یوزپلنگانی که با من دویدهاند (مجموعه داستان)
95,000 تومان
کتاب حاضر، مشتمل بر 10 داستان کوتاه با نامهاي سپرده به زمين؛ استخري پر از کابوس؛ روز اسبريزي؛ تاريکي در پوتين؛ شب سهرابکشان؛ چشمهاي دکمهاي من؛ مرا بفرستيد به تونل؛ خاطرات پاره پارة ديروز؛ سه شنبة خيس و گياهي در قرنطينه است. نگارنده در هر يک از اين داستانها بخشها و برشهايي از زندگي انسانهايي معمولي با نامهايي مشابه و در ردههاي سني مختلف را بيان کرده و گوشههايي از دغدغهها و غمهاي مردم جامعه را شرح داده است. داستان «سپرده به سرزمين» ماجراي پيرزن و پيرمرد تنهايي است که سالها پيش از هياهوي مردم روستا متوجّه پيشامدي شده و در همراهي با آنها با جسد کودکي مواجه ميشوند که کنار رودخانه و زير پل پيدا شده است. هيچ کس قادر به شناسايي کودک نيست و کسي علّت غرق شدن او را نميداند. پيرزن و پيرمرد از داشتن بچّه محروم بودهاند، پيکر کودک را با خود برده و دفن ميکنند و پس از آن براي او همچون فرزند خود عزاداري ميکنند.
در انبار موجود نمی باشد
یوزپلنگانی که با من دویدهاند (مجموعه داستان)
نویسنده | بیژن نجدی |
مترجم | |
نوبت چاپ | 43 |
تعداد صفحات | 88 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1400 |
شابک | 9789643050108 |
وزن | 0.105 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
کمک! پدر و مادرها به مدرسه میآیند ۱۰
کتاب نویسندگان پیشرو ایران
بی همان
روانشناسی صنعتی و سازمانی
روش های علمی مانیتیسم، هیپنوتیسم و تلقین
ما اينجا داريم مي ميريم
جملاتی از کتاب ما اینجا داریم میمیریم
خوشبختیها را گم کردهایم، همهشان گم شدهاند. دستمان خالی است دیگر هیچ نوری توی دستهامان نیست.
گاهی همین قدر که بنشینم و ده دقیقه توی حال خودم باشم و کارگرهای ساختمان روبرو تیرآهن خالی نکنند و دلم برای چیزی شور نزند و تسمه کولر پاره نشود به گمانم خوشبختم.
خوبی تهران همین است که همهچیز گم میشود توی های و هوی شهر.
طلاپری میداند که هر ستاره مال کدام آدمیزاد است و حال میبینیم که آدمیزادها همیشه با جام چای کنار پنجره میایستند و هیچوقت پریهای جنگل را صدا نمیزنند. آدمیزادها عاشق آسمان هستند و مدام دنبال ستارههایشان میگردند.
مادرش همیشه میگفت هیچ کار خدا بیحکمت نیست. بعد هم غشغش میخندید که یک خدایا شکر بگو و خودت را راحت کن. تا آن سر دنیا هم که بدوی نمیفهمی چرا بلاهای ریز و درشت سر آدم میآید.
آدمیزادها هیچوقت صدایی را که نمیبینند، نمیشنوند. حتی گاهی خوشبختیهای کوچکشان را هم نمیبینند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.