30 روز با پیامبر(ص) جلد 7، سواران کوه احد

9,500 تومان

عبدالمطلب، هر چه بیشتر فکر می کرد، بیشتر مطمئن می شد که محمد آینده ی درخشانی دارد؛ برای همین باید او را برای کارهای بزرگ، برای رهبری قریش و حتی برای رهبری همه ی مردم تربیت می کرد. … عبدالمطلب محمد را صدا کرد و مثل همیشه با لبخند و مهربانی، دستی به سر او کشید و پیشانی اش را بوسید و گفت:” امروز وظیفه ی پذیرایی از مهمانان کعبه با توست… “.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات
30 روز با پیامبر(ص) جلد 7
نویسنده
حسين فتاحي
مترجم
——-
نوبت چاپ ——-
تعداد صفحات 112
نوع جلد شوميز ـ ته‌چسب
قطع وزيري
سال انتشار 1393
سال چاپ اول 1393
موضوع
قصه هایی از تاریخ اسلام
نوع کاغذ ——-
وزن گرم
شابک 9786002512819

 

توضیحات تکمیلی
ابعاد 21 × 17 × 0.5 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “30 روز با پیامبر(ص) جلد 7، سواران کوه احد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

افسانه پدران ما

160,000 تومان
کتاب افسانه پدران ما اثر سورژ شالاندن، نويسنده‌ي فرانسوي متولد 1952، پس از سي‌وچهار سال همكاري با ليبراسيون، روزنامه‌ي مشهور پاريسي، در حال حاضر عضو هيئت تحريريه‌ي كانارآنشنه، ديگر روزنامه‌ي مشهور پاريسي، است. گزارش‌هاي او درباره‌ي ايرلند شمالي و محاكمه‌ي كلوس باربي، جنايت‌كار جنگي فرانسوي، جايزه‌ي آلبر لوندر را كه مشابه جايزه‌ي پوليتزر است نصيب او كرد. وي چندين رمان دارد كه از بين آن‌ها رمان درباره‌ي يك قول برنده‌ي جايزه‌ي مديسي، سومين جايزه‌ي معتبر ادبي فرانسه، شده است. "... پدرم به هنگام خاك‌سپاري‌اش، از هشت سال پيش مرده بود. حادثه‌ي لوكاس او را به‌كلي پريشان و بعد ضعيف كرده، سپس كشته بود. مي‌گفت سرطانِ اندوه دارد. در بيمارستان بستري شده بود. از آن‌جا بيرون آمده بود. ديگر نمي‌خواست بلوزهاي سفيد را ببيند، آن بويِ سكوت را احساس كند، مايل نبود هيچ چيزي در دهان، هيچ‌چيزي در كپل‌ها، هيچ چيزي در رگ‌هايش وارد كنند. ناخوش نبود، چيز ديگري بود: خسته بود. خسته از ما، خسته از گذشته‌ي خود، خسته از زندگي. در آوريل 1975 به خانه برگشت، بعد خوابيد...". (از متن كتاب)

کتابهای نارنجی جلد 16، آقا نقله در عروسی و 6قصه ی دیگر

18,000 تومان
اين مجموعه شامل 56 كتاب است و هر كتاب 7 قصه‌با تصويرهاي رنگي و زيبا. همه‌ي داستان‌هاي اين مجموعه ايراني است. حال و هواي داستان‌ها متفاوت و متنوع است. گاهي قصه‌ي زندگي بچه‌هاست و گاهي قصه‌ي زندگي پرنده‌ها و چرنده‌ها و گاهي هم قصه‌ي زندگي اشياء، همان چيزهايي كه دور و بر ما هستند. تصويرهاي رنگي قصه‌ها كمك مي‌كنند كه خواننده، بهتر و راحت‌تر با فضاي داستان‌ها آشنا شود.

وسیله های زندگی جلد 3، وسایل مدرسه را می شناسی؟

750 تومان
وسیله های زندگی جلد 3 نویسنده ویک پارکر مترجم فرزانه کریمی نوبت چاپ ——- تعداد صفحات 24 نوع جلد شوميز
سفارش:1
باقی مانده:1

پيمان سحرگاهي

38,000 تومان
کتاب
پيمان سحرگاهي یکی از مجموعه اثار  رومن گاری است.
«رومن گاری» نویسنده‌ی مشهور فرانسوی، زندگی پرفراز و نشیبی داشته است که در کتاب «پیمان سحرگاهی» بخشی از آن را روایت می‌کند. این کتاب مشهور در چارچوب داستان‌های کوتاهِ به هم پیوسته از ایام کودکی «رومن گاری» شروع می‌شود و تا اتمام جنگ جهانی دوم ادامه می‌یابد. این نویسنده در طول زندگی تلخکامی‌ها و شرینی‌های بسیاری را تجربه می‌کند و شما می‌توانید با مطالعه‌ی کتاب «پیمان سحرگاهی» با تمامی آن‌ها آشنا شوید؛ اما محوریت اصلیِ کتاب حاضر، رابطه‌ی محبت‌آمیز و عاشقانه‌ی «رومن گاری» با مادرش است.

کتاب غروب بتان (نیچه)

160,000 تومان
کتاب غروب بتان، اثری فلسفی نوشته ی فردریش نیچه است که اولین بار در سال 1889 انتشار یافت. این کتاب تنها در طول یک هفته نوشته شد؛ از 26 آگوست تا 3 سپتامبر 1888، در حالی که نیچه تعطیلات را در سوییس می گذراند. همزمان با گسترش شهرت و محبوبیت نیچه در درون و خارج از آلمان، او احساس کرد به متنی نیاز دارد که نقش مقدمه ای کوتاه برای آثارش را ایفا کند. این متفکر بزرگ در کتاب غروب بت ها، فرهنگ وقت آلمان را ساده لوحانه و پوچ گرایانه می خواند و به شکلی گزنده، چهره های فرهنگی فرانسه، بریتانیا و ایتالیا را به باد انتقاد می گیرد. این کتاب، ارزیابی دوباره ی تمامی ارزش ها را به عنوان آخرین و مهمترین رسالت نیچه معرفی می کند و دریچه ای بسیار روشنگرانه را رو به سوی ذهن این فیلسوف بزرگ آلمانی می گشاید.

بره اي که گرگ شد

85,000 تومان
کتاب بره ای که گرگ شد یکی از مجموعه آثار  عزیز نسین است. روزگاری، در اونجایی که شرق و غربش به هم می‌چسبیدند و شمال و جنوبش به هم نمی‌رسیدند، چوپونی با گوسفندها و سگ‌هایش زندگی می‌کرد. اونجا دیاری بود ورای جاهای دیگه: آبش چنون بود که گلاب، خاکش چنون بود که طلا، کوه و دشتش لاله بود و چمن، بیابونش گل بود و گلشن. باغ‌هاش چنون بود که باغ بهشت، و هواش تا دلت بخواد سبک بود و سبک، روشن بود و روشن... اما چه سود؟... چه سود که چوپون اون دیار سوای چوپونای دیگه بود: دل نداشت که رحم داشته باشد، رحم نداشت که مروت داشته باشد، نه آه به دل سنگش کارگر بود و نه ناله، و نه صدای گریه و زاری رو می‌شنید...، اگر هم می‌شنید این گوشش در بود و اون گوشش دروازه... چوپون اون دیار نه مثل چوپونای دیگه نی هفت‌بند داشت و نه چماق چوپونی. به جای نی هفت‌بند سوت شکاربونی داشت و به جای چماق چوپونی تازیانه خارنشون به دست می‌گرفت