یک روز بلند طولانی

7,000 تومان

یک طراح بازی‌های مجازی ایده ساخت بازی به نام آشناپنداری دارد که به آدم ها کمک می کند تا آشنای مناسب خود را پیدا کرده و احساس تنهایی نکنند. گرچه بازی با موفقیت روبه رو می شود اما کشف حقایقی در حین ساخت بازی، او را تنهاتر می کند. او گمان می کند شاید با کشف راز خوابی که مدام می بیند، بتواند پاسخی برای مفهوم عشق و تنهایی اش پیدا کند.

تصویر دو عدد ٩ که همیشه در خواب هایش تکرار می شوند، حالا خود او را وارد یک بازی می کند. بازی برای به دست آوردنِ عاشقیتی ابدی.

در قسمتی از کتاب می‌خوانیم:

کلمه خدا را با مکث بر زبان آورد. درست مثل همان روزی که به سیمین گفت: «هیچ می‌دانی اسامی خداوند ٩تا هستند؟» سیمین گفت: «خدا؟!» آن روزها به دنبال پیدا کردن نشانه‌هایی برای ٩های داخل خوابش بود. این را تازه در جایی خوانده بود: صدمین اسم، نام اعظم خداست. سیمین بلند خندید و گفت: «تو واقعاً به خدا اعتقاد داری عزیز؟» و به سیمین نگفت که همه ٩٩ اسم را می‌شناسد جز صدمین نام که فقط یکی بیشتر از ٩٩ است.

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

یک روز بلند طولانی

نویسنده
گیتی صفرزاده
مترجم
——-
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ١٢٠
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٦
سال چاپ اول ——
موضوع رمان فارسی
نوع کاغذ تحریر
وزن 133 گرم
شابک
9786005639834
توضیحات تکمیلی
وزن 0.133 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “یک روز بلند طولانی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

فیودور داستایفسکی: نگاهی به زندگی و آثار

125,000 تومان

«رابرت برد» نویسنده این کتاب در تمامی سطوح اندیشه و زندگی فیودور داستایفسکی به ویژه سویه‌های فرهنگی، سیاسی و ادبی، تحلیلی کامل ارائه داده است. بازتاب بیشتر این موارد به روشنی در آثار این نویسنده بزرگ قرن ١٩ روسیه هویداست. نویسنده این کتاب با بهره مندی از منابعی که تا کنون در اختیار داستایفسکی پژوهان نبوده است، پرده از زوایایی از زندگی فکری و شخصی داستایفسکی برداشته که در نقد و تحلیل آثار او بس ارزشمند جلوه می‌نماید.

هنوز هر چیزی ممکن است

110,000 تومان
ژولیَن از اتفاقات غافلگیرکننده خوشش نمی‌آید. وقتی، پدر عجیب و دمدمی‌مزاجش پس از آتش‌سوزی خانه‌اش نزد دخترش می‌آید تا در منزل او ساکن شود، زندگی آرام و بی‌دغدغۀ ژولین به هم می‌ریزد. پدرش حقوق بازنشستگی خود را صرف خریدن کالاهایی می‌کند که در تلویزیون تبلیغ می‌کنند، با صدای بلند به موسیقی هارد راک گوش می‌کند، دیوارها را پر از پوستر سرخپوستان می‌کند، وسایلش را گم می‌کند و ... ژولین دلش می‌خواهد فکر کند که خلاقیت ژان با گذر زمان در حال شکوفایی است، اما باید حقیقت را بپذیرد: ژان دارد عقلش را از دست می‌دهد. در برابر فرداهایی که محو می‌شوند، ژولین یاد می‌گیرد که مرد پنهان در زیر نقاب پدر را کشف کند و به ارزش‌ها، نقاط ضعف و به‌خصوص رؤیاهای او پی ببرد. تا زمانی که بازی به پایان نرسیده، هنوز هر چیزی ممکن است. *** ویرژینی گریمالدی، با شوخ‌طبعی پرشور و ظرافت بی‌پایان خود، برایمان داستان فوق‌العاده‌ای دربارۀ گذر از این مرحله و انعطاف‌پذیری نقل می‌کند. طبق نظرسنجی فیگارو، ویرژینی گریمالدی پرخواننده‌ترین زن رمان‌نویس فرانسوی در سال‌های ٢٠١٩ و ٢٠٢٠ است.

هرگز رهایم مکن

210,000 تومان
«هرگز رهایم مکن» یک رمان علمی ـ تخیلی است اما نمی‌توان این رمان را در طبقه‌بندی‌های رایج قرار داد چرا که نویسنده در کنار همذات‌پنداری با شخصیت‌های داستان درصدد پاسخگویی به سؤالات بسیاری است که نشان می‌دهد، این رمان یک کتاب سرگرم‌کننده است. کتی، روت و تومی قهرمانان رمان ایشی‌گورو هستند. آنها برای نخستین بار چیزی را درون خود حس می‌کنند به نام «عشق». این عشق در هر یک از این سه نفر، درجه و اندازه خاصی دارد. تومی اگرچه سعی دارد آن را کنترل کند تا دیگران متوجه آن نشوند اما جریان داستان به مخاطب خلاف آن را ثابت می‌کند. «تومی» امیدوار است بتواند برای «کتی» و «روت» دوست خوبی باشد. نویسنده فضای داستان را به گونه‌ای طراحی کرده که مخاطب ابتدا شک می‌کند به این که قهرمانان داستان آوای عشق را می‌شنوند یا آوای هنر را و یا هر دو را؟ لذا «ایشی گورو» مخاطب رادر یک بحران قرار می‌دهد که حل آن نیازمند داشتن دید و نگاهی فلسفی به مقوله زندگی است. کازوئو ایشی گورو در سال ١٩٥٤ در ناکازاکی ژاپن به دنیا آمد و در سال ١٩٦٠ همراه خانواده به بریتانیا مهاجرت می‌کند. ادبیات انگلیسی و فلسفه از رشته‌هایی است که ایشی گورو در دانشگاه «کنت» به تحصیل درآنها می‌پردازد. کارهای این نویسنده ژاپنی‌الاصل تاکنون به ٣٠زبان دنیا ترجمه شده است. وی هم اکنون ساکن لندن است. لازم به توضیح است مجله گاردین رمان «هرگز رهایم مکن» را به عنوان یکی از کتاب های پرفروش اروپا در سال ٢٠٠٥ معرفی کرده است.

از شیطان آموخت و سوزاند

13,000 تومان
عصیان، شکل‌ها و کیفیت‌های مختلفی دارد. گاه آن قدر نیرومند و علنی است که مانند فریادی در سکوت، همه را به آنی متوجه می‌کند و گاه به این شدت و نیرو نیست، اما هست، وجود دارد، دیده می‌شود، هر چند کند و ملایم. هر عصیانگر نیز ظرفیت‌های خاص خود را دارد و بنا به آن ظرفیت، عصیانش نمود پیدا می‌کند. "ولگا" شخصیت محوری رمان، عصیانگر است. عصیانگری به شیوه خود. او مطابق تربیت و خواسته خود پیش می‌رود. به نظم نادلخواه تن نمی‌دهد. بارها می‌افتد، سقوط می‌کند، اما نمی‌شکند، برمی‌خیزد، شاید نرمی و انعطاف‌ زنانگی در این نشکستن، خم شدن اما دوباره راست شدن بی‌تأثیر نباشد. نویسنده سعی بر این دارد که جانبداری احتمالی خواننده را از ولگا به عهده خود این شخصیت بگذارد و علاقه‌ای برای تهییج و علامت دادن به خواننده ندارد. "از شیطان آموخت و سوزاند" احتیاجی به این ندارد تا در انطباقش با تئوری‌ها، بررسی و تشریح شود. چرا که نویسنده طرحی درانداخته است که تئوریسین‌های ادبیات و جامعه‌شناسی باید به آن رجوع کنند. مصداق‌ها را از آن بگیرند و براساس آن تئوری‌های نو بنا نهند.

امپراتوری اینکا

75,000 تومان
امپراتوری اینکا سرزمین‌هایی را در بر می‌گرفت که از نظر جغرافیایی و اقلیمی وضعی افراطی داشتند: یا سرد بودند یا به غایت گرم. سلسله کوههای آند که بلندترین رشته کوه قاره‌های آمریکای شمالی و جنوبی به شمار می‌روند، مشخص‌ترین سیمای سرزمین این قوم بودند. این امپراتوری ناهمگون از گروههای فراوانی از مردمانی گوناگون با فرهنگ‌های متفاوت تشکیل شده بود. بزرگ‌ترین قدرت آنان جذب و کسب بهترین عناصر فرهنگ‌های گذشته و جوش دادن آنها به فرهنگ خود بود. کتاب «امپراتوری اینکا» سنت ده هزار ساله اینکاها و برپایی امپراتوری آنان را برای خواننده بازگو می‌کند: از نخستین فرمانروای اینکا تا تشکیل ارتش توانمند آنها.

گیسیا

21,000 تومان
گیسیا زنی است که دل در گرو فرهنگ و ادبیات سرزمین مادری‌اش دارد. بین او و ریشه‌هایش سال‌ها فاصله افتاده است. او درگیرودار زندگی روزمره و در آخرین شب تابستان با تغییری غیرمنتظره در زندگی‌اش روبه‌رو می‌شود. گیسیا در تکاپوی سروسامان دادن به اوضاع و در تلاش برای برگردان زندگی‌اش به وضعیت قبل، سفری می‌کند به درون خودش و خاطراتش را با سه مرد مهم زندگی‌اش، می‌کاود. سپس... در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: گیسیا موها را خیس کرد. شانه را نوازشگرانه بر رشته‌ای از  موهای ابریشم‌گون ارکیده کشید و با  قیچی آن را برید. تارهای مو بر زمین ریخت.  شانه بار دیگر رشته‌ای مو را نوازش کرد. تارهای مو از شانه گریختند. گیسیا، این موها هوس جدایی از سر ارکیده ندارند. تو داری آن‌ها را به زور می‌بری. دست‌کم  آن‌ها را بنواز گیسیا. تو سلاخی گیسیا! پس به قربانی‌ات آب بده نوازشش کن و آنگاه  سلاخی‌اش کن.  گیسیا رشته‌ای دیگر از موها را نوازش کرد و برید. به نوک موها نگاه کرد و گلوله داغ در سینه‌اش چرخید؛  از نوک موهای ارکیده  خون می‌چکید.