ایالات نیست در جهان
ایالاتِ نیستدرجهان روایتی است از زندگی در جهانی نامشخص و زیست افرادی در کنار یکدیگر که آنچنان کوچک هستند که در دنیای حسی انسان جای نمیگیرند و آنچنان وسیع که گاه هوش و ذهن آدمی نیز از درک آنها به حیرت میافتد. مهمترین ویژگی کتاب زبان روایی آن است که وامدار حس شاعرانه و تجربههای نگارشی ژورنالیستی مجابی است.
وی در بخشی از این رمان که بهخوبی نشانندهندۀ این موقعیت است مینویسد:
«ما را به دنیای پلانکتونها تبعید کرده بودند. دنیای ریزشدهای داشتیم، در واقع ریزریز شده. حیات ما تکیاختههای حیوانی، که تولیدکننده هم نبودیم، در محدودۀ تاریک و روشن میگذشت که شب و روز مینامیدیمش و مجموعش زندگی خوانده میشد... هزاران هزار ما به جرعهای غذای دیگران میشد. دمی پیش از آن میپنداشتیم زندهایم و غذا میخوریم و عیش میکنیم.
در لُجه دریای نیستدرجهان روان بودیم، در این زیستبوم معمایی نه خود را میشناختیم نه دیگران را. پلانکتون بودن عیب نیست، اما پلانکتون بودن و این موجودیت اجباری را انکار کردن و خود را نهنگ پنداشتن مصیبت ماست...»
حیاط خلوت
تفکر سیاسی، پایگاه طبقاتی، آبادان، جنگ، شعلههای پنهان و آشکار یک عشق قدیمی، غنیمت، رشوه، تباهی. جمعه که آمده است تا ناخدای مدرسه باشد. مرتضی، یدالله، نوری تن به جوخه مرگ سپرده. همایون، شریفه، آمنه، و دسیسههایی اگرچه از سر مهرورزی. فریدون. و شاهد که زاده جنگ است و بیزار از تفنگ.
حیاط خلوت، خلوتی در حیات آدمهاست به هنگامی که بیگانه با همه وقتهای خویشند و بیگانگان زمان را بازمیشناسند.
خون خواهی
خونخواهی داستان احمد است و ترسهایش. سرگشتگیها و تردیدهایش. داستان انتظار و رسیدن وقتی که دیگر دیر شده باشد. داستان تردید و شک به همۀ باورها و اصول ترتیبی فرهنگی و عرفی.
خونخواهی داستان برادرهایی است از ایران و برادرهایی از عراق. داستان برادرکشی بر سر اعتقاد. حقانیت آتش گشودن بر همخون و همدین. خونخواهی داستان پیروزی عشق است بر جنگ. جنگها تمام میشوند و نقطۀ پایان هرجنگی، تنها عشق است.
باید زنی از یکسوی جبهه و مردی از سوی دیگرِ جبهه به هم بپیوندند، پسرانی دورگه پا بر خاک بگذارند، رشد کنند، مرد شوند، و جنگها را چیزی جز این خاتمه نمیدهد؛ آنگاه که در ازای خونِ ریخته، خونی تازه در رگ مولودی بیطرف بجوشد.
خونخواهی داستان بتی و لیلا و مونیکا و باقی زنهایی است که سرنوشت جنگها را در دست دارند.
تاریخ ادبیات ایران
بلای کبوترها
طرح رمان بلای کبوترها پیرامون قتل ترسناک و مرموزی ریخته شده که تا پایان کار خواننده را با خود میکشد. اما آنچه این قتل را ترسناکتر میکند، رفتار نژادپرستانهای است که جامعه در پیش میگیرد تا قاتل یا قاتلان را پیدا کند.
بلای کبوترها زندگی چند نسل از خانوادههای مهاجر را که همگی تحت فشار فرهنگ غالب جامعه هستند، بررسی میکند. در واقع قهرمانها برای حفظ باقیمانده آن چیزی که سنت و فرهنگ اجدادی است، میجنگند.
کشیشان و مبلغان مسیحی میکوشند قدیمیترها را از باورهای قومیشان وابکنند و مسیحیت را در میان آنها ترویج کنند. به خاطر همین است که سِراف میلک و برادرش، دو قهرمان به یادماندنی داستان، کشیشی را دست میاندازند و باورهایش را به چالش میکشند تا مقاومتی هر چند اندک کرده باشند. قهرمانهای رمان همه انسانهای جدا افتاده و سرگردانی هستند که به دنبال تکیهگاهی میگردند. عاشق میشوند و جستجو میکنند.
لوییز اردریک نویسندهای است که خود را وامدار بزرگانی چون مارکز و فاکنر میداند و در رمان بلای کبوترها نهایت استادی را به خرج داده تا اثری پیچیده با شخصیتهای فراوان بیافریند.
رمان بلای کبوترها نامزد جایزه پولیتزر سال ٢٠٠٩ بوده است.
مختصری در تاریخ تحول نظم و نثر پارسی
دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود
دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود سوّمین رمانی است که از رومن پوئرتولاس در ایران منتشر میشود. پوئرتولاس اینبار داستان مادری را شرح میدهد که برای رسیدن به دخترکش ناممکن را ممکن میکند. مادر که قول داده در روز مشخصی از فرانسه به سوی آفریقا و بیمارستانی پرواز کند که دخترک بیمارش در آن بستری است، ناگهان با مشکلی روبهرو میشود که هیچ چارهای برایش پیدا نمیکند. آتشفشانی قدیمی فوران کرده و دودهای ناشی از آن همه پروازهای فرودگاههای پاریس را لغو کرده است.
استفاده از دیگر وسایل حمل و نقل نیز امکانپذیر نیست. مادر باید چه کند که سرِ وقت به دیدار دخترکش برسد و بدقول نشود؟ کاش میشد پرواز کند. فکر دیوانهواری است؟ برای دنیای پریوار و پُر قصه رومن پوئرتلاس اما اینگونه نیست! مادر با راهبی آشنا میشود که حرفهای عجیب و غریبی میزند و مدعی است کارهای ناممکنی میتواند انجام دهد. آیا او میتواند برای مسافر درمانده ما راهی بیابد؟
پوئرتولاس در این رمان که در وصف عشق مادرانه، قصه فداکاری همه مادران دنیا را به تصویر میکشد، مادرانی که حتی حاضرند از جان خود بگذرند تا آرزوهای کودکانشان را برآورده کنند. این رمان ادای دِینی است به مادرانی که خود و رؤیاهایشان را فراموش کردند تا لبخند بر لبهای کودکانشان بنشانند.
بازیگوش
بازیگوش دهمین اثر شهریار عباسی است که در آن زندگی زن و مردی را در میانه دهه چهل
تا دهه شصت در یک قهوهخانه بین راهی روایت میکند. آنها بدون آنکه گذشته یکدیگر را
بدانند ناچار به زندگی در کنار یکدیگر میشوند و بدون آنکه بخواهند اتفاقهای سیاسی و
اجتماعی درگیرشان میکند. ازاینرو،داستان بربسترحوادث سیاسی، اجتماعی وتاریخی شکل میگیرد.
در این رمان زندگی انسانهای شکستخورده، عشقهای متفاوت آنها و تلاش برای رسیدن به کامیابی روایت میشود.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
برای علی همه چیز شبیه یک خواب است. کودکی و نوجوانیاش به شهری میماند که در زیرِ بارشی از مه سنگین و ابدی مانده است. حالا دیگر نمیداند کدام واقعاً اتفاق افتاده و کدام را در خواب دیده است. چهره مهری در خواب شفاف و روشن است، او را به آغوش میکشد، میبوسد و گاهی از فاصله نزدیک چشم در چشم به هم مینگرند. وقتی از خواب بیدار میشود، نمیتواند چهره او را بهخوبی در ذهن مجسم کند و کوششهایش برای کنارِ هم گذاشتن اجزای صورت مهری بیفایده است.
مطالعه بخشی از کتاب
به من نگاه کن
شیوع روزافزون اوتیسم در میان کودکان دغدغه بسیاری از والدین امروزیست. آن هم در جامعهای که امکانات قابل قبولی برای این کودکان در نظر گرفته نشده است. این کتاب تنها به بیان گوشهای از مشکلات اوتیسم و تأثیر آن بر روابط آدمها پرداخته است.
نگاه، فرزند ابراهیم و غزاله، مبتلا به اوتیسم است. غزاله که زنی امروزیست حاضر نیست تمام موقعیتها، وقت و انرژیاش را صرف کودکی کند که چیزی از جهان او نمیداند. از سوی دیگر ابراهیم هم به طور کلی منکر اوتیسم دخترشان میشود. رابطه ابراهیم و غزاله در اثر مواجهه با این مشکل فرزندشان از هم میپاشد. معضلاتی که هر کدام از آنها در نگهداری از کودکشان دارند، رویکرد جامعه، خانوادهها و اطرافیان به معضل اوتیسم دستمایه اصلی رمان به من نگاه کن است.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
مردم کوچه را قرق کرده بودند. از توی هر پنجره هم یک نفر تا سینه آمده بود بیرون و محشر برپا شده را تماشا میکرد. ماشین آتشنشانی روبهروی زمین محل احداث ایستاده بود و چندتایی سرباز سعی در دور کردن مردم داشتند. ...
لاکان ـ هیچکاک
این کتاب برای نخستین بار در دهه ۱۹۸۰ در فرانسه چاپ شد و حاوی یکی از نخستین دستاوردهای مکتوب مکتب اسلوونی است. اما اهمیت کتاب حاضر صرفاً به قرائت متفاوتش از لاکان در مفهوم عام محدود نیست. در حوزه نظریه روانکاوی فیلم نیز این کتاب و البته دیگر نوشتههای اسلاوی ژیژک انقلابی عظیم است. کتاب "لاکان ـ هیچکاک" مجموعهای است غافلگیرکننده و نامتعارف از تحلیلها و تفسیرهایی ناب و بدیع در باب فیلمسازی که به نظر میرسید حرف تازهای درباره او نمیتوان زد.
در این کتاب گروهی از متفکران و نظریهپردازان مکتب اسلوونی، به همراه منتقدان نسل سوم "کایه دو سینما" که گرایش لاکانی را در نقد فیلم دنبال میکنند، یکی از درخشانترین و معتبرترین متون نظری در باب سینما را رقم میزنند. کتاب از سه بخش تشکیل شده است: مضامین، فیلمها و جهان هیچکاک. مترجمان این مجموعه شهریار وقفیپور، مازیار اسلامی، امید نیکفرجام، امیر احمدی آریان، امید مهرگان، نگار میرزابیگی و... هستند.