گور به گور

350,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:3

بخشی از کتاب گور به گور

«دارل رفته جکسن. گذاشتنش تو قطار، می‌خندید، تو اون واگنِ دراز هی می‌خندید، رد که می‌شد کله‌هاشون رو برمی‌گردوندند، عین کلّه جُغد. گفتم «به چی می‌خندی؟»

«آره آره آره آره.»

دو نفر گذاشتنش تو قطار. کت ناجوری تنشون بود، جیب پشتی طرف راستشون بالا اومده بود. پشت گردنشون رو خط انداخته بودند، انگار همین تازگی دو نفر سلمونی با هم با گچ خط کشیده بودند مثل مال کش. گفتم «به این هفت‌تیرها می‌خندی؟» گفتم «چرا می‌خندی؟ برای این که از صدای خنده بدت می‌آد؟»

دو تا صندلی به هم چسبوندند که دارل بشینه کنار پنجره بخنده. یکی‌شون پهلوش نشست، یکی‌شون رو صندلی رو به روش نشست، که عقب عقب می‌رفت. یکی‌شون باید عقب عقب می‌رفت، چون که پول دولت پشت هر دونه‌ش یک صورت داره، هر صورتیش هم یک پشت داره، این‌ها هم سوار پول دولت شده‌اند، که گناه داره. سکه پنج سنتی یک روش زنه یک روش گاومیش؛ دو تا صورت داره ولی پشت نداره.

من نمی‌دونم این چیه. دارل یک دوربین کوچک داشت که زمان جنگ تو فرانسه خریده بود. توش یک زن بود و یک خوک که دو تا پشت داشتند ولی صورت نداشتند. من می‌دونم این چیه. «برای همین داری می‌خندی، دارل؟»

«آره آره آره آره آره آره.»»

موجود در انبار

توضیحات

گور به گور

نویسنده
 ویلیام فاکنر
مترجم
نجف دریابندری
نوبت چاپ 29
تعداد صفحات 304
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1403
سال چاپ اول
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 300 گرم
شابک
9789643621933
توضیحات تکمیلی
وزن 0.300 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “گور به گور”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

 

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Ali
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

رازهای مانولیتو

38,000 تومان
اسم من مانولیتست، معروف به عینکی، بالاخره تصمیم گرفتم رازهایی که تا به حال جرئت نکرده‌ام به کسی بگویم، برایت فاش کنم. مثلا این که به طور وحشتناکی به برادر کوچکم، جونور، حسادت میکنم، از ییهاد قلدر می‌ترسم، یک روز پدرم باعث شرمندگی من شد، آرزو دارم یک سگ داشته باشم و ملودی مارتینز عاشق من است. ولی، با این حال، خواهی دید که در خانواده‌ام و در کلاسم، همه، چیزهایی برای پنهان کردن دارند.

کتاب مجموعه اشعار نصرت رحمانی

525,000 تومان
معرفی کتاب مجموعه اشعار نصرت رحمانی "مجموعه اشعار نصرت رحمانی" که به همت انتشارات نگاه به عرصه ی چاپ رسیده است، دربردارنده ی بیش از هفتصد صفحه از آثار "نصرت رحمانی" می باشد.در آثار "نصرت رحمانی" آنچه بیش از همه به چشم می خورد، استفاده از شعر برای بیان مستقیم و بدون سانسور درد و رنج مردم عادی است. وی حقایق تلخ و دردناکی را که در واقعیت اجتماع سو سو می زند، بی پرده و صریح ارائه می کند و درک و حس خود از این مسائل را در قالب شعر می ریزد. این واقعیت می تواند تصویری از دنیای بین یک مرد و زن باشد یا تصویر پرسه و شبگردی در گوشه ی کریه منظری از شهر یا حتی سرگردانی یک فاحشه. کلمات او برای بیان این اتفاقات، خشن و محکم اند و خبری از مدارا و نقاب زدن بر ظاهر موضوع نیست. "نصرت رحمانی" اشعارش را چنان طرح می زند که یک صورتگر، خطوط نقاشی اش را. در برخی از اشعار او که در این مجموعه جمع آوری شده اند، شاهد خلق مناظری از قلم شاعر هستیم که نظیرش در شعر فارسی کمتر پیدا می شود. مناظری که خواننده خود را در آن زنده می بیند و واقعیت به دور از خیال پردازی در آن به چشم می خورد. این جادوی رئالیسم "نصرت رحمانی"، همان چیزی است که اشعارش را این چنین غنی و باورپذیر می کند. شعر او زبان منحصر به فرد خود را داراست و نه تنها به مضامین نویی در آثار خود پرداخته، بلکه این کار را با ابداع واژگان و ترکیبات تازه ای انجام داده است. مجموعه ی این خصایص سبب شد تا "نیما یوشیج"، کسی که خود پدر شعر نوی فارسی بود، اشعار "نصرت رحمانی" را هم به سبب احساسات لطیف و هم به لحاظ جرات شاعر، تکریم بنماید.

کتاب خاطرات سیاسی محمد علی شوشتری

150,000 تومان
کتاب « خاطرات سیاسی محمد علی شوشتری» نوشته « غلامحسین میرزاصالح» توسط انتشارات کویر منتشر شده است. سید محمدعلی شوشتری معروف به سید بسم‌الله نماینده استرآباد (گرگان) در دوره‌های پنجم، شانزدهم و هجدهم مجلس شورای ملی بود. شوشتری از شاهدان عینی واقعه مسجد گوهرشاد مشهد در سال ۱۳۱۴ است که مشاهداتش در قالب کتاب خاطرات سیاسی سید محمدعلی شوشتری خفیه‌نویس رضاشاه پهلوی منتشر شده است. او تنها نماینده مجلس شورای ملی بود که با نخست‌وزیر شدن دکتر مصدق مخالفت کرد. پدرش سید حسن جزایری شوشتری داماد سید حسن استرآبادی، پسر حاج نصرالله مجاهد استرابادی بود. آیت‌الله میلانی که بعدها به مرجعیت رسید، خواهرزاده او بود.خودش نیز همچون پدر و اجدادش تحصیلات دینی کرد و به سلک روحانیت درآمد و روحانی صاحب نفوذی شد که پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ خورشیدی به‌تدریج به رضا خان سردار سپه نزدیک شد و در دوره پنجم مجلس شورای ملی به نمایندگی استرآباد رسید.

گورخر گلادیاتور 2/ همدستی با بریتانیایی‌ها

185,000 تومان
کتاب گورخر گلادیاتور داستانی گورخری به نام ژولیوس است که به دست امپراطور هاردیان زندانی شده است و برای به دست آوردن آزادی‌اش باید مبارزه کند. داستانی جذاب از یک گورخر راه راه که بارها از مرگ فرار میکند و گاهی با نادانی همه چیز را به هم میریزد.

چرا مجموعه 3 جلدی کتاب گورخر گلادیاتور را بخوانیم؟

مجموعه گورخر گلادیاتور یک داستان طنز و فانتزی برای کودکان و نوجوانان است که مزیت‌های مختلفی دارد. اگر عاشق کتاب‌های طنز باشید این مجموعه یکی از بهترین انتخاب‌ها برای مطالعه است
خب، فکر می‌کنی گورخر گلادیاتور را می‌شناسی، آره؟
خوش‌تیپ است. در دنیای گلادیاتوری روم، قهرمان مردم است! و به تعطیلات باحال خودش رفته است.... امپراتور هادریان برای ژولیوس فقط یک وظیفه‌ی دیگر تعیین کرده تا بتواند آزادی‌اش را به دست بیاورد، و این وظیفه شامل سفر به سرزمین دورافتاده و عجیبی است: سرزمین بریتانیا!   ماجرا ادامه دارد!
سفارش:0
باقی مانده:1

کتاب چگونه داستان بنویسیم

142,500 تومان
معرفی کتاب چگونه داستان بنویسیم در این کتاب با آوردن مثال های ساده سعی شده است داستان را با زندگی خودمان تطبیق دهیم و راه نوشتن آن را خوب یاد بگیریم، تا بتوانیم به راحتی اتفاقاتی را که همه روزه با آن مواجه می شویم یا در اطرافمان می بینیم یا در ذهنمان می سازیم، در قالب داستان بریزیم و برای دیگران نقل کنیم. .

گزارش یک مرگ

79,500 تومان
کتاب گزارش یک مرگ نوشته گابریل گارسیا مارکز ترجمه لیلی گلستان توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان خارجی به چاپ رسیده است. ظهر روزی از ماه اوت، درحالی‌که با دوستانش گلدوزی می‌کرد، حضور کسی را در نزدیکی خانه‌اش حس کرد. لازم نبود سرش را بلند کند تا بداند که آمده. به من گفت: «چاق شده بود، موهایش بفهمی‌نفهمی ریخته بود، برای نزدیک دیدن محتاج عینک بود. اما خودش بود. به خداوندی خدا، خودش بود!» دیوانه شده بود. حتماً مرد هم فکر کرده بود که او هم پیر شده. اما مرد، برخلاف دختر، فاقد ذخیره‌ی عشقی بود که باعث تحمل می‌شد. پیراهنش از عرق خیس بود، مثل همان بار اول روز جشن خیریه، همان کمربند و همان کیف‌های چرمی درزشکافته‌ی سگک‌نقره‌ای را داشت. بایاردو سان رومان بی‌اینکه به باقی کسانی که گلدوزی می‌کردند و مبهوت مانده بودند اهمیتی بدهد، یک قدم جلو آمد. کیف‌هایش را روی چرخ خیاطی انداخت و گفت: ــ خب، من آمدم.