کمدی تراژدی و دین (درآمدی بر خرد شاد در برابر روان تراژیک)

290,000 تومان

درون‌مايه اثر پيش‌ رو بررسي شيوه‌ي رويارويي انسان‌ها با يك شكاف است: شكاف ميان چيزها آن‌گونه كه هستند و آن‌گونه كه بايد باشند. نويسند بر آن است تا روشن كند كه انسان‌ها چگونه مي‌توانند با اتخاذ چشم‌اندازي درست، به‌ جاي فرو غلتيدن و نابود شدن در اين شكاف، از كنار آن بگذرند يا دست‌ كم در حوالي آن سكنا گزينند.جان مورل شيوه‌ي واكنش انسان‌ها را به اين‌گونه ناهمخواني‌ها بسته به نوع نگرش آن‌ها مي‌دانند، به اينكه جهان و زندگي‌ خود را تراژيك مي‌بينند يا كميك. بنابراين، در اين‌جا تراژدي و كمدي نه به عنوان دوگونه ادبي‌، بلكه به عنوان دو شيوه‌ي نگرش به چيزها يا دو نوع جهان‌بيني بررسي‌ مي‌شوند. از اين رو شواهد كتاب بيش از آن‌كه ادبيات باشد از زندگي‌نامه‌ها، رويدادهاي تاريخي‌، و رفتارهاي روزمره گرفته شده است.
اين كتاب ميتواند به ويژه براي پژوهشگران روا‌ن‌شناسي‌، جامعه‌شناسي، ادبيات و فلسفه سودمند باشد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789642134021 دسته: , ,
توضیحات

کمدی تراژدی و دین (درآمدی بر خرد شاد در برابر روان تراژیک)

نویسنده جان مورل
مترجم البرز حیدرپور
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 224
قطع و نوع جلد رقعی شومیز
سال انتشار 1397
شابک 9789642134021
توضیحات تکمیلی
وزن 0.221 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کمدی تراژدی و دین (درآمدی بر خرد شاد در برابر روان تراژیک)”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

کتاب راه بی سرانجام

100,000 تومان
معرفی کتاب راه بی سرانجام جنگ اوّل جهانی بیشتر به عنوان واقعه‌ای به یاد مانده است که به دلیل پایان دادن به عمر پاره‌ای از امپراتوری‌های بزرگ، زمینه‌ساز حیات مجدد گروهی از ملل کوچک‌تر و تشکیل یک رشته کشورهای جدید شد. اما جنگ اوّل جهانی جنبۀ دیگری داشت که بدان کمتر پرداخته شده است؛ یعنی پایان دادن به حیات نسبتاً مستقل پاره‌ای از ملل کوچک‌تر که در این فراز و نشیب همان حداقل موجودیت پیشین را نیز از دست داده و متلاشی شدند.راه بی‌سرانجام، نگاهی به سرگذشت آسوریان در جنگ جهانی اوّل مرور کوتاهی است بر این تجربۀ دردناک به گونه‌ای که در اسناد و گزارش‌های ایرانی منعکس شده‌اند.
سفارش:0
باقی مانده:1

شخصیت معاصر … بی‌نظیر بوتو

7,500 تومان
نخست‌وزیر پاکستان و فعال سیاسی بی‌نظیر بوتو در سال ١٩٥٣ در شهر کراچی به دنیا آمد . پدرش ذوالفقارعلی بوتو سنت ازدواج توافقی میان خانواده‌ها را زیر پا گذاشت و با دختری به نام نصرت اصفهانی ازدواج کرد که دوستش داشت . حزب خانم بوتو بعد از اعدام پدرش به وجود آمد که مدافع بی چون و چرای دموکراسی و حقوق بشر شد . خانم بی‌نظیر بوتو پیش از به قدرت رسیدن حزبش در سال ١٩٨٨ ، سال‌های زیادی را در زندان و تبعید گذراند و زمانی که به نخست‌وزیری پاکستان رسید اولین زنی بود که به ریاست دولت منتخب در یک کشور اسلامی منصوب می‌شد . او هنگام تصاحب این پست ٣٥ ساله بود و تنها یک سال از ازدواجش می‌گذشت .

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

یک روز مانده به عید پاک

96,000 تومان
کتاب یک روز مانده به عید پاک نوشته زویا پیرزاد توسط انتشارات مرکز با موضوع رمان، ادبیات داستانی، داستان کوتاه ایرانی به چاپ رسیده است. یک روز مانده به عید پاک سه گانه ای است از سه مرحله ی کودکی، میانسالی و کهولت مردی ارمنی. این کتاب طبق قرارداد کپی رایت میان زویا پیرزاد و نشرمرکز با ناشران خارجی به زبان های انگلیسی، فرانسوی، گرجی، و ارمنی ترجمه و در انگلستان، گرجستان و ارمنستان منتشر شده است. مباحث کتاب یک روز مانده به عید پاک هسته های آلبالو گوش ماهی ها بنفشه های سفید

مفهوم آیرونی

245,000 تومان
کتاب مفهوم آیرونی (با ارجاع مداوم به سقراط) نوشته سورن کیرگور ترجمه صالح نجفی توسط انتشارات مرکز با موضوع فلسفه، فلسفه غرب، اگزیستانسیالیسم به چاپ رسیده است. مفهوم آیرونی رساله‌ی پایان‌نامه‌ی كیركگور است؛ رساله‌ای در باب آیرونی و به‌ویژه آیرونی سقراطی. كیركگور معتقد بود آیرونی برای فلسفه نظری از حیث نسبت نظرورزی با شک واجد اهمیت است: در عصری كه همگان از اهمیت شک برای علم و دانشوری سخن می‌گویند باید گفت آیرونی همان نسبتی را با زندگی شخصی دارد كه شك با علم: «همان‌طور كه دانشمندان معتقدند بدونِ شک هیچ علم حقیقی میسر نمی‌شود، می‌توان گفت بدون آیرونی هیچ نوع زندگی حقیقتاً انسانی امكان نمی‌پذیرد». معرفی مباحث کتاب مفهوم آیرونی موقعیت سقراط از منظر آیرونی دیدگاه در مقام امکان کینوفون افلاطون ملاحظات مقدماتی در نخستین مکالمات افلاطونی انتزاع به آیرونی می انجامد روتاگوراس فایدون آپولوژی وجه اسطوره ای در نخستین مکالمات افلاطونی به مثابه نشانی از نظر ورزیدنی پربارتر جمهوری کتاب اول بازنگری به قصد توجیه کسنوفون و افلاطون آریستوفانس

دیوان عطار: شرح احوال عطار

385,000 تومان
معرفی کتاب دیوان عطار: شرح احوال عطار
این کتاب، دیوان شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری به تنظیم و نمونه خوانی و نظارت جهانگیر منصور است. در ابتدا شرح احوال عطار را توسط استاد بدیع الزمان فروزانفر داریم. در قسمتی از این شرح چنین می خوانیم: لقب او فريدالدّين است و در اين باب هيچ شك نيست، زيرا عوفى و ابنالفوطى و تمام كسانى كه شرح حالش را نوشتهاند اين لقب را آوردهاند و هم در پايان نسخه خطى ديوان عطار مكتوب در سنه ششصد و هشتاد و دو ]مجلس شماره 1268[ اين لقب مذكور است و از اين همه مسلم مىگردد كه او در قرن هفتم كه در نيمه اول آن قرن به شهادت رسيده و پس از آن، بدين لقب مشهور بوده است. شيخ عطار در قصائد و غزليات و در مثنويّاتش گاه خود را بهعنوان «فريد» ياد مىكند كه بىگمان مخفّف لقب او «فريدالدين» است. بنا بر روش معمول نزد بعضى از محدّثين و مورّخين كه به رعايت احتياط كلمه «الدين» را از پايان القاب مضاف به «دين» حذف مىكردهاند. شيخ ما در غالب قصائد و غزليات و ساير آثار خويش از خود به لفظ «عطّار» نيز ياد مىكند و معاصرين و ديگران هم او را بدين عنوان شناختهاند و شهرت اين عنوان به حدّى است كه نام و عناوين ديگر او را تحتالشعاع قرار داده و تقريبآ از خاطرهها برده است و علت شهرت او بدين نام آن است كه وى داروفروش بوده و طبابت مىكرده و در عرف چنين كس را عطار مىگفتهاند و هنوز هم مىگويند. شيخ ما چنانكه گفتيم عنوان «فريد» و «عطّار» را مانند تخلّص در قصايد و غزليات و در خطاب به خود در مثنوياتش مىآورد و گاه در محل واحد و با فاصله اندك هر دو عنوان را ذكر مىكند و از اينجا استنباط مىشود كه او به مناسبت وزن و يا بر حسب ميل خود گاه لفظ «فريد» و گاه «عطار» را در تعبير از خود اختيار مىنموده و نبايد تصور كرد كه او در اول «فريد» و در آخر عمر «عطار» تخلص مىكرده است زيرا آوردن اين دو تخلص در مثنويات دليل قاطع است كه چنين تصورى مبناى درست ندارد. ای گرفتار تعصب مانده دایماً در بغض و در حب مانده گرتو لاف از عقل و از لب می‌زنی پس چرا دم در تعصب می‌زنی
سفارش:0
باقی مانده:1