گفتار در روش

115,000 تومان

چاپ حاضر بر اساس نسخه‌اي از گفتار در روش آماده شده كه انتشارات فلسفي وٍرن آن‌را در شمار «مجموعه متون فلسفي» خود به همراه مقدمه و حواشي اتين ژيلسون منتشر كرده است. ويژگي اين چاپ، مقدمه موجز اما پر مغز و نيز حواشي مفصل و موشكافانه اتين ژيلسون است؛ اما امتياز اصلي از آنٍ حواشي است. حجم حواشي تقريبا برابر است با حجم متن اصلي و ژيلسون، از خلال آن‌ها، كوشيده است تا بند به بند متن را بگشايد و معنا و جهت‌گيري اصلي گفتار را آشكار كند.
ترجمه محمدعلي فروغي از گفتار در روش تاكنون بارها و بارها به چاپ رسيده است. بي‌ترديد در اين اقبال تاريخي، نثر استوار فروغي بسيار مؤثر بوده است: سبك نگارش فروغي بيش از هر نحو نگارش ديگر، و بهتر از هر جاي ديگر، به قامت اين كتاب نشسته است؛ زيرا اين گفتار، چنان‌كه دكارت گفته است، «سرگذشت» روحاني او است و نگارش فروغي مناسبت تام با اين «سرگذشت‌نويسي» دارد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9789642134144 دسته: , ,
توضیحات

گفتار در روش

نویسنده رنه دکارت
مترجم محمدعلی فروغی
نوبت چاپ 3
تعداد صفحات 136
قطع و نوع جلد رقعی شومیز (ترمه)
سال انتشار 1401
شابک 9789642134144
توضیحات تکمیلی
وزن 0.141 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “گفتار در روش”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

فرمین موش کتاب خوان

165,000 تومان
کتاب فرمین موش کتاب خوان نوشته سم سوج ترجمه پوپه میثاقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی به چاپ رسیده است. اولش کتاب‌ها را براساس طعمشان فقط می‌خوردم؛ خوشحال گاز می‌زدم و می‌جویدم. اما خیلی زود شروع کردم به پراکنده خوانـدن دوروبر لبه‌هـای غذاهایم. و با گـذشت زمان، بیش‌تر خوانـدم و کم‌تر جویـدم، تا این‌کـه در نهـایت کمـابیش تمـام ساعت‌های بیداری‌ام را صرف خواندن می‌کردم و فقط حاشیه‌ها را می‌جویدم.

پدران و پسران

265,000 تومان
پدران و پسران مشهور‌ترين و محبوب‌ترين و به اعتقاد بسياري بهترين رمان ايوان تور گنيف است. نخستين رمان بزرگ روسي كه شهرت جهاني يافت.

خاورمیانه باستان

450,000 تومان
خاورمیانه محل اتصال قاره آسیا و آفریقاست. این منطقه مهم و حیاتی، نقش تأثیرگذاری در تاریخ بشر ایفا کرده است. استفاده از اصطلاح «خاورمیانه» را اولین بار در سال ١٩٠٢ «آلفرد تیر ماهن» استراتژیست دریایی آمریکایی در مقاله‌ای به کار برد و از خاورمیانه به عنوان منطقه‌ای میان حوزه نفوذ روسیه و بریتانیا یاد کرد. حوزه‌ای میانی که دو قدرت آن زمان برای سلطه بر آن با یکدیگر رقابت می‌کردند. روزنامه‌نگاران پس از مدت کوتاهی شروع به استفاده از این اصطلاح کردند و تا زمان وقوع جنگ جهانی دوم این اصطلاح در بین مردم رایج شده بود. با توجه به اینکه امروزه هیچ حد و مرز رسمی برای تعیین مرزهای خاورمیانه وجود ندارد، تعریف این منطقه منحصراً بر اساس جوامع کنونی آن غیر ممکن است. شاید خیلی‌ها موافق باشند، کشورهایی که نامشان در زیر می‌آید جزو خاورمیانه محسوب شوند: بحرین، مصر، ایران، عراق، فلسطین، اردن، کویت، لبنان، عمان، قطر، عربستان سعودی، سوریه، ترکیه، امارات متحده عربی و یمن. تمامی این جوامع سیاسی قلمروهایی در آسیا دارند. خاورمیانه در طول تاریخ جایگاه اقوام و فرهنگ‌های گوناگون بوده است. پی بردن به این که این مردم چه کسانی بودند و چگونه با هم ارتباط داشتند کاری دشوار و در عین حال جذاب است. کتاب «خاورمیانه باستان» در نگاه اول ضمن تعریف جغرافیای سیاسی و اقتصادی خاورمیانه، اقوام و فرهنگ‌ها، اقتصاد و کشاورزی و اهمیت آب در این منطقه مهم و یافته‌های باستان شناختی را در آنجا مورد بررسی و ارزیابی قرار داده است.

بازخوانی مارکس در عصر سرمایه‌داری دیجیتال

118,000 تومان
بازخوانی مارکس در عصر سرمایه‌داری دیجیتال نویسنده کریستین فوکس مترجم سهند ستاری نوبت چاپ 1 تعداد صفحات 216 قطع و

چشمهایش و ملکوت

110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است. بخشی از متن کتاب «بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دسته‌ای داشت. حتا کافه هم نمی‌رفت. قهوه‌خانه می‌رفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافه‌ها بردند و به جلسه‌های ادبی و شعرخوانی و داستان‌خوانی کشاندند. هرچند این تلاش‌ها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستان‌های پراکنده‌ای را که در مجلّه‌های سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستان‌هایی که داشت چاپ می‌شد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت. سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامه‌ای به ابوالحسن نجفی می‌نویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه برده‌ام» و از احساسی حرف می‌زند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. می‌گوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس می‌کردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتی‌متر از خاک قدم برمی‌دارم...» و تعریف می‌کند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشسته‌اند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش می‌گذرد، ناگهان احساس می‌کند که سرش داغ شده و خودش را می‌بیند که سبک شده و از روی قالی بلند می‌شود و به هوا می‌رود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیه‌دار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچه‌ها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفته‌ام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.» اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار می‌شد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را می‌نوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همه‌شان را شناخته‌ام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م.‌ ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانواده‌ام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی می‌کردم. جوی آب از کنار باغچه می‌گذشت و پونه‌های خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست می‌فرستادند، بچه‌ها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی می‌کشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچه‌ای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم می‌سوزد.... همه چیز زرد شد و پرده‌ای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشنده‌ای در سراسر بدنم لول خورد...» دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق می‌کند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. می‌گوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی می‌خواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و می‌گوید «درد من این است. نمی‌دانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردی‌ها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لب‌لب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردی‌ها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی می‌اندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی می‌زدند «اگزی» می‌گفتند.» فهرست کتاب چشمهایش زمین هوا بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر یادداشت

لیلا

79,500 تومان
لیلا نویسنده فریدون زعیم‌اوغلو مترجم حسین تهرانی نوبت چاپ 2 تعداد صفحات 502 قطع و نوع جلد رقعی (شومیز) سال