30 روز با پیامبر(ص) جلد 7، سواران کوه احد

9,500 تومان

عبدالمطلب، هر چه بیشتر فکر می کرد، بیشتر مطمئن می شد که محمد آینده ی درخشانی دارد؛ برای همین باید او را برای کارهای بزرگ، برای رهبری قریش و حتی برای رهبری همه ی مردم تربیت می کرد. … عبدالمطلب محمد را صدا کرد و مثل همیشه با لبخند و مهربانی، دستی به سر او کشید و پیشانی اش را بوسید و گفت:” امروز وظیفه ی پذیرایی از مهمانان کعبه با توست… “.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات
30 روز با پیامبر(ص) جلد 7
نویسنده
حسين فتاحي
مترجم
——-
نوبت چاپ ——-
تعداد صفحات 112
نوع جلد شوميز ـ ته‌چسب
قطع وزيري
سال انتشار 1393
سال چاپ اول 1393
موضوع
قصه هایی از تاریخ اسلام
نوع کاغذ ——-
وزن گرم
شابک 9786002512819

 

توضیحات تکمیلی
ابعاد 21 × 17 × 0.5 سانتیمتر
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “30 روز با پیامبر(ص) جلد 7، سواران کوه احد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Atta.Afroozeh
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

حیوانات بامزه جلد 7، خانم اردکه

25,000 تومان
"آقا گوسفنده" از مجموعه "حیوانات بامزه" داستانی جذاب و آموزنده برای خردسالان است که با تصاویری رنگارنگ و داستان‌های دلنشین، تخیل و شادی را به کودکان هدیه می‌دهد.

ماجراهای هنک (جلد 6) – کوفته قلقلی را نمی توان با نی خورد؟

40,000 تومان
در ماجراهای هنک (جلد 6) - کوفته قلقلی را نمی توان با نی خورد؟ ، داستانی انگلیسی برای کودکان ارائه شده است. «هنک» مثل دخترخاله‌اش «جودیت آن»، نیست. جودیت دانش‌آموز فوق‌العاده و آشپز تمام‌عیاری است ... هنگامی که یکی از شرکت‌کنندگان مسابقه آشپزی از رقابت کنار می‌کشد فرصتی فراهم می‌شود تا هنک بتواند به جودیت ثابت کند که آشپز خوبی است... دستِ‌کم خودش امیدوار است که چنین اتفاقی حتما رخ بدهد.
سفارش:0
باقی مانده:1

قصه هایی از جوامع الحکایات جلد 5، مهمانی خسیس ها

25,000 تومان
اين مجموعه شامل 1 قصه از قصه‌هاي جوامع‌الحكايات، يكي از آثار قديمي، نامي و اصيل ايراني است. اين قصه‌ها به زبان ساده و ساختار قصه‌اي بازآفريني شده و همراه با تصويرهايي زيبا، در 1 كتاب، به كودكان عزيز تقديم گرديده است.

کتابهای نارنجی جلد 44، غول عینکی و 6قصه ی دیگر

40,000 تومان
اين مجموعه شامل 56 كتاب است و هر كتاب 7 قصه با تصويرهاي رنگي و زيبا. همه‌ي داستان‌هاي اين مجموعه ايراني است. حال و هواي داستان‌ها متفاوت و متنوع است. گاهي قصه‌ي زندگي بچه‌هاست و گاهي قصه‌ي زندگي پرنده‌ها و چرنده‌ها و گاهي هم قصه‌ي زندگي اشياء، همان چيزهايي كه دور و بر ما هستند. تصويرهاي رنگي قصه‌ها كمك مي‌كنند كه خواننده، بهتر و راحت‌تر با فضاي داستان‌ها آشنا شود.

نوشته های بی سرنوشت

105,000 تومان
نوشته های بی سرنوشت اثری است که به فیلسوف آلمانی فردریش نیچه نسبت داده شده است. ظاهرا این اثر در سال 1889 یا اوایل 1890 در زمان اقامت نیچه در آسایشگاه روانی در شهر تورینگن ینا نوشته شده است. اگر چنین ادعایی درست باشد، من و خواهرم دومین اثر زندگی‌نامه‌ای و نهایی نیچه است که از لحاظ زمانی پس از Wahnbriefe (نامه‌های جنون‌آمیز) او -که در زمان طولانی فروپاشی ذهنی‌اش نوشته شده- می باشد. نوشته های بی سرنوشت بیوگرافی جسورانه ای است که در آن از چیزهایی سخن رفته است که بسیاری تابو بوده و هستند. این کتاب به سبکی نوشته شده است که حکایت و خاطره را به شیوه ای مشابه دیگر آثار نیچه ترکیب کرده است. نوشته های بی سرنوشت اولین بار در سال 1951 توسط Boar's Head Books منتشر شد و توسط انتشارات Seven Sirens در شهر نیویورک توزیع شد. این کتاب به سرعت به ناشر بحث‌برانگیز ساموئل راث، صاحب احتمالی Seven Sirens، که به دلیل توزیع غیرقانونی نسخه‌ای از اولیس جیمز جویس (1922) زندانی شده بود، گره خورد. در مقدمه کتاب، یک ناشر ناشناس ادعا کرد که نسخه خطی را از یکی از همبستگان نیچه در ینا دریافت کرده است. جدا از حواشی ایجاد شده این کتاب کتابی است که خواننده را بیشتر از کتاب های دیگر نیچه با درونیات او آشنا کرده و به او فرصت شناختن نیچه ی حقیقی را می دهد.

کتاب نوشته های بی سرنوشت

داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا

10,000 تومان
کتاب داستان‌های قدیمی از کاستیا لا بیه‌خا: ميگل دليبس (۱۹۲۰ - ۲۰۱۰) در داستان‌هاي قديمي از کاستيا لا بيه‌خا تصاويري شگرف از جهان روستاييِ اسپانياي اوايل قرن بيستم پيش مي‌نهد و با نثري ظريف، غني و ساده خواننده را با فضاي زيستِ مردمان کاستياي قديم آشنا مي‌کند. روايتِ ژرفِ اين داستان‌ها آميزه‌اي است از حسِ هم‌دلي با روستا و تجربه‌ي دل‌کندن از آن.
روزي که روستا را ترک گفتم، دو‌قلوها کنار هم روي تخت‌خواب آهني خوابيده بودند. وقتِ بوسه بر پيشاني آن‌ها، نگاه کلارا را ديدم که بر من خيره بود، با يک چشم بسته و خواب و يک چشم کبود و مات. فنرهاي تخت، با نواي جيرجير ناشي از اندک خزيدن کلارا، انگار که واژه‌ي خداحافظ را در ذهن من تکرار مي‌کردند. با پدر حرفي از رفتن نگفتم… نه خدانگه‌داري… نه نگاهي دست‌کم… فراموش‌ام نمي‌شد که گفته بود: «روزي که تصميم به رفتن گرفتي، فراموش کن پدري داري»، و من همين کار را کردم