

کوارتت مرگ و دختر
1,600 تومان
این مجموعه ١٥ داستان را در بر میگیرد. در داستان “کسی برای کشتن” جوان بیاستعدادی که تن به درس خواندن نمیدهد، از جوان نازیبایی که استعداد و حافظه بالایی دارد، متنفر است و میخواهد به هر نحو شده شاهد نابودی او باشد. در داستان “عنفوان دوشیزه لودمیلا گراسیمووا” موضوع نابودی در میان نیست و جوانی که مقامی در دستگاه حزب حاکم دارد، فقط میخواهد لودمیلا، دختر مورد علاقهاش را با استفاده از امکانات قدرت به تملک خود درآورد این که چقدر موفق میشود به شخصیت لودمیلا برمیگردد که نویسنده با واکنشهای او دست به قرینهسازی روی شخصیت جوان زده است. در “سمت غبارآلود شهر” دختر نازیبایی دل به افسری جوان میدهد و به خاطر او تمام پساندازش را از بانک بیرون میکشد؛ پولی که ممکن است آینده او را رقم بزند.
در “راپسودی روی تمی از پاگانینی” موضوع به خود برحقبینی ایدئولوژیک افرادی مربوط میشود که دیر به خود میآیند؛ زمانی که در آستانه باخت قرار میگیرند. در داستان “درسی به اسم زیستشناسی” که به شکل تو در تو نوشته شده است، محور روایت را غرق شدن یک زن و شوهر در کار و گرفتار شدن در دام مالاندوزی و تجمل شکل میدهد. که اما در نهایت میبینند از چیزهای بهتر زندگی غافل شدهاند. در داستان “شؤون ذهن و عین” ناتوانی انسان در شناخت دیگران بازنمایی میشود و این حقیقت که رفتار به خودی خود ملاک کافی و جامعی برای قضاوت درباره انسانها نیست و سادهترین فرد هم در جایی و زمانی پیچیدگیهایی دارد کاملاً غیرقابل پیشبینی. همین نگاه را در داستان “همنشین آزرده” هم میبینیم؛ با این تفاوت که اینجا کانون روایت یک بچه است.
در “زنهای سوار بر اسب” نویسنده از تکنیکهای بینامتنیت و کولاژ استفاده کرده است و پای دیوید دی. اچ. لارنس شاعر و نویسنده انگلیسی و تلمیحی از آثار او را به میان کشیده است.
در انبار موجود نمی باشد
کوارتت مرگ و دختر
نویسنده |
فتح الله بی نیاز
|
مترجم |
——-
|
نوبت چاپ | ١ |
تعداد صفحات | ۱۲۰ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٣٨٦ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
رمانهای فارسی
|
نوع کاغذ | —— |
وزن | ۱۸۰ گرم |
شابک |
9789643116552
|
وزن | 0.18 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Samaneh Fathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
هنر و فلاکت
رامسس ـ 5زیر اقاقیای مغرب
گوشه نشین
رمانِ گوشهنشین چگالیدهای عالی از تمام شخصیتهای برجستۀ یونسکو در نمایشنامههایش است. وی در این رمانِ فلسفیـروانشناختی، به نفوذی عمیقتر در روان شخصیتهای خود و کاوشی دقیقتر در حیطههای پوچِ زندگی پرداخته است.
ارثیه ناگهانی این امکان را به قهرمان رمان میدهد که شغل بیاهمیت و کسلکنندهاش در ادارهای گمنام را ول کند. او دیگر کاری ندارد جز اینکه سعی کند از زندگی لذت ببرد. این اتفاق برای او تبدیل میشود به روند آشنایی با تجربۀ مرگ.
او در جستجوی فراموشی است. اندوهش از دانستن این که قویترین احساس ما احساس ضعف ماست، و اینکه در هر چیزی قدرت معجزهای نهفته است، وجههایی صوفیانه به او میبخشد.
این اثر هم قصه است، هم رمانی که خوب میداند چگونه داستان انسانهایی را که اصلاً داستانی ندارند، و وصیتنامۀ روحی نویسندۀ اثرِ قاتلِ بیمواجب (یکی از نمایشنامههای یونسکو) را نقل کند.
راه های ابریشم
ممکن است میانۀ راه شرق و غرب، گستردهای میان کنارههای شرقی دریای مدیترانه و دریای سیاه تا کوههای هیمالیا، مکان جغرافیایی مناسبی برای ارزیابی جهان به نظر نرسد. این منطقه امروزه کشورهایی را در بر میگیرد که دوردست و عجیب به نظر میرسند.
این کشورها پل بین شرق و غرب و میعادگاه تمدنها هستند و در رابطه با آنچه در جهان میگذرد نه در حاشیه که در کانون آن جای دارند. همانطور که از آغاز تاریخ بودهاند. زادگاه تمدنها همین منطقه است و به باور بسیاری انسان نیز همینجا خلق شد. در همین منطقه بود که دینهای بزرگ دنیا پدیدار گشت و به رقابت با یکدیگر برخاست. گروه زبانهای گوناگون پیدا شد و امپراتوریهای بزرگ برپا و سرنگون شد و تأثیر برخورد فرهنگها و رقابتورزیها هزاران فرسخ آن سوتر احساس شد.
نگریستن جهان از این منطقه راههای جدیدی را برای بررسی گذشته گشود و چشماندازی از سرزمینهایی را پیشِ رو گذاشت که آنچنان به یکدیگر وابسته بودند که رویدادهای یک قاره بر قارۀ دیگر تأثیر میگذاشت و آمدوشد بین کشورها از شبکۀ راههایی انجام میشد که به هر سو گسترده بود. فردیناند فون ریشتهوفن، زمینشناس نامور آلمانی، در اواخر قرن نوزدهم این شبکۀ بزرگ ارتباطی را «راههای ابریشم» خواند، نامی که از آن زمان تاکنون باقیمانده است.
این کتاب با نگاهی نو به تاریخ جهان میپردازد و راه را برای پرسشهای نو و زمینههای جدید پژوهش باز میکند. و امیدوار است که باعث شود شواهد کهنۀ تاریخی که نادرست بودن آن آشکار است به چالش کشیده شده و درستتر بررسی شود.
پرتو سبز
دوشیزه هلنا کمبل عهد کرده است تا وقتی پرتو سبز را ندیده، ازدواج نکند. چراکه طبق افسانهای قدیمی، پرتو سبز این خاصیت را دارد که هر کس ببیندش، دیگر بههیچوجه در مسائل احساسی اشتباه نمیکند. کسی که بخت با او یار باشد و یک بار ببیندش، بهوضوح حس میکند که در دل خود و دیگران چه میگذرد.
از این رو، داییهایش ساموئل و سباستین ملویل تصمیم میگیرند هر طور شده این خواستۀ او را برآورده کنند. پس همگی راهیِ سفری ماجراجویانه میشوند.
اما هر بار کسی یا چیزی، مثلاً هوای ابری، دستههای پرندگان یا بادبانهای قایقهایی در دوردست، مانع از تحقق این خواسته میشوند.
برای اینکه بفهمید عاقبت دوشیزه کمبل موفق به دیدن پرتو سبز میشود یا نه، با او و مابقی مسافران همراه شوید.
به نظر میرسد ژول ورن در این اثر قصد دارد دیدگاهی مخالف با بقیۀ آثارش داشته باشد. در این داستان، روحیۀ مثبت و علمیای که در آریستوبولوس اورسیکلوس، دانشمند پرمدعا و کسلکننده، تجسم یافته است، در ماجرای عاشقانهای که روایت میشود، تسلیم هنر، خیالپردازی و تخیل شاعرانه میشود.
اریک رومر، کارگردان نامی موج نو فرانسوی، از ایدۀ "پرتو سبز" برای خلق فیلمی به همین نام در سال ۱۹۸۶ بهره برده است.
مه مانی
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-بخت اخلاقی
زیر نظر دکتر مسعود علیا بسیاری از علاقهمندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیدهاند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخلهای مناسبی برای ورود به گسترههای متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که میخواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینههای راهگشایی که پیش رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخلهای مربوط به آن در این دانشنامه برود.
نگارش، تدوین و انتشار مدخلهای دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر اینکه پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگیهای درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی میآید که میخواهند در زمینهای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقهمند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه مینماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.