کوچه پریدخت

2,200 تومان

ببین روشنک‌جان، این کوچه‌ای که الآن آسفالت شده، قبلاً خاکی بود، کوچه پریدخت. این جوب آبی که این وسط ساختن و خشکه، قبلاً نبود، اما یک راه‌آب باریک بودش که می‌رفت ته این پارکی که قبلاً خاکی بود و ما توش گُل‌کوچیک بازی می‌کردیم. اون ساختمون شیشه‌ای که می‌گی شبیه ساختمون‌های فضاییه، قبلاً یه خونه آجری بود که توش حوض داشت و چند تا درخت انجیر و خرمالو، درست کر خونه بغلیش، همون آجریه رو می‌گم، اون خونه رسول‌ایناست، شیشه‌اییه هم خونه ماست.
قدیما، خیلی سالای پیش توی اون زمین خاکی، بچه‌های محل وول می‌خوردن. فوتبال بازی می‌کردیم، تیله‌بازی، هفت‌سنگ، دخترا لی‌لی بازی می‌کردن. اما حالا که پارک شده و این همه وسیله هم توش داره، پرنده هم پر نمی‌زنه. اون موقع‌ها عصر که می‌شد رسول با سنگ می‌زد به شیشه ما، می‌پریدیم توی کوچه می‌رفتیم تو اون زمین خاکی و تا شب که با کتک و داد و دعوا می‌کشیدنمون تو خونه، بازی می‌کردیم. بابای رسول مغازه عطاری داشت، اون مغازه‌ای که اون‌جاست و کرکره‌هاش پایینه، همونه. بزرگ‌تر که شدیم با رسول هفته‌ای یه بار می‌رفتیم سینما، یه فیلم می‌دیدیم و تا یه هفته بعدش هزار بار جای هنرپیشه‌هاش بازی می‌کردیم. از فیلمای فارسی گرفته تا «وسترن» و هندی و «بروس لی». خلاصه هر چی که بود. کم‌کم من شدم عشق فیلم، هفته‌ای چند بار می‌رفتم سینما و بعدش می‌اومدم واسه رسول تعریف می‌کردم.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

کوچه پریدخت

نویسنده
نازلی جمال پناه
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٩٦
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٢
سال چاپ اول ——
موضوع داستان‌های فارسی
نوع کاغذ ——
وزن ۱۳۰ گرم
شابک 9786005639124
توضیحات تکمیلی
وزن 0.130 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کوچه پریدخت”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

سندروم زندگی نامعتبر

7,500 تومان
سرگذشت خواندنی رضا پارسی، پسر تنهایی در ابتدای میانسالی است. وی از یک شخصیت منفعل در فرآیند داستان به یک یاغی تبدیل می‌شود. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: برگه دراز چاپ می‌شد، پدرم عینکش را روی پیشانی می‌گذاشت و به نوار اعداد زل می‌زد. مادرم هر روز صبح موهایش را گیس می‌کرد و شب‌ها آن را باز می‌کرد و شانه می‌زد. من به همه این خاطرات مشکوکم. گاهی تصور می‌کنم آن مرد، با عینک روی پیشانی، کارپرداز شرکت است که یک ماشین‌حساب قدیمی کرم‌رنگ دارد و موقع حساب و کتاب عینکش را روی پیشانی یا روی سرش می‌گذارد، یا آن زن که به شکلی منظم هر روز صبح موهایش را گیس می‌کند و هر شب پیش از خواب بازشان می‌کند قهرمان یکی از فیلم‌های سیاه و سفید موزیکال است. اسمش را گذاشته‌ام سندروم خاطرات نامعتبر! ممکن است یکی از بیماری‌های جذاب اعصاب و روان باشد. میثم خیرخواه نویسنده‌‌ای است که در بیشتر داستان‌های خود مفهوم یا مفاهیمی را در مرکز گذارده و با زبان ساده به خواننده ارائه می‌دهد.

آینه باز

18,000 تومان
مهرانه دختری جوان است که در سفری ناخواسته از تهران به زادگاهش بازمی‌گردد، به روستایی که بخشی از کودکی‌اش را در آن گذرانده. او طی این سفر رودرروی گذشته‌اش قرار می‌گیرد و، با این‌که از آن گذشته گریزان است، چون اسیری در دست تقدیر در مسیر روایتی پیچ در پیچ ناچار به رویارویی با خویشتن خویش می‌شود. مهرانه، با حضور در آن روستا، انگار مقابل آینه‌ای می‌ایستد که گذشته و حال را با جزئیات نمایش می‌دهد و رازش را  آشکار می‌کند. فصل‌های کتاب با بازیگوشی در مرز خیال و واقعیت می‌غلتد و اسطوره و خرافه را به نمایش می‌گذارد. در قسمتی از کتاب می‌خوانیم: «انگار تمام راه را توی خواب و رؤیا دویده‌ام و پشت در رسیده‌ام. انگار از زمین و زمان جا مانده‌ام و تازه هوشیار شده‌ام. خانه عین سراب است. عین تکه‌ای میان بودن و نبودن. از دور همان خانه بچگی‌هاست، با دری ساب‌خورده و بزرگ که مثل زنی ترشرو دست به کمر برده و سرپا ایستاده. هرچه نزدیک‌تر می‌روم لته‌های موریانه‌خورده و پاشنه ساییده‌اش بیشتر توی ذوقم می‌زند ...»

هیس‌

210,000 تومان
ایستاده‌ بودم‌ روی‌ جدول‌ جوی‌، گِل‌های‌ بغل‌ پوتین‌ راستم‌ را مالیدم‌ به‌ لبه‌ جدول‌. سرشب‌ واکسشان‌ زده‌ بودم‌. دلم‌ می‌خواست‌ وقتی‌ بالای‌ سر جنازه‌ام‌ می‌رسند ببینند تر و تمیز، مثل‌ بچه‌ آقاها مرده‌ام‌. تقابل‌ و تناقض‌ حاصل‌ از دنیای‌ مدرن‌، سرمنشأ ماجراها و سردرگمی‌های‌ بسیاری‌ است‌ که‌ هیس‌ راوی‌ یکی‌ از آن‌هاست‌، و البته‌ نه‌ از دیدگاهی‌ قاطع‌. در هیس‌، چنان‌ که‌ لوکاچ‌ در نظریه‌ رمان‌ می‌گفت‌، ارزش‌های‌ تحقق‌ناپذیر و آرمانی‌ قهرمانان‌، به‌ شیوه‌ای‌ نو، نسبی‌ شده‌اند؛ چیزی‌ که‌ دور از دسترس‌ نویسندگان‌ پیش‌ از این‌ بوده‌ است‌. در هیس‌ نویسنده‌ ماجراها را چنان‌ که‌ دیکته‌ می‌شود نشان‌ نمی‌دهد بلکه‌ چنان‌ که‌ خود می‌خواهد نشان‌ می‌دهد و باز بر عهده‌ خواننده‌ می‌گذارد تا ماجرا را آن‌ گونه‌ که‌ می‌خواهد ببیند و رمان‌ توسط‌ راویان‌ مختلفی‌ ساخته‌ می‌شود: پاسبان‌، نظامی‌ گاه‌ دل‌رحم‌ و گاه‌ خشنی‌ که‌ آنچه‌ را می‌خواهد انجام‌ نمی‌دهد و آنچه‌ را نمی‌خواهد انجام‌ می‌دهد؛ جهانشاه‌، قاتلی‌ یا قاتل‌ نمایی‌ یا حتی‌ مقتولی‌ که‌ با لذت‌ به‌ روایت‌ هوس‌هایش‌ می‌نشیند و از کشتن‌ آدم‌ها یا کشته‌ شدن‌ خود می‌گوید؛ نویسنده‌ که‌ در نیمه‌ داستان‌ می‌میرد و به‌ پایان‌ رساندن‌ رمان‌ را به‌ میراث‌ می‌گذارد، و دیگر شخصیت‌هایی‌ که‌ این‌جا و آن‌جا رشته‌ کلام‌ را قطع‌ می‌کنند و از منظر خود به‌ روایت‌ می‌نشینند، تا سرانجام‌ رمانی‌ پدید آید که‌ با هر خوانشی‌ شکلی‌ دیگر به‌ خود می‌گیرد و به‌ تعداد مخاطبانش‌ ماجرا عوض‌ می‌کند. گرایش‌ به‌ نوآوری‌ و تجربیات‌ تازه‌ از بارزترین‌ ویژگی‌های‌ آثار محمدرضا کاتب ست‌ و در همین راستا رمان‌ هیس‌ جایزه‌ کتاب‌ سال‌ منتقدان‌ مطبوعات‌ را هم در سال ۷۹ از آن‌ خود کرده‌ است‌.
سفارش:0
باقی مانده:1

از شیطان آموخت و سوزاند

13,000 تومان
عصیان، شکل‌ها و کیفیت‌های مختلفی دارد. گاه آن قدر نیرومند و علنی است که مانند فریادی در سکوت، همه را به آنی متوجه می‌کند و گاه به این شدت و نیرو نیست، اما هست، وجود دارد، دیده می‌شود، هر چند کند و ملایم. هر عصیانگر نیز ظرفیت‌های خاص خود را دارد و بنا به آن ظرفیت، عصیانش نمود پیدا می‌کند. "ولگا" شخصیت محوری رمان، عصیانگر است. عصیانگری به شیوه خود. او مطابق تربیت و خواسته خود پیش می‌رود. به نظم نادلخواه تن نمی‌دهد. بارها می‌افتد، سقوط می‌کند، اما نمی‌شکند، برمی‌خیزد، شاید نرمی و انعطاف‌ زنانگی در این نشکستن، خم شدن اما دوباره راست شدن بی‌تأثیر نباشد. نویسنده سعی بر این دارد که جانبداری احتمالی خواننده را از ولگا به عهده خود این شخصیت بگذارد و علاقه‌ای برای تهییج و علامت دادن به خواننده ندارد. "از شیطان آموخت و سوزاند" احتیاجی به این ندارد تا در انطباقش با تئوری‌ها، بررسی و تشریح شود. چرا که نویسنده طرحی درانداخته است که تئوریسین‌های ادبیات و جامعه‌شناسی باید به آن رجوع کنند. مصداق‌ها را از آن بگیرند و براساس آن تئوری‌های نو بنا نهند.

نفرین‌ ابدی بر خواننده این برگ ها‌

14,000 تومان
آدم‌های‌ آثار مانوئل‌ پوییگ‌ با پناه‌ بردن‌ به‌ خیالپردازی‌ از درماندگی‌ و یأسِ حاصل‌ از موقعیت‌ اسفناک‌ خود می‌گریزند و به‌ یاری‌ فرهنگ‌ با بی‌عدالتی‌های‌ پیرامون‌ خود مقابله‌ می‌کنند. او در آثارش‌ روایت‌ سوم‌ شخص‌ مألوف‌ را به‌ کناری‌ می‌افکند، راوی‌ را حذف‌ می‌کند و از «ابزارهای‌ غیرادبی‌» سود می‌جوید. ماجراجویی‌های‌ تخیل‌ را نیز می‌ستاید. مانوئل‌ پوییگ‌ در ژوییه‌ ١٩٩٠ چشم‌ از جهان‌ فرو بست‌. مرگ‌ نابه‌هنگام‌ این‌ نویسنده‌ نابغه‌ در پنجاه‌ و هشت‌ سالگی‌ و در اوجِ قدرتِ آفرینندگی‌ از خُسران‌های‌ بزرگ‌ قرن‌ بیستم‌ به‌شمار می‌رود.

حق با شاخ نبات است

21,000 تومان
این مجموعه شامل دو نوع داستان است: داستان‌های واقعی و داستان‌های تخیلی. اما منظور از داستان تخیلی در اینجا چیست؟ رویاهای ما به دو شکل ظاهر می‌شوند: ١. درخواب، یعنی در جایی که نمی‌توان عناصر آن‌ها را بازشناخت، تنظیمشان کرد و به آن‌ها شکل بخشید؛ ٢. زمانی که ما در بیداری به سر می‌بریم و می‌توانیم به رؤیاهای خود نظم دهیم، به آن‌ها شکل ببخشیم و آن‌ها را به دیگران منتقل کنیم. آثار هنری، از جمله شمار زیادی از داستان‌ها و رمان‌های مدرن غربی، این‌گونه پدید آمده‌اند. بخشی از داستان‌های این مجموعه نیز چنین خصوصیتی دارند. حق با شاخ نبات است مجموعه‌ای خواندنی شامل داستان‌های کوتاه و خیلی کوتاه است که دربردارندۀ مضامین تاریخی، اجتماعی و اخلاقی هستند. طنز، شوخی و مطایبه و اشارات و کنایات زیبا و بجا از ویژگی‌های بارز و جالب توجه این داستان‌هاست.