Reading and understanding psychology

130,000 تومان

موجود در انبار

توضیحات

Reading and understanding psychology

نویسنده یاسمین مندی
مترجم
نوبت چاپ 10
تعداد صفحات 238
قطع و نوع جلد وزیری (شومیز)
سال انتشار 1395
شابک 9789646184190
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “Reading and understanding psychology”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

تندباد

18,000 تومان

معرفی کتاب تندباد

لوران گوده در کتاب تندباد، شما را با شخصیتی مواجه می‌کند که به خاطر فساد، تلخی و رنجی که در پیرامونش وجود دارد از زندگی به تنگ آمده و مدام مشغول روایت از جهان خشنی است که او را دربرگرفته و به قول خودش «دوست دارد سیاه و آزاد بمیرد». تندباد (Ouragan roman) رمانی پر از روایت‌های کوچک از محله‌های پست، کشمکش‌ها و تلاش برای حفظ هویت است. راوی مانند قصه‌گویان سیاه پوست قرن نوزدهم مداوم روایت می‌کند و باعث می‌شود شما با قصه‌ها و کلماتش میخکوب شوید. لوران گوده (Laurent Gaude) نویسنده‌ای است که در هر یک از آثارش به گوشه‌ای از جهان می‌رود و با پرداختن به رویدادها، آداب‌ و‌ رسوم، تاریخ و مصیبت‌هایی که انسان‌ ناخودآگاه با آن‌ها درگیر می‌شود، نگاهی از دنیای متفاوت در برابر چشمان شما می‌گذارد. او در این داستان به آمریکا می‌رود و قهرمانانش را از نیواورلئان و لوئیزیانا انتخاب می‌کند، شخصیت‌هایی که خود را رودرروی تندباد کاترینا (اوت 2005) می‌بینند و خط سرنوشت‌شان در تصویری از آخر زمان با هم تلاقی می‌کند. هنگامی که توفان شروع شد بیشتر محله‌های مرفه‌نشین خانه خود را تخلیه کردند، اما ساکنان سیاه پوست بخش‌های فقیر در خانه‌های خود ماندند چون نه وسیله‌ای برای فرار داشتند و نه تمایلی، چرا که زندگی برای آن‌ها در جای دیگر بی‌معنا بود. گوده که پس از این فاجعه بسیار دگرگون شده بود، تصمیم گرفت عکس‌ها و مقاله‌هایی از روزنامه‌های آن روزها را گردآوری کند. او در برنامه‌ای تلویزیونی می‌گوید که عکس زن سیاه‌ پوستی که پرچم امریکا را بر شانه حمل می‌کند از یکی از همین عکس‌ها زاده شده است. او به دنبال شخصیتی بود که لبریز از خشم و نفرت است و اضافه می‌کند «برای من جالب است که در چنین مواقعی آتش‌سوزی جنگل‌ها، زمین لرزه‌ها، فوران آتشفشان‌ها انسان پی می‌برد که نیروی حاکم بر این سیاره هم تراز قدرت او نیست و چیزی مبهم و ژرف وجود دارد که بشر واقعاً در برابر آن حقیر است. این‌که غرور انسان در چنین لحظه‌هایی خرد می‌شود و از بین می‌رود واقعاً جالب است.» بسیاری از استعاره‌های رمان برگرفته از تورات هستند، از جمله کشتی نوح در دل توفان و سیلاب و هرگونه ارجاع به کتاب‌های مقدس ناخواسته و غیر عمد بوده و نویسنده هیچ علاقه‌ای نداشته که مفاهیم دینی را وارد چهارچوب داستان کند. در بخشی از کتاب تندباد می‌خوانیم: به خیابان‌های شهر نگاه می‌کند که دارند خالی می‌شوند و به مردمی که دسته‌ دسته می‌دوند و خانه‌ها را ترک می‌کنند و می‌داند که جایی برای او نخواهد بود. پدرها را می‌بیند که ماشین‌ها‌ را پر از بار می‌کنند و بنزین ذخیره برمی‌دارند، مادرها را می‌بیند که با قیافه‌های درهم‌ کشیده برای چندمین‌ بار از بچه‌ها‌شان می‌پرسند که آیا قمقمه‌ها را پر کرده‌اند یا نه، همه را نگاه می‌کند و می‌داند که جزء آن‌ها نیست. او می‌ماند چون ماشینی ندارد، چون نمی‌داند کجا برود و خسته است. می‌ماند، شهر در تب‌ و تاب است و او جزء شهر نیست. مردم می‌ترسند، عرق‌ می‌ریزند و هول برشان داشته که یک دقیقه را هم هدر ندهند، ولی او با آن‌ها نیست. واقعاً نمی‌ترسد، به مرگ فکر نمی‌کند، فقط فکر می‌کند که این هم یک امتحان است، امتحانی سخت. می‌داند که دوباره از پا درمی‌آید، انگار زندگی فقط همین است و او باید تسلیمش شود. به مردها و زن‌هایی که می‌روند نگاه می‌کند و به محله‌ی نکبت‌بارش برمی‌گردد، سرافکنده برمی‌گردد. خیابان‌های این‌جا آرام‌تر از مرکز شهرند. کسی در جنب‌ و جوش نیست. باز خیابان‌های پهن و فقیرانه‌ای را می‌بیند که حتی خانه‌ها‌شان هم خسته به ‌نظر می‌رسند و بی‌اختیار صدای چکشِ قاضی را می‌شنود. باد بلند می‌شود. توفان نزدیک می‌شود و مثل همیشه قسمت آن‌هاست، قسمت بدبخت و بیچاره‌های درمانده، فقط مال آن‌ها. موقع پرداخت صورت‌ حساب به ‌نظرش می‌رسد که زن جوان طور عجیبی نگاهش می‌کند. شاید از این‌که آدمی عادی دیده جا خورده است. حتماً با خودش فکر کرده بود که مسافر اتاق 507 مردی است بدبخت، معتادی که بیرون‌ کردنش به این راحتی‌ها نخواهد بود. « از مینی‌بار استفاده کردید؟» اشاره می‌کند که نه و بعد اضافه می‌کند، «فقط یک تماس تلفنی داشتم.» زن درحالی‌که با اخم به صفحه‌ی کامپیوتر زل زده تصدیق می‌کند. رسیدش را چاپ می‌کند و می‌گیرد طرفش. او نگاه می‌کند. مدت مکالمه مشخص است: یک دقیقه و پنج ثانیه. خنده‌اش می‌گیرد. یک دقیقه و پنج ثانیه. زمان خیلی کمی بود برای بیرون کشیدنش از آن اتاق. شماره گرفته بود. به رغم سال‌های سپری‌شده هنوز شماره را از بر بود. فکر کرده بود خودش گوشی را برمی‌دارد یا این‌که باید پیغام بگذارد. برای شنیدن صدایش سر از پا نمی‌شناخت، ولی صدای بچگانه‌ای جواب داده بود. لحظه‌ای مکث کرده و بعد گفته بود «سلام، اسمت چیست؟» پسر بچه‌ی آن‌ طرف خط با اطمینان جواب داده بود «بایرون.» پرسیده بود «رز آن‌جاست؟» بچه انگار مردد بود. با صدای اخم‌آلودی جواب داده بود «مامانم؟» گفته بود «آره، به مامانت بگو من دارم می‌آیم.» بچه حرفش را بریده بود، «شما؟» شرم عجیب و خاصی سرتاپایش را گرفته بود. «کینو برنس.» و تکرار کرده بود «به‌اش بگو من دارم می‌آیم.» و گوشی را گذاشته بود. یک دقیقه و پنج ثانیه. حالا دوباره به این لحظه‌ها فکر می‌کند و نیروی تازه‌ای در وجودش ریشه می‌دواند. ضربان رگ‌هایش را حس می‌کند. عجله دارد. عجله دارد که این چند صد کیلومتر را طی کند و برود، آن‌قدر برود تا به او برسد، عجله دارد که پشت فرمان ماشینش بنشیند و بدون خوردن و نوشیدن براند، چهار‌صد کیلومتر براند. عجله دارد. این بی‌قراری از کی سراغش نیامده بود؟

جمجمه حقیقت

6,500 تومان
فروشگاه جادویی ، اوج تخیل نویسنده این کتاب از دوران کودکی‌اش است . دنیای این فروشگاه به طرز عجیبی در تخیلاتش رشد می‌کند و او سعی دارد عناصر دنباله‌داری وارد کتاب‌هایش کند . بیشتر مطالب کتاب‌ها بر اساس زندگی واقعی نوشته شده است . ماجرا از آنجا شروع می‌شود که راسل از فروشگاه جادویی آقای الایوز عجیب و غریب ، یک حلقه هیولا می‌خرد . راسل فکر می‌کند که حلقه از آن انگشترهای قلابی است . اما وقتی طبق دستور حلقه را در انگشتش می‌کند ، ورد را می‌خواند و نگین روی آن را یکبار می‌چرخاند ، یک دفعه دو تا شاخ از کله‌اش بیرون می‌زند و صورتش مو درمی‌آورد و ناگهان به یک هیولا تبدیل می‌شود . ماجراهای جلد دوم فروشگاه جادویی از آن‌جا شروع می‌شود که قلدرهای مدرسه دنبال جریمی می‌کنند ، او هنگام فرار به طور اتفاقی به فروشگاه جادویی آقای الایوز برمی‌خورد و از فروشگاه تخم بسیار بزرگ و عجیبی می‌خرد . در کتاب « وزغ جنیفر » بچه‌ها می‌فهمند که چگونه جنیفر این وزغ گنده و عجیب و غریب را خریده است و در نهایت در « جمجمه حقیقت » بچه‌ها با چارلی که دروغگوترین پسر مدرسه است آشنا می‌شوند . بچه‌ها به چارلی اعتماد ندارند و . . . کتاب « ماجراهای فروشگاه جادویی » در ٤ جلد وارد بازار کتاب شده است .

معرفی و دانلود کتاب خودم می‌خوانم 12: زرافه

55,000 تومان

معرفی کتاب خودم می‌خوانم 12: زرافه

اگر به دنبال یافتن بهترین روش آموزشی برای تقویت مهارت روخوانی فرزندان خود هستید، کتاب خودم می‌خوانم 12: زرافه را از دست ندهید! شکوه قاسم نیا و عبدالرحمان صفارپور، کارشناسان موفق زبان‌آموزی، با استفاده از جدیدترین روش‌های آموزشی به شما کمک می‌کنند تا تجربه‌ی شیرینی از مهارت خواندن را برای کودکان نوآموز خود رقم بزنید. این کتاب منتخب فهرست توصیفی از سوی آموزش و پرورش با تأکید بر آموزش حرف «ز» به تقویت مهارت‌های خواندن و نوشتن دانش‌آموزان ابتدایی کمک شایانی خواهد کرد.

درباره‌‌ی کتاب خودم می‌خوانم 12: زرافه

تجربه‌ی روخوانی از آن دست مهارت‌های‌ست که در کنار اهمیت ویژه‌ی خود، می‌تواند تجربه‌ی شیرین و به‌یادماندنی‌ای را برای کودکان رقم بزند. نوآموزان زبان، معمولاً آموزش از طریق تصاویر، به‌ویژه تصاویر رنگی و شاد را از لذت‌بخش‌ترین روش‌های آموختن زبان می‌دانند. شکوه قاسم نیا و عبدالرحمان صفارپور، در اثر آموزنده‌ی خود، یعنی کتاب خودم می‌خوانم 12: زرافه، این شیوه‌ی آموزشی را برای یادگیری کلمات دارای حرف «ز» به کار می‌گیرند.

گفتمان چپ در ایران

160,000 تومان
جامعه ایران پیش از این و در طی قرن‌ها، جنبش ضدفئودالی را به نمایندگی مزدکیان، خرم‌دینان، شیعیان و... تجربه کرده بود. گفتمان چپ با تأسیس «حزب عدالت» در قفقاز و مستقر شدن بلشویک‌ها در روسیه رنگ کمونیسم به خود گرفت. حزب عدالت به «حزب کمونیست ایران» تغییر نام داد و تداوم‌بخش این گفتمان در چارچوب مارکسیستی‌ـ لنینیستی شد. در پی زوال این حزب در دوره رضا شاه، گفتمان چپ ایران در این مقطع به ابتکار تقی ارانی، نه در چارچوب فعالیت حزبی، بلکه با انتشار مجله «دنیا» و پایه‌گذاری یک محفل روشنفکری ادامه حیات داد. گفتمان چپ در این مقطع به جای ترویح نگاه حزبی به مارکسیسم، در پی بسط مسائل تئوریک و به جای مخاطب قرار دادن طبقات فرودست، در صدد شناساندن آن به اقشار تحصیلکرده و روشنفکر بود.
سفارش:0
باقی مانده:1

دانشنامۀ فلسفۀ استنفورد-درون‌گری

8,000 تومان
مجموعه فلسفی استنفورد-١٦

بسیاری از علاقه‌مندان به فلسفه در ایران که با فضای مجازی بیگانه نیستند نام دانشنامه فلسفه استنفورد را شنیده‌اند و چه بسا از این مجموعه کم نظیر بهره هم برده‌ باشند. این دانشنامه حاصل طرحی است که اجرای آن در سال ١٩٩٥ در دانشگاه استنفورد آغاز شد و همچنان ادامه دارد. این مجموعه از مدخل‌های مناسبی برای ورود به گستره‌های متنوع فلسفی برخوردار است و کسی که می‌خواهد برای اولین بار با مسأله یا مبحثی در فلسفه آشنا شود، یکی از گزینه‌های راهگشایی که پیش ‌رو دارد این است که ابتدا به سراغ مدخل یا مدخل‌های مربوط به آن در این دانشنامه برود.

نگارش، تدوین و انتشار مدخل‌های دانشنامه فلسفه استنفورد به سرپرستی "دکتر ادوارد. ن. زالتا" افزون بر این‌که پیوندی فراگیر میان فضای دانشگاهی و عرصه عمومی برقرار کرده، ویژگی‌های درخور توجه دیگری هم دارد و آن اینکه این دانشنامه به ویژه به کار دانشجویان و محققانی می‌آید که می‌خواهند در زمینه‌ای خاص پژوهش کنند. ترجمه و انتشار تدریجی این دانشنامه به زبان فارسی و فراهم کردن امکان مواجهه شمار هرچه بیشتری از خوانندگان علاقه‌مند با آن از جمله اهدافی بوده که چه بسا مورد نظر بانیان این طرح بوده لذا "انتشارات ققنوس" با همکاری گروهی از مترجمان به سرپرستی "دکترمسعودعلیا" و با کسب اجازه از گردانندگان دانشنامه فلسفه استنفورد (SEP) اقدام به ترجمه و انتشار این دانشنامه می‌نماید و امیدوار است چاپ این مجموعه استمرار پیدا کند

آتش سوزان

125,000 تومان
مجموعه‌داستان آتش سوزان در سال ٢٠١٠ چاپ شد و در میان آثار ران راش از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. داستان‌های این مجموعه در منطقه آپالاچیا می‌گذرد و از نظر زمانی طیف گسترده‌ای را در بر می‌گیرد، از جنگ داخلی آمریکا تا دوران رکود اقتصادی و همین‌طور زمان حال. ران راش که یکی از مطرح‌ترین نویسنده‌های آمریکا محسوب می‌شود، با نوشتن این مجموعه‌داستان جایزه بین‌المللی فرانک اوکانر، گرانقیمت‌ترین جایزه مخصوص داستان‌های کوتاه، را نصیب خود کرد. او با انتشار هر کتاب جایگاه خود را در تاریخ ادبیات مستحکم‌تر می‌کند؛ فرقی هم ندارد شعر بسراید یا داستان کوتاه و رمان بنویسد. این کتاب اولین اثری است که از ران راش به فارسی ترجمه شده است. در ابتدای فصل اول این کتاب می‌خوانیم: جیکوب در دهانه طویله ایستاد و اِدنا را تماشا کرد که داشت از مرغدانی بیرون می‌آمد. ادنا لب‌هایش را محکم به هم فشرده بود و این به آن معنا بود که باز هم تخم‌مرغ‌ها را دزدیده‌اند. جیکوب به نوک تپه‌ماهورها نگاه کرد و حدس زد ساعت هشت شب است. ...