12 قصه ی تصویری از شاهنامه

330,000 تومان

در کتاب های این مجموعه، 12 نمونه از شناخته شده ترین و جذاب ترین قصه های شاهنامه با نثری ساده و امروزی آورده شده است. زبان کتاب درک داستان ها را آسان تر کرده است و در تمام قسمت ها، تصاویر مربوط متن را همراهی کرده اند.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات
12 قصه ی تصویری از شاهنامه
نویسنده
حسین فتاحی
مترجم
——-
نوبت چاپ ——-
تعداد صفحات 152
نوع جلد سخت
قطع رحلی
سال انتشار 1390
سال چاپ اول 1390
موضوع
ادبیات کهن
نوع کاغذ ——-
وزن گرم
شابک 9789645369598

 

توضیحات تکمیلی
ابعاد 30 × 22 × 1.5 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “12 قصه ی تصویری از شاهنامه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

ورد بوک، آتش نشان ها و داستان هایشان جلد 5، سگ نجات

7,500 تومان
داستانی زیبا و قشنگ از ماجراهای آتش نشان می باشد که با زبانی ساده و قابل فهم تعریف شده است. تصاویر این کتاب به جذابیت آن افزوده است. و باعث درک بهتر داستان برای کودک می شود.

بورد بوک ، آتش نشان ها و داستان هایشان جلد 6، کمپ آتش نشانی

7,500 تومان
آتش نشان ها و داستان هایشان داستانی زیبا و قشنگ از ماجراهای آتش نشان می باشد که با زبانی ساده و قابل فهم تعریف شده است. تصاویر این کتاب به جذابیت آن افزوده است. و باعث درک بهتر داستان برای کودک می شود.

وینی پو جلد 3، بازگشت به جنگل صد جریب

32,000 تومان
قاصدک‌ها تو راه‌اند! رفتن خبر بیارن! توی جنگل صد جریب و میان شُرشُر نهرها به‌جای باد این بار شایعه‌ای لابه‌لای درختان می‌پیچد و دهان به دهان کلاغ‌های خبرچین می‌چرخد. کریستوفر به جنگل برگشته؟ دست خالی یا با یک دوست تازه؟

دنیای زیبای کتی جلد 7، کتی و شمارش اعداد

2,000 تومان
زندگي بچه‌ها خانه و محيطي كه در آن زندگي مي‌كنند پر از درس‌هاي آموزنده و قشنگ است. مجموعه‌ي 7 جلدي دنياي زيبا كتي، بچه‌ها را با گوشه‌هايي از اين دنياي قشنگ و آموزنده آشنا مي‌كنند.

نان و پنیر و سبزی

17,000 تومان
می‌خواستم یخ‌ها آب نشود، اما ذره‌ذره آب می‌شد و دلهره به جانم رخنه می‌کرد. داشتم قالب یخ را از زیر گونی بیرون می‌آوردم که زنی گفت: «پسرم، دو کیلو یخ بده.» صدایش شبیه به مادرم بود. چادرش را هم مثل او گرفته بود. می‌خواستم یک بار دیگر صورت زن را ببینم، اما صدای اوستام رشته‌ی افکارم را پاره کرد. «پسر، گیجی یا عاشق؟ مشتری را راه بینداز!»