , ,
توضیحات
کمبود
نویسنده
سندهیل مولای ناتان
الدار سفیر
مترجم
حسین علیجانی رنانی
نوبت چاپ ٤
تعداد صفحات ٣٠٩
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٤٠٠
سال چاپ اول ١٣٩٧
موضوع
تصمیم‌گیری
نوع کاغذ تحریر
وزن ٣٤٧ گرم
شابک
9786002784056
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.347 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کمبود”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

هیس‌

210,000 تومان
ایستاده‌ بودم‌ روی‌ جدول‌ جوی‌، گِل‌های‌ بغل‌ پوتین‌ راستم‌ را مالیدم‌ به‌ لبه‌ جدول‌. سرشب‌ واکسشان‌ زده‌ بودم‌. دلم‌ می‌خواست‌ وقتی‌ بالای‌ سر جنازه‌ام‌ می‌رسند ببینند تر و تمیز، مثل‌ بچه‌ آقاها مرده‌ام‌. تقابل‌ و تناقض‌ حاصل‌ از دنیای‌ مدرن‌، سرمنشأ ماجراها و سردرگمی‌های‌ بسیاری‌ است‌ که‌ هیس‌ راوی‌ یکی‌ از آن‌هاست‌، و البته‌ نه‌ از دیدگاهی‌ قاطع‌. در هیس‌، چنان‌ که‌ لوکاچ‌ در نظریه‌ رمان‌ می‌گفت‌، ارزش‌های‌ تحقق‌ناپذیر و آرمانی‌ قهرمانان‌، به‌ شیوه‌ای‌ نو، نسبی‌ شده‌اند؛ چیزی‌ که‌ دور از دسترس‌ نویسندگان‌ پیش‌ از این‌ بوده‌ است‌. در هیس‌ نویسنده‌ ماجراها را چنان‌ که‌ دیکته‌ می‌شود نشان‌ نمی‌دهد بلکه‌ چنان‌ که‌ خود می‌خواهد نشان‌ می‌دهد و باز بر عهده‌ خواننده‌ می‌گذارد تا ماجرا را آن‌ گونه‌ که‌ می‌خواهد ببیند و رمان‌ توسط‌ راویان‌ مختلفی‌ ساخته‌ می‌شود: پاسبان‌، نظامی‌ گاه‌ دل‌رحم‌ و گاه‌ خشنی‌ که‌ آنچه‌ را می‌خواهد انجام‌ نمی‌دهد و آنچه‌ را نمی‌خواهد انجام‌ می‌دهد؛ جهانشاه‌، قاتلی‌ یا قاتل‌ نمایی‌ یا حتی‌ مقتولی‌ که‌ با لذت‌ به‌ روایت‌ هوس‌هایش‌ می‌نشیند و از کشتن‌ آدم‌ها یا کشته‌ شدن‌ خود می‌گوید؛ نویسنده‌ که‌ در نیمه‌ داستان‌ می‌میرد و به‌ پایان‌ رساندن‌ رمان‌ را به‌ میراث‌ می‌گذارد، و دیگر شخصیت‌هایی‌ که‌ این‌جا و آن‌جا رشته‌ کلام‌ را قطع‌ می‌کنند و از منظر خود به‌ روایت‌ می‌نشینند، تا سرانجام‌ رمانی‌ پدید آید که‌ با هر خوانشی‌ شکلی‌ دیگر به‌ خود می‌گیرد و به‌ تعداد مخاطبانش‌ ماجرا عوض‌ می‌کند. گرایش‌ به‌ نوآوری‌ و تجربیات‌ تازه‌ از بارزترین‌ ویژگی‌های‌ آثار محمدرضا کاتب ست‌ و در همین راستا رمان‌ هیس‌ جایزه‌ کتاب‌ سال‌ منتقدان‌ مطبوعات‌ را هم در سال ۷۹ از آن‌ خود کرده‌ است‌.
سفارش:0
باقی مانده:1

عشق دلیل کافی است

38,000 تومان
عشق دلیل کافی است شامل داستان‌هایی کوتاه از نویسندگان معاصر ترکیه است که اساس انتخاب داستان‌ها شهرت نویسنده، سبک و جذابیت داستان‌ها بوده است. این داستان‌ها دربرگیرندۀ موضوعات متنوعی همچون عشق، سیاست، مسائل اجتماعی، فقر، تنهایی، مرگ و غربت‌اند. بی‌شک به دلیل نزدیکی فرهنگ، دین، آداب و رسوم مردم دو کشور ایران و ترکیه بسیاری از خوانندگان ایرانی با شخصیت‌ها و وقایع این داستان‌ها همذات‌پنداری می‌کنند. در دهه‌های آغازین قرن بیستم و همزمان با تأسیس نظام جمهوری در ترکیه ادبیات این کشور از نظر فرم و محتوا تحول اساسی پیدا کرد. در همین دورۀ داستان‌نویسان بزرگی پا به عرصه نهادند، نویسندگانی همچون ممدوح شوکت اسندال، عمر سیف‌الدین، رفیق خالد کارای و رشاد نوری گونتکین که از پیشگامان داستان‌نویسی در ترکیه محسوب می‌شوند.

سحابی خرچنگ

12,000 تومان
كراب با یك زن نامرئی زندگی می كند.دریك كلام، شیرین ترین و نازنین ترین زن نامرئی كه خیلی دلرباتر از بقیه است.دروغ نگویم، بین همه زن هایی كه هیچ وقت ندیده ، همانی است كه نبودنش بی رحمانه تر از همه عذابش می دهد.كراب دلش نمیخواهد بختش را با بخت هیچ كس عوض كند. این عشق زندگی اش را نورانی می كند.او خوشبخت ترین مرد دنیاست.  

قلعۀ سفید

190,000 تومان
در قرن‌ هفدهم‌، راهزنان‌ ترک‌ جوانی‌ ونیزی‌ را اسیر می‌کنند و به‌ استانبول‌ می‌آورند. او که‌ مدعی‌ است‌ از نجوم‌، فیزیک‌ و نقاشی‌ سررشته‌ دارد، برده‌ استادی‌ ترک‌ می‌شود. این‌ دو، ارباب‌ و برده‌، به‌ قصد شناختن‌، فهمیدن‌ و فهماندن‌ همدیگر، در خانه‌ای‌ تاریک‌ و خالی‌، در دو سوی‌ میزی‌ مقابل‌ هم‌ می‌نشینند و به‌ گفتگو می‌پردازند، سوار بر مرکب‌ حکایت‌ها و ماجراهایی‌ که‌ نقل‌ می‌کنند، به‌ ساختن‌ سلاحی‌ باورنکردنی‌ می‌رسند... داستان‌ که‌ پیش‌ می‌رود، به‌ تدریج‌ و با تأنی‌ روز به‌ شب‌ و سایه‌ها به‌ هم‌، جای‌ می‌سپارند.

مه مانی

15,000 تومان
لباس های پیرمرد رنگ و رورفته و پوسیده به نظر می رسید . انگار نور تند و مستقیم سالیان تارو پودش را به نیش كشیده باشد ، كافی بود دست بهشان بزنی تا از هم وا بروند. پیرمرد سرش را خاراند و دستش را توی بقچه كرد و نان خشكی بیرون آورد و سق زد. چق چق جویدن نان خشك در فضای خالی و سوت و كور میدانگاه پیچید و در دل شیری كور مه فرو رفت.

اتفاق ممنوع نیست

9,000 تومان
داستان‌های این مجموعه ترکیبی هستند از داستان کوتاه، نمایش و تصویر و شرح حال نویسنده‌ای که نمی‌داند با داستان‌ها و ایده‌هایش چکار کند: «داستان بلند و قصه‌های کوتاه» خیلی ساده با یک زنگ تلفن شروع می‌شود، با یک مکالمه تلفنی بین یک نویسنده و خواننده ناشناس آثارش... . اتفاق ممنوع نیست نوعی طنز فانتزی است که داستان بر آن غلبه کرده و خواننده ناشناس این داستان‌ها به نویسنده در بازخوانی این آثار کمک می‌کند ولی به تدریج به این باور می‌رسد که خالق اصلی این نوشته‌ها او نیست: «ابلیس با اوقاتی تلخ یادداشت خودکشی فرزندش را مچاله کرد و به او خیره شد که ساکت و آرام روی تختش نشسته بود. نیمه شب بود که خبر دادند فرزندش قصد داشته با ریختن یک پارچ آب روی سرش خودش را برای همیشه خاموش کند. خیلی زود او را به بیمارستان مرکزی دوزخ رسانده بودند. هر چند که حتی اگر هم این کار را نمی‌کردند، صدمه چندانی نمی‌دید. او از بهترین گلوله آتش دوزخ ضد آب خلق شده بود. از صدای ضجه قربانیان و غلغل دیگ‌های قیر که بگذریم، سکوت آزاردهنده‌ای در بیمارستان حکم‌فرما بود. با این که جمعی از بهترین روانکاوان و روانشناسان جهان هستی در دوزخ حاضر بودند، ابلیس احساس کرد بهتر است شخصاً با فرزندش صحبت کند. به او گفت: حقیقتش رو بخوای من جداً نمی‌دونم تکلیفم با فرزند ناخلفی مثل تو چیه... تو جداً مایه شرم خانواده شیاطین دوزخی... منو بگو که دلم خوش بود تو عصر جدیدی رو در امپراتوری جهنم رقم می‌زنی...»