




یتیمان بزرگسال
21,000 تومان
داریا بینیاردی، روزنامهنگار و برنامهساز ایتالیایی، چند روز پس از مرگ مادرش مقالهای با عنوان «یتیمان بزرگسال» در یکی از هفتهنامههای ایتالیایی منتشر میکند تا با تعریف کردن چند خاطره از مادرش نوشتهای به او تقدیم کند. این مقاله آنقدر مورد توجه قرار میگیرد که باعث میشود داریا به نوشتن خاطراتش ادامه دهد و آن را تبدیل به کتاب کند.
نویسنده در دل فقدانی عظیم، به زیبایی، از دانستههایش، از خاطرات شیرین خانوادگیاش، از همۀ کسانی که وجودش را ساختهاند، از عشق و از زندگی، و از مادرش میگوید.
بینیاردی در شجرهنامهاش به دنبال ردپاهایی میگردد که کودکیاش را به بزرگسالیاش و او را به تک تک افراد خانوادهاش پیوند میدهند و در این میان منصفانه کاستیها و مشکلات زندگیاش را از نظر میگذراند.
یتیمان بزرگسال اثری است تحسینبرانگیز و تأثیرگذار که به خوبی ضرورت نوشتن از خانواده و پیوندهای عمیق خانوادگی را نشان میدهد.
در انبار موجود نمی باشد
یتیمان بزرگسال
نویسنده |
داریا بینیاردی
|
مترجم |
خشایار خدیور
|
نوبت چاپ | ١ |
تعداد صفحات | ١٩٢ |
نوع جلد | شومیز |
قطع | رقعی |
سال نشر | ١٣٩٨ |
سال چاپ اول | —— |
موضوع |
داستانهای ایتالیایی
|
نوع کاغذ | بالکی |
وزن | ١٩٥ گرم |
شابک |
9786002784889
|
وزن | 0.195 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Samaneh Fathi
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
روزگار سپریشده خانم گادنی
هیس
رامسس ـ 3 نبرد قادش
یه کار تر و تمیز
بیست و یک داستان کوتاه تشکیل دهنده این کتاب است. گویش محلی شیرازی در اولین داستان- راشه- به چشم میآید: «شب عروسی برایش چای دو رنگ بردم. کوچکه یه بیست تومنی نو گذاشت کنار سینی و استکان رو برداشت و لاجرعه هورت کشید. اما راشه لبتر نکرد. مواظبش بودم همهاش به اندازه «ها» که بگه لباش از هم فاصله داشت... میگفتن لوله رنگو وقتی رفته بوده اشکلک دید وکوچکه رو مجبور کرده یکی برایش بخره.
کوچکه گفت از بی گوشتی مردیم بریم؟ گفتم بریم. برف تا کمرمون میرسید. ابر از زمین تا آسمونو پر کرده بود. شول همی طوره آدم یا بالای ابره یا قاطی ابره. هنوزم که هنوزه قصابی نداره سالی به دوازده ماه بوی گوشت سرسیخ حسرت رو دله. همی شد که یکی یه حسن موسی رو کول انداختیم و دست به کمر، خم، از شیب تند جیر محله راه افتادیم رو به بالا...»
داستانهای دیگر این مجموعه «آقای دوست داشتنی»، «چارهای نیس»، «باید خودم را جا بگذارم»، «خندهها و پنجره خاکستری»، «خواهر مرگ»، «درویش و بانو»، «رنگ تلخ»، «دوشنبهها» و ... هستند که مهناز کریمی از سال ها پیش برای انتشار آن را آماده کرده بود اما به دلایلی منتشر نشدند.
«مهناز کریمی» نویسنده شیرازی مقیم آمریکا پیش از این رمان «سنج و صنوبر» را منتشر کرده است.
من ببر نیستم …
..به همان نشان دادن که شاخه های مواول، شاید یک سالی بیشتر، ازپس وپیش وپهلوهای اسب پیچیده وگرهدار شده بودند که از روبرو نمی شد گفت این اسب است و میشد گفت این تاک است پیچیده به بالای خود و اسب نیست مینماید که اسب است یا روزگاری اسبی درسایۀ این شاخههای همیشه سرگردان و توی خود پیچیده را از استخوانها جدا میکرد وشاخههای از پایین به بالا خمیده اندکی سر راست کرده با آن خیزش ببروار ایستاده رودروی آنها باز هم نمیشد گفت که آن ببر است و بی چون و چرا تاک بود پیچیده درخود وبه بالای خود...(رمان برگزیده سال ٨١ منتقدان ونویسندگان مطبوعات وجایزۀ ادبی اصفهان)
داستان دوستان
محصولات مشابه
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-روشنگری
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-این همانیشخصی
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-عقل به روایت کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-فلسفۀ اخلاق کانت
دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-معنای زندگی
آدمکش کور
دانشنامه فلسفه استنفور 1: زیباییشناسی آلمانی
نویسنده | پل گایر، هانا گینزبورگ، استیون هولگِیت، ایئن تامسون و نیکولاس دیوی |
مترجم | سید مسعود حسینی، داود میرزایی، گلنار نریمانی و وحید غلامیپورفرد |
سرپرست و ویراستار مجموعه | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٣ |
سال نشر | ١٤٠٢ |
سال چاپ اول | ١٣٩٩ |
تعداد صفحات | ٥٣٦ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
قطع | رقعی |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
شابک | ٦ -٣٤٥-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
وزن | ٧٨٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دانشنامه فلسفه استنفورد 3: شاخهها و مکتبها
نویسنده | استنفورد |
مترجم | مسعود علیا |
نوبت چاپ | ٢ |
تعداد صفحات | ٧٣٥ |
سال نشر | ١٤٠١ |
نوع جلد | گالینگور روکشدار |
موضوع | فلسفه |
نوع کاغذ | تحریر |
قطع | رقعی |
وزن | ٨٩٧ |
شابک | ٦ -٣٩٠-٠٤٠-٦٢٢- ٩٧٨ |
تولید کننده | ققنوس |
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.