گفتگو با سم پکینپا

42,000 تومان

دیوید سموئل پکینپا در سال ١٩٢٥ در کالیفرنیای آمریکا به‌دنیا آمد. او یکی از مشهورترین فیلمسازان آمریکایی است که فیلم‌های همراهان مرگبار (١٩٦١)، سگ‌های پوشالی (١٩٧١)، گریز (١٩٧٢)، نخبگان آدمکش (١٩٧٨) و… حاصل تلاش او در مقام کارگردان است. او با فیلم این گروه خشن (١٩٦٩) در ایران معروف شد.
کتاب حاضر شامل مصاحبه‌های پکینپا است که تصویری واضح از او و کارهایش ارائه کرده و نوعی بیوگرافی از زبان خودش به خواننده عرضه می‌کند.
پکینپا در این گفتگو‌ها دوران کودکی‌اش را به خوبی به یاد می‌آورد و اغلب به روایت داستان‌هایی از خود و خانواده‌اش می‌پردازد. خانواده‌ای که اغلبشان راه سیاست و حقوق را در پیش گرفتند، اما هنوز از عشق و علاقه به مزارع کالیفرنیای شمالی، جایی که درآن بزرگ شدند، سرشارند.
حکایات شخصی پکینپا از داستان‌های زد و خوردهایش در بارها تا دعواهایش با تهیه‌کنندگان استودیوها را دربر می‌گیرد. سم پکینپا در این گفتگوها خود و آثارش را در روند تاریخ سینمای جهان قرار می‌دهد.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

گفتگو با سم پکینپا

نویسنده
کوین جی. هیز
مترجم
حسین کربلایی‌طاهر
نوبت چاپ ٢
تعداد صفحات ٢٨٠
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٩
سال چاپ اول ١٣٩٢
موضوع
سینما
نوع کاغذ بالکی
وزن ٣٠٢ گرم
شابک
9786002780584
توضیحات تکمیلی
وزن 0.302 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “گفتگو با سم پکینپا”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

مه مانی

15,000 تومان
لباس های پیرمرد رنگ و رورفته و پوسیده به نظر می رسید . انگار نور تند و مستقیم سالیان تارو پودش را به نیش كشیده باشد ، كافی بود دست بهشان بزنی تا از هم وا بروند. پیرمرد سرش را خاراند و دستش را توی بقچه كرد و نان خشكی بیرون آورد و سق زد. چق چق جویدن نان خشك در فضای خالی و سوت و كور میدانگاه پیچید و در دل شیری كور مه فرو رفت.

رامسس‌ ـ 5زیر اقاقیای مغرب

365,000 تومان
نام رامسس تجسم شکوه و قدرت تمدن فراعنه است. او که پسر نور، فرزند آفتاب بود، بیش از شصت سال سلطنت کرد و مصر را به درجه‌ای از عظمت رساند که در تاریخش بی‌سابقه بود. رامسس، قهرمان یک رمان نیست، قهرمان چند رمان است، قهرمان حماسه‌ای واقعی است. این حماسه از آشنایی او با رموز کشورداری تحت هدایت پدرش، ستی، که به قدر خود او در تاریخ اهمیت دارد، آغاز می‌شود و تا مرگ رامسس ادامه می‌یابد. طی این مدت آزمون‌های فراوانی را از سر می‌گذراند. به همین دلیل است که این سلسله رمان‌های دنباله‌دار که از پنج جلد تشکیل شده‌ است، به او اختصاص یافته تا بتواند ابعاد خارق‌العاده سرنوشتی را ترسیم کند که قهرمانان فراموش نشدنی بسیار، چون ستی و همسرش، تویه، نفرتاری، ایزت‌زیبا، همر شاعر، ستائوی مارافسا، موسای عبرانی و بسیاری دیگر، که این اوراق به آن‌ها جان می‌بخشد، در آن سهیم هستند. کریستین ژاک با قلم جادویی خود عهد باستان را از جزوه‌های درسی بیرون می‌کشد و به خواننده، قلمرو وسیعی از تاریخ، رؤیا، مبارزه وشعر تقدیم می‌دارد. گفتنی است هر یک از این کتاب‌ها به طور مستقل به رویدادی جداگانه می‌پردازد و در نهایت خواننده علاقه‌مند به سرنوشت رامسس می‌تواند با خواندن هر پنج جلد کتاب راز و رمز جاودانه آنها را کشف و در ادامه آن را دنبال کند. «پسرنور»، «معبد چند هزار ساله»، «نبرد قادش»، «بانوی ابوسمبل»، و در نهایت«زیر اقاقیای مغربی» عناوین این کتاب‌ها هستند .

اتفاق ممنوع نیست

9,000 تومان
داستان‌های این مجموعه ترکیبی هستند از داستان کوتاه، نمایش و تصویر و شرح حال نویسنده‌ای که نمی‌داند با داستان‌ها و ایده‌هایش چکار کند: «داستان بلند و قصه‌های کوتاه» خیلی ساده با یک زنگ تلفن شروع می‌شود، با یک مکالمه تلفنی بین یک نویسنده و خواننده ناشناس آثارش... . اتفاق ممنوع نیست نوعی طنز فانتزی است که داستان بر آن غلبه کرده و خواننده ناشناس این داستان‌ها به نویسنده در بازخوانی این آثار کمک می‌کند ولی به تدریج به این باور می‌رسد که خالق اصلی این نوشته‌ها او نیست: «ابلیس با اوقاتی تلخ یادداشت خودکشی فرزندش را مچاله کرد و به او خیره شد که ساکت و آرام روی تختش نشسته بود. نیمه شب بود که خبر دادند فرزندش قصد داشته با ریختن یک پارچ آب روی سرش خودش را برای همیشه خاموش کند. خیلی زود او را به بیمارستان مرکزی دوزخ رسانده بودند. هر چند که حتی اگر هم این کار را نمی‌کردند، صدمه چندانی نمی‌دید. او از بهترین گلوله آتش دوزخ ضد آب خلق شده بود. از صدای ضجه قربانیان و غلغل دیگ‌های قیر که بگذریم، سکوت آزاردهنده‌ای در بیمارستان حکم‌فرما بود. با این که جمعی از بهترین روانکاوان و روانشناسان جهان هستی در دوزخ حاضر بودند، ابلیس احساس کرد بهتر است شخصاً با فرزندش صحبت کند. به او گفت: حقیقتش رو بخوای من جداً نمی‌دونم تکلیفم با فرزند ناخلفی مثل تو چیه... تو جداً مایه شرم خانواده شیاطین دوزخی... منو بگو که دلم خوش بود تو عصر جدیدی رو در امپراتوری جهنم رقم می‌زنی...»

مفتش و راهبه

75,000 تومان
این کتاب، داستان دختری است که عشق و عرفان را توأمان می خواهد و روحانی زیاده‌خواه واتیکان او را به تخت شکنجه می‌بندد. «مادلن» تنها دختر فردی به نام «انسلم»، چشمانی همچون زمرد سبز دارد و این چشمان برای راوی داستان چیزی جز لعنت ابدی و آتش جهنم به ارمغان نخواهد آورد. "برنار دونادویو" عضو فرقه وعاظ دومینکن شهر تولوز درهمان لحظه اول جادوی مادلن می‌شود و به گناه خود اقرار می‌کند. دست بسته و ناتوان اسیر عشق او می‌شود. برنار به سادگی اعتراف می کند که بیش از حد لازم و شرط عفاف به او خیره شده است. اما عکس‌العمل «مادلن» چیست؟

سنگ و سایه

8,500 تومان
داستان سنگ و سایه گونه‌ای یارکشی پیش از بازی بود که از هر بازی‌ای زیباتر می‌نمود و کودک می‌خواست که بازی هرگز آغاز نشود، همچنان ایستاده باشند پشت به مهتاب، چشم به سایه‌ها که بر زمین افتاده بودند. چنین نمی‌شد. سردسته‌ها سنگ به سایۀ دلخواه خود می‌انداختند و یارگیری آغاز می‌شد. گاه پیش می‌آمد که سنگ بر سایۀ کودک می‌ماند اما او از جا تکان نمی‌خورد. دلش می‌کشید سنگ پیوسته در راه باشد و سایه در خنکای خاک مهتاب گرفته، بماند. شیوۀ دیگر برای یارگیری، «چُرچُر، دست پُر» بود. بدین گونه که سردسته‌ها در کنار هم می‌ماندند و بچه‌ها دست به گردن هم انداخته دور می‌شدند و با هم می‌خواندند که یکی ماه باشد و دیگری ستاره، یا یکی آسمان باشد و دیگری آفتاب. پس از اینکه «واخواندن» انجام می‌گرفت، دوتایی به سردسته‌ها نزدیک می‌شدند، می‌گفتند: «چُرچُر» سردسته‌ها می‌گفتند: «دست پُر!» می‌گفتند: «کی می‌خواهد ماه؟ کی می‌خواهد ستاره؟». (ازمقدمۀ کتاب ) نشر ققنوس از محمدرضا صفدری پیش از این کتاب «من ببر نیستم پیچیده به بالای خود تاکم» را منتشر کرد که برندۀ رمان برگزیده سال 81 منتقدان و نویسندگان مطبوعات و

چشم‌های‌ سیمونه‌

4,500 تومان
در چشم‌های « سیمونه سوله » چه رازی نهفته بود که ماریانا چنین دلبسته او شده بود . سالها پیش ، هنگامی که سیمونه پسر بچه‌ای بیش نبود در خانه او خدمتکاری می‌کرد . ماریانا با خانواده‌اش آشنایی داشت . خانواده‌ای فقیر ولی شریف و از نسلی ماندگار . پدر و مادر هر دو بیمار و رنجور و خواهرانش ، دخترانی زیبا که فقط برای رفتن به کلیسا از خانه خارج می‌شدند و در گوشه تاریکی در نزدیکی محراب ، جایی که خود ماریانا نیز می‌نشست ، زانو می‌زدند . « گراتزیا دلددا » اولین نویسنده‌ زنی که جایزه نوبل ادبی را از آن خود کرد این بار در چشم‌های سیمونه تصویرگر تنهایی‌های زنی است که رباینده تنها گنجینه‌ای را که مالک مطلق آن است ، انتظار می‌کشد . و چه کسی می‌تواند راز گذر از حصار پیرامون آن گنجینه را دریابد ، جز سیمونه ، چشم‌های یک راهزن ! « چشم‌های سیمونه » داستان راز این چشم‌هاست .