دارند در میزنند
داستانهای این مجموعه بیشتر حول و حوش مسئله ازلی ابدی خیر و شر و تصمیم نهایی میان این دو خط است. جدا از فضای داستانها که بعضی بومی هستند و بعضی شهری و آشنا، هسته اصلی داستانها همین تصمیم است و البته جدال درونی برای شکستن مرزهایی که به درست یا غلط بر ما و رفتار ما حاکماند. میتوان گفت به نوعی شخصیتها در کشاکش تصمیم و انتخاب به سر میبرند و آنها که تصمیم میگیرند به هیچ وجه فارغ از دغدغه نمیشوند و این کشمکش روحی همچنان همراهشان هست.
سعی نویسنده بر این بوده که این اصل بدیهی را رعایت کند که تناسب با فضا و جوهره داستان، زبان در خوری نیز بیافریند. "دارند در میزنند" مجموعهای است از تلاشها و دغدغههای انسانهایی درگیر انتخاب، چه کرده و چه ناکرده! منیرالدین بیروتی متولد ١٣٤٩ با مجموعه داستان "تک خشت" جایزه بهترین مجموعه داستان اول سال ٨٣ بنیاد گلشیری را از آن خود کرد. او سالها پیش داستانهایش را در مطبوعات منتشر میکرد. رمان "چهار درد" او برنده بهترین رمان سال ٨٥ بنیاد گلشیری شد.
آب سوخته
« کارلوس فوئنتس » نویسنده نامداری است که در این کتاب چهار داستان را از چهار شخصیت روایت میکند . داستانها در فضای شهر مکزیکو رخ میدهد . شادیها و غمهای این شخصیتها همگی در پسزمینه زندگی در بزرگترین پایتخت دنیا اتفاق میافتد . ژنرالی که هنوز با یاد انقلاب مکزیک زندگی میکند و از نسل اول انقلاب شناخت بسیاری دارد . طبقات فرودست و نقش آنها در زندگی و اینکه چگونه لمپنی تبدیل به جلاد طبقات مرفه و متنفذ مکزیک میشود از نکات جالب رخدادهای داستانهاست .
« آب سوخته » حاصل پیوند روایت زندگی این چهار تن است از جامعه مکزیک : ژنرال پیری که هنوز خاطراتش را از انقلاب مکزیک فراموش نکرده است ، پیرزنی فراموش شده ، ساکن محلههای قدیمی شهر و رابطه مبهمی که با پسر افلیج همسایه دارد ، پیرپسری ثروتمند که هیچگاه طعم فقر را نچشید و بیهوده تلاش میکند گذر زمان را منکر شود و به همین دلیل از درک واقعیتی که احاطهاش کرده عاجز است و پسری ساکن حاشیهنشینهای محروم شهر که سرانجام حوادث روزگار او را به محافظ جلاد خویش بدل میکند .
« مکزیکو » این عرصه اسطورهای ، ناشناخته و در عین حال دلفریب ، صحنه وقوع تمامی این ماجراهاست . در این فضاست که تجارب تلخ و شیرین شخصیتهای داستان به هم پیوند میخورد.
پاتریسیا
رمان پاتریسیا، برگرفته از زندگی پر فراز و فرود مهاجران و روایتگر سرگذشت یک سیاهپوست آفریقایی است که به دلیل مشکلات مالی و به امید برخورداری از زندگی مرفهتر به کانادا مهاجرت میکند. داستان از زبان سه شخصیت اصلی (پدر، دختر و معشوقه پدر) روایت میشود. هرکدام، در بخشی از کتاب، بیم و امید، نگرانی و آرزو و تمنیاتشان را با خواننده به اشتراک میگذارند. شخصیتها به قدری واقعیاند که خواننده ناخودآگاه با آنها هم ذاتپنداری میکند و همین ویژگی او را به خوانش ادامۀ اثر ترغیب میکند. مهاجرت، هویت فردی، خانوادگی و شغلی، روابط عاطفی و عشق از جمله مضامین برجستۀ این اثرند.
ترانزیت
نتی رایلینگ با نام مستعار آنا زِگرِس نویسندۀ آلمانی است که سالهای ١٩٢٩ تا ١٩٤١ را در فرار از آلمان به فرانسه و مکزیک گذرانده. او در سال ١٩٤٤ ترانزیت را مینویسد و اوضاع سیاسی- تاریخیای را که خود در آن به سر میبرده الگو قرار میدهد. ترانزیت به عقیدۀ خیلیها زیباترین اثر زگرس است. داستان در زمان جنگ جهانی دوم میگذرد، فرانسه به اشغال آلمان درآمده، و راوی که مکانیک آلمانی جوانی است خود را بجای نویسندۀ مردهای میزند تا از مدارکش برای ترانزیت استفاده کند. او باید از چندین کشور و چندین بندر عبور کند تا به کشوری برسد که در آن اجازۀ اقامت دارد. داستان حول سه شخصیت میگذرد: زایدلر مکانیک جوان، وایدل نویسندۀ مرده، و ماری همسر او که شهر به شهر پشت سر زایدلر میرود و به دنبال شوهر مردهاش میگردد.
«داستانی که اینجا روایت میشود، موضوعی که بدان پرداخته میشود، تأثیرگذارتر و روشنتر از هزاران هزار مخالفت و اعتراض قاطعانه به وضعیت انسانی است که تمایل به مهاجرت ندارد ولی مجبور میشود از شرق به غرب فرار کند، و باید برای دریافت چیزی بجنگد.»
هاینریش بل
تولههای تلخ
راوی تولههای تلخ ساکن جایی به اسم برزخآباد در جنوب ایران است. او وقایع مربوط به مقاطع مختلف زندگیاش را از کودکی تا جوانی شرح میدهد. پزشکان راوی را که حالا پیر و سالخورده شده جواب کردهاند و همۀ خانواده حتی نوهها با این مسئله کنار آمدهاند. بنابراین او به جای شام خوردن ترجیح میدهد بخوابد.
سرش هنوز روی بالش نرفته که خوابی از کودکیاش میبیند که در آن به دنبال پیدا کردن آشنایی در محلهشان درِ خانهها را یکی پس از دیگری میکوبد. در ادامه راوی خاطراتی از دوستانش، مندل، فلو و اسی، را به یاد میآورد. و خیالپردازیهایش زیر پتو و گشت و گذار و مواجههاش با هممحلههایش در برزخآباد را شرح میدهد.
تولههای تلخ سومین اثر قباد آذرآیین پس از فوران و هجوم آفتاب است که در انتشارات ققنوس منتشر شده.
تاریخ ترجمه در ایران
از دوران باستان تا پایان عصر قاجار
ویراستار: کامران فانی
نوشتن تاریخ ترجمه هر زبانی، یا هر کشوری، کار چند و چندین تن نیست. تا زمانی که همه آثار ترجمه شده یا دست کم بخشهایی از همه ترجمهها را مقابلهگران مسلط به دو زبان مبدأ و مقصد و موضوع اثر با اصل آنها مطابقت ندهند و جمع بندی حاصل از ارزشیابی مجموع ترجمهها، با توجه به عاملهای موثر بر آنها به دست نیامده باشد راه برای نگارش تاریخ ترجمه در معنای واقعی آن هموار نخواهد شد.
عبدالحسین آذرنگ از پژوهشگران مطلع تاریخ نشر ایران این بار به سراغ تاریخ ترجمه رفته است. تاریخ ترجمه در ایران، از دیرینه ترین روزگار تا عصر کنونی ما، شاهد بروز و ظهور چند جنبش ترجمه در چند دوره متفاوت تاریخی بوده است. مانند جنبشهایی در عصر ساسانیان، سامانیان، قاجاریان، دهههای ١٣٢٠-١٣٤٠ شمسی و پس از انقلاب ١٣٥٧.
کتاب حاضر تا پایان دوره قاجار به انتهای تحقیق و پژوهش خود میرسد و نویسنده تأکید دارد که باید همه ترجمهها از سال ١٣٠٠ خورشیدی تا ١٣٥٧ بررسی و ارزیابی شود تا بتوان تاریخ ترجمه بعد از دوره قاجار تا پایان دوره پهلوی را به نگارش درآورد.
ویراستاری و نظارت محتوایی کتاب تاریخ ترجمه در ایران را همانگونه که نویسنده درخواست کرده استاد کامران فانی به انجام رسانده است. عبدالحسین آذرنگ محقق و پژوهشگر تاریخ نشر است که پیش تر از او کتابهای مختلفی در حوزه تاریخ نشر ایران منتشر شده است.
تخم شر
رمان تخم شر داستان عاشقیِ دو نسل از مردمان این سرزمین است، نسلی که در بزرگداشت عشق استخوان و جان و عمر میسوزاند، و نسلی که عشق و خود را تباه و ویران میکند. داستان از سالهای آغازین دهۀ هفتاد شروع میشود و در سالهای آغازین دهۀ هشتاد به پایان میرسد، اما در این میانه مدام گذشتۀ تاریخی، اجتماعی و فرهنگی نسلهای پیشین با امیدها، عشقها، پنهانکاریها و گناهانشان فراخوانده میشوند تا نسل تازه بهتر فهم شود. آنچه رمان در پی آن است برکشیدن معنایی برای زندگی آدمیان هبوطکرده در عشق و زندگی است.
یکی عشق را پیام رهایی و رستگاری میداند و آن را میستاید، و دیگری آن را نشانهای شیطانی و فریبآمیز برای ماندن در برهوت بیمعنایی میداند. آنکه او را میستاید با آنکه آن را مسکوت میکند به گفتگو نمینشیند. یکی در غار تنهایی و انزوای ناشی از عشق میمیرد و دیگری در مبارزه با لشکر ناپیدای بیمعنای نومیدی و فریب عشق جان میدهد.
راستی کدامیک از آنان بر حق است؟ آیا اصلاً عشق را با حق رابطه و نسبتی است؟ آیا این مفهوم ازلی در دورانهای مختلفِ زیست آدمی به هیبت زمانه درمیآید و خرقۀ روایتهای مسلط روزگار را به تن میکند و میشود آنچه آدمیان از آن میخواهند، یا همواره در کسوت باشکوه بیمانندش بر همگان رخ مینماید؟ رمان تخم شر به این پرسشها میپردازد و از همه مهمتر نسبت میان عشق و شر و البته خیر را واکاوی میکند.
داستان اضطراب من
کتاب روایتگر زندگی زنی میانسال است که بهناگاه دنیایش زیرورو میشود. او، که در فرایند مواجهه با بیماریاش است، دردمندانه عشق، ترسها، ناکامیها و سرخوردگیهایش را واکاوی میکند.
داریا بینیاردی در داستان اضطراب من بهخوبی تنشهای قهرمان داستان را که نویسندهای پریشاناحوال و مضطرب است به تصویر کشیده و با توجه به تجربۀ زیستۀ خود فرایند درمان و تلاطمهای روحی او را گیرا و پرکشش روایت میکند.
داستان اضطراب من مخاطب را با خود همراه میکند تا با رنج شخصیت اصلی همراه و با ترسهای او مواجه شود و او را آماده میکند تا شجاعانه هر آنچه را تاکنون پس میزده بپذیرد و شاید بیش از هر چیز مخاطب را همچون لئا به پویشی دوباره در خویشتنِ خویش فرا میخواند.
درماندگی بزرگ ما
در یکی از روزهای سرد زمستان، دو دوست قدیمی در کنار هم بر سر تپهای در میان ابرها ایستادهاند. در برابرشان دریای سیاه است، و پشت سرشان استانبول با هزار خاطره و رؤیا. هر دوی آنها در آن لحظه به یک چیز فکر میکنند: به کسی که حالا در دوردستها روزگار میگذراند. چتین در سکوت به اندر نگاه میکند و همان پرسشی را که در دل دارد در چشمان او میبیند: آیا نهال هم به ما فکر میکند؟ پیش از اینکه تمام کوهستان در میان تودۀ سفید مه فرورود، دو دوست، دست در گردن هم، از شیب تپه پایین میآیند.
نامهای که اندر همان شب برای نهال مینویسد با این جملات به پایان میرسد: «چتین و اندر هنوز درون آن مه درانتظار تو هستند، در انتظار تو هستند، در انتظار تو هستند...»
درماندگی بزرگ ما چهارمین رمان نویسندۀ جوان باریش بیچاکچی است که موفقیتهای بزرگی برای او به ارمغان آورده است. این رمان، که در سال ۲۰۱۱ فیلمی نیز بر اساس آن ساخته شده است، روایت رفاقتهای دیرپای دو مرد میانسال در شهر کودکیشان آنکاراست، شهری که بهراستی میتوان بیچاکچی را نویسندهای برخاسته از آن دانست.
داستان با ورود نهال به زندگی دو دوست آغاز میشود، دختری جوان که در حقیقت خواهر کوچکتر ِفکرت دوست دوران کودکی آنهاست و بناست بهاجبار مدتی با این دو دوست همخانه شود. اما ورود نهال ِجوان زندگی دو مرد را بیش از آنچه تصور میکردند تحت تأثیر قرار میدهد.
در تاریکی
در تاریکی، رمان پُرماجرایی که در اعماق سازمان جاسوسی چین سرک میکشد، خواننده را به مارپیچهای ممنوعۀ نهادهای جاسوسی چین میبرد؛ اصول و اهداف جاسوسی در دوران جنگ سرد را برایش بازگو میکند؛ با زبانی پُرکشش برایش شرح میدهد که در سازمانهای جاسوسی کشورهای بزرگی نظیر چین چه میگذرد؛ این سازمانها چگونه عضوگیری میکنند؛ سرنوشت اعضای این نهادها را، با وجود لایههای امنیتی شدیدی که برایشان در نظر میگیرند، به تصویر میکشد؛ و در نهایت، با نقل ماجراهایی سراسر دلهره و اضطراب قدری از عطش خوانندگان ژانر داستانهای جاسوسی میکاهد.