30 روز با پیامبر(ص) جلد 11، بازگشت به خانه

9,500 تومان

عبدالمطلب، هر چه بیشتر فکر می کرد، بیشتر مطمئن می شد که محمد آینده ی درخشانی دارد؛ برای همین باید او را برای کارهای بزرگ، برای رهبری قریش و حتی برای رهبری همه ی مردم تربیت می کرد. … عبدالمطلب محمد را صدا کرد و مثل همیشه با لبخند و مهربانی، دستی به سر او کشید و پیشانی اش را بوسید و گفت:” امروز وظیفه ی پذیرایی از مهمانان کعبه با توست… “.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات
30 روز با پیامبر(ص) جلد 11
نویسنده
حسين فتاحي
مترجم
——-
نوبت چاپ ——-
تعداد صفحات 80
نوع جلد شوميز ـ ته‌چسب
قطع وزيري
سال انتشار 1393
سال چاپ اول 1393
موضوع
قصه هایی از تاریخ اسلام
نوع کاغذ ——-
وزن گرم
شابک 9786002512857

 

توضیحات تکمیلی
ابعاد 21 × 17 × 0.5 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “30 روز با پیامبر(ص) جلد 11، بازگشت به خانه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

دیکته ی شب سوم دبستان

50,000 تومان
کتاب پیش روی شما کتابی هست که به جدیت تمام میشه گفت از بهترین کتاب های کمکی اولیا و دانش اموزان توی نوشتن و املا هست . تاکنون از این کتاب بیش از صد ها هزار نسخه فروخته شده که نشون از محبوبیت فوق العاده زیاد و کارایی این کتابه هستش .

اگر شبي از شب‌هاي زمستان مسافري

305,000 تومان
اين كتابي است كه در حقيقت از اشتياق خواندن زاده شده است. من با انديشيدن به كتاب‌هايي كه دلم مي‌خواست بخوانم شروع به نوشتن كردم و با خود گفتم: بهترين وسيله‌ي داشتن چنين كتاب‌هايي اين است كه خود آدم آن‌ها را بنويسد، نه يكي، بلكه ده‌تا، يكي به دنبال ديگري و همه در يك كتاب. چنين است نقشه‌ي جاه‌طلبانه‌ي نگارش كه به گفته‌ي خود كالوينو در اگر شبي از شب‌هاي زمستان مسافري عملي شده است. درواقع اين رمانِ رمان‌ها ده سرآغاز پيشنهاد مي‌كند كه هركدام ده صفحه‌اي ادامه مي‌يابد و قطع مي‌شود و با مطالعه مجموع اين داستان‌هاي ناتمام مطالعه‌ي ديگري (كامل و حتي با پاياني خوش) انجام مي‌گيرد كه عملا يازدهمين داستان است و اين‌بار داستاني عشقي بين مرد خواننده و لودميلا زن خواننده، كه علاقه‌ي شديدشان به رمان‌ها، پژوهش مشترك‌شان، برخوردهاي تصادفي‌شان و ناكامي‌هايشان در موضوع همه‌ي اين داستان‌هاي ناتمام آن دو را به‌هم نزديك كرده است. ده فصل اول ده نوعِ رايجِ رمان معاصر دنيا را نشان مي‌دهند: از رمان «ذهني» گرفته تا رمان «عاشقانه‌ي مبتذل»، همچنين رمان‌هاي «تاريخي» و «سياسي» و غيره. اين رمان همچنين تفكري است درباره‌ي مطالعه و ساز و كارهايي كه مطالعه برپايه‌ي آن‌ها صورت مي‌گيرد.

ماشین بازی جلد 15، اتوبوس می رانم

30,000 تومان
ماشین بازی جلد 15 نویسنده امیلی بومون مترجم راضیه خوئینی نوبت چاپ ——- تعداد صفحات 16 نوع جلد شوميز ـ

بره اي که گرگ شد

85,000 تومان
کتاب بره ای که گرگ شد یکی از مجموعه آثار  عزیز نسین است. روزگاری، در اونجایی که شرق و غربش به هم می‌چسبیدند و شمال و جنوبش به هم نمی‌رسیدند، چوپونی با گوسفندها و سگ‌هایش زندگی می‌کرد. اونجا دیاری بود ورای جاهای دیگه: آبش چنون بود که گلاب، خاکش چنون بود که طلا، کوه و دشتش لاله بود و چمن، بیابونش گل بود و گلشن. باغ‌هاش چنون بود که باغ بهشت، و هواش تا دلت بخواد سبک بود و سبک، روشن بود و روشن... اما چه سود؟... چه سود که چوپون اون دیار سوای چوپونای دیگه بود: دل نداشت که رحم داشته باشد، رحم نداشت که مروت داشته باشد، نه آه به دل سنگش کارگر بود و نه ناله، و نه صدای گریه و زاری رو می‌شنید...، اگر هم می‌شنید این گوشش در بود و اون گوشش دروازه... چوپون اون دیار نه مثل چوپونای دیگه نی هفت‌بند داشت و نه چماق چوپونی. به جای نی هفت‌بند سوت شکاربونی داشت و به جای چماق چوپونی تازیانه خارنشون به دست می‌گرفت

نخودی ها (جلد 4) – من بلدم زنگ بزنم

25,000 تومان
کتاب "نخودی ها (جلد 4) - من بلدم زنگ بزنم" چهارمین جلد از مجموعه «نخودی ها» است که توسط شاعر گرامی، شکوه قاسم نیا، با ویژگی‌هایی خاص برای کودکان ۲ تا ۶ساله سروده شده است. این مجموعه در ۶ جلد به بازار کتاب آمده و توسط نشر قدیانی منتشر شده است. شکوه قاسم نیا با استفاده از زبانی ساده و در عین حال گیرا، و با استفاده از تصویرهای شعری زنده و ملموس، کودکان را به دنیای فانتزی و واقعیت خودش دعوت می‌کند.

زني در حاشيه‌ي روزنامه

24,000 تومان
کتاب زني در حاشيه‌ي روزنامه اثر شبنم بزرگی: آهان، سپیدرود دیگر! ندیده بودی؟ شما دخترها کجا را دیده اید؟ مگر بیرون می آورند شما را از آن خانه؟ قشنگ است هان؟ رودخانه را نگاه می کنم، پسر عمه « نامدار » را نگاه می کنم، خنده ام می گیرد. سر خودش را می آورد بیخ گوش من، شاید می خواهد راننده نشنود، آرام می گوید: می خواهم اسم دختر خودمان را بگذاریم سپیدرود. نفسش می خورد پشت گردن من. خودم را عقب می کشم. جا می خورد. بعد امر می کند: برو سمت خودت بشین! روزنامه باز می کند، می رود پشت آن؛ لابد ریخت من را نبیند. حتمی دیگر هیچ وقت نمی گوید گوشه ی روزنامه چیزی برایش بنویسم و...