اثر شایستهی تقدیر در سیوپنجمین دورهی کتاب سال
در بخش فلسفهی غرب سال ۹۶
نوشتار و تفاوت مجموعهای از نخستین مقالات دریدا است که در سال ۱۹۶۷ منتشر شد و در میان آثار او جایگاهی ممتاز دارد. دریدا در هریک از این مقالات، که نوعی سکوی پرتاب شمرده میشوند، بعضی درونمایههای بنیادی و روشهای کلیدی اندیشمندان بزرگ عصر خویش (روسه، فوکو، ژابس، هوسرل، هایدگر، لویناس، ارتو، فروید، باتای، لوی استروس و …) را مورد سنجش قرار میدهد. از خلال این سنجش، خطوط و عناصر شکلدهندهی فضای اندیشهی دریدایی اندکاندک چهره مینمایند تا در آثار بعدی او سیمای مشخصتری پیدا کنند. تنوع، غنا و اهمیت مسائل مطرحشده، شیوهی پرسشگری و نقد دریدا در این جستارها تولد اندیشمندی را بشارت میداد که برای ماندن آمده بود و تأثیر انکارناپذیرش بر اقلیم فلسفی زمانهاش گواه آن بوده است.
معرفی کتاب صدایی که شنیده نشد (نگرشهای اجتماعی ـ فرهنگی و توسعهی نامتوازن در ایران)
کتابی که در دست دارید، بخشی از تحقیقاتی است که در دههی ۵۰ شمسی با عنوان «طرح آیندهنگری» انجام شد. گذشت سالیان متمادی از زمان انجام این تحقیقات، ارزشهای آن را بیش از پیش آشکار کرد. این تحقیق از اولین نظرسنجیهای ملی در کشور است و اطلاعات منحصربهفرد تجربی از نگرش مردم در دههی ۵۰ شمسی بهدست میدهد، و نشان میدهد که چگونه در زیر پوست جامعه، جریان دینی در حال رشد بود. برای ما که در سالهای بعد از این تحقیق، شاهد انقلاب بودهایم، شاید جای شگفتی باشد که چگونه چنین علامتهایی دیده و صدای جامعهای که در این تحقیق پژواک یافته بود، شنیده نشد. این تحقیق هم از فضل تقدم در میان پیمایشهای اجتماعی برخوردار است و هم بهخاطر تصویری که از وضعیتِ نگرشیِ آن روزگار ارائه میکند، دارای اهمیت است. علاوه بر آن باید به پیوند دیدگاههای نظری و تحقیق تجربی اشاره کنیم که «آیندهنگری» به آن توجه جدی داشت. اکنون که چهار دهه از زمان انجام این تحقیق میگذرد، در موقعیتی قرار داریم که با فاصلهی عاطفی به نتایج بنگریم و تفسیری دقیقتر از شیوهی واکنش ذهنی و رفتاری جامعه به «نوسازی» ارائه کنیم. توضیح یک حادثهی روی داده با استفاده از یافتههای یک پژوهش، تمرینی برای شیوهی خواندن پژوهش است. شاید این شیوهی بازخوانی در خود نکتههای آموزندهای داشته باشد که چگونه میتوان یافتههای یک تحقیق را تفسیر کرد و از انکار یا پذیرش کلی تحقیق پرهیز کرد و یافتههای ناسازگار با شناخت متعارف را جدی گرفت.
صدایی که شنیده نشد (نگرشهای اجتماعی ـ فرهنگی و توسعهی نامتوازن در ایران) - انتشارات نی
هستهی اصلی برنامهی پژوهشی جامعهشناسی هنر این گزاره است که تاریخ هنر «تاریخ تحول درونذاتی سبکهای هنری نیست» بلکه داستان کشمکش گروهها و گفتمانها بر سر هویتبخشی به برخی آثار و دریغداشتن این هویت/برچسب از برخی دیگر است. این کشمکشها همواره در چارچوب یک «قلمرو» رخ میدهند و درواقع برسازنده و خمیرمایهی شکلدهندهی همان «جهان هنری» یا «میدانی»اند که چیزی به اسم هنر و کسی به نام هنرمند در آنجا خلق میشود. آفرینش هنری و پویایی اجتماعی عمیقاً در همتنیدهاند و درک روشمند این درهمبافتگی مستلزم طرد و نفی اسطورههایی چون «ذات/اصالت اثر هنری»، «منشأ بدوی هنر» و «رازآلودگی/تقدس هنر» است. کتاب حاضر، مشتمل بر مقالاتی در دو بخش تئوریک و مطالعهی تجربی، میکوشد اهم آرای نظریهپردازان این حوزه را به بحث و نقد بگذارد و سپس با ارائهی چند کار تحقیقاتی در خصوص موضوعات متنوع این حوزه (موسیقی، سینما، نقاشی، معماری، اپرا) نمونههایی از شیوهی انجام مطالعهی تجربی و نتایج آنها را در اختیار خواننده قرار دهد.
معرفی کتاب آیا نقد سکولار است؟ (کفرگویی، جراحت، و آزادی بیان)
نویسندگان کتاب آیا نقد سکولار است؟ یکراست به سراغ مفاهیمی میروند که از مبانی بدیهیانگاشتهشدهی رویکرد انتقادی محسوب میشوند. آنها ماشهی نقد را بهسوی خود نقد میچکانند و مستقیم آن را هدف قرار میدهند. این منتقدان با وفاداری بیحدوحصر خود به رویکرد انتقادی، لوازم و تعلقاتی را وامیکاوند که به انسان منتقد مدرن امکان منتقدبودن میدهد. بدینترتیب، نویسندگان این مجموعه به این یگانه سنگر تفکر انتقادی نیز رحم نمیکنند و به جستوجوی تناقضات و خاستگاههای نقد میروند، نقدی که سنگبنای خود را سکولاریزم و رهایی از امر متعالی میپندارد. آیا نقد سکولار است؟ مجموعهی ۶ یادداشتِ بههمپیوسته از طلال اسد، صبا محمود، جودیت باتلر و وندی براون است. این متون از خلال ماجرای کاریکاتورهای دانمارکی، که در سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۰۸ منتشر شدند، به بررسی جایگاه نقد در جوامع غربی و ارتباط سازندهی آن با مفاهیمی چون سکولاریزم و دینداری، آزادی بیان و سرکوب، و نیز کنشورزی انسان معاصر میپردازند.
نوشتن به زندگی شور و روشنی میبخشد. علت اصلی نوشتن، بیشتر آن است که نویسنده نمیتواند ننویسد. این خاطرههای رسته از فراموشی که سالیان سال در کنه ذهن من خفته بود، در پیرسالی به خلجان درآمد و خود خود را نویساند. نوشتن در این حال بیشتر گوشدادن بود تا سخنگفتن و دستاورد هم، چنانکه خواهید دید، یکسره مکاشفه است و بدون موعظه و مبالغه. نویسنده به جای آنکه چیزی بیندیشد، دربارهٔ چیزی که میاندیشد مینویسد. ندانستهای به قلم نیامده، اما دانستهها هم، به دلایل آشکار، همه به قلم ننشسته ـ که جای تأسف است.
آنچه نوشته شده، به هر صورت، در هشتادوچند سال عمر بر نویسنده گذشته است، و ایبسا که او در این بازنگری به گذشته، ناخودآگاه میخواسته خود را بهتر بشناسد… مگر نه که آفتاب به لب بام رسیده؟
حدیث نفس (متن کامل جلد ۱ و ۲) - انتشارات نی
اثر شایستهی تقدیر در سیوپنجمین دورهی کتاب سال در بخش نمایشنامه سال ۹۶
از نمایشنامهنویسان یونان باستان هیچیک به اندازهی ائوریپیدس برای خوانندهی امروزی سخن گفتنی ندارد. مضامین عمدهی آثار او: ستمدیدگی زنان، قساوت و بیهودگی جنگ و درماندگی و ابتذال فاتحان، تعارض میان آزادی و نظم، ایمان و عقل و احکام جزمی و واقعیت، هنوز هم انسان امروزی را به خود مشغول داشته است. نمایشنامههای او به یاد ما میآرد که انسانبودن به چه معناست.
ارسطو او را تراژیکترین نمایشنامهنویس میخواند و برخی دیگر او را نخستین شاعر دموکراسی لقب دادهاند. ائوریپیدس هنرمندی سنتشکن بود. او هستهی اصلی اسطوره را حفظ میکرد اما در روایت داستان و پردازش شخصیتها راه خود را میرفت. زمانهی ائوریپیدس با ظهور فیلسوفانی چون سقراط و پروتاگوراس جهش بزرگی در فرهنگ یونان پدید آورد و این تحول در هنر آن زمان، خاصه در تراژدیهای ائوریپیدس بازتاب یافت. او متفکری شکاک بود، ذهنی جستجوگر و خردهسنج داشت که با پاسخهای متعارف قانع نمیشد. بسیاری از باورهای اهل زمانه را آماج تردید و انتقاد میکرد و از همین روی میان مردم همروزگار خود چندان محبوبیتی نداشت. قدر والای او در قرن چهارم ق.م. شناخته شد و بار دیگر در قرن بیستم در کانون توجه قرار گرفت. نمایشنامهنویسان رمی، ازجمله مشهورترین ایشان یعنی سنکا ائوریپیدس را استاد و راهنمای خود میشمردند و میراث او از طریق ایشان به نمایشنامهنویسان عهد رنسانس رسید.
در این مجموعه پنج نمایشنامه را که بیگمان در شمار بزرگترین دستاوردهای اوست گرد آوردهایم. هریک از این نمایشنامهها جنبهای از تفکر و دغدغههای انسانی این شاعر بزرگ را به ما نشان میدهد و در همهی آنها با شاعری آشنا میشویم که زبان شعر را تا اوجی دستنیافتنی تعالی بخشیده است.
معرفی کتاب ریچارد سوم اجرا نمیشود (۳۷) (یا صحنههایی از زندگی مایرهولد)
ولی من دارم بهت میگم الان وقت خوبی برای اجرای ریچارد سوم نیست. تو خطرناک شدی، ولودآ. تو کشور ما هرکی بتونه جمعیت رو به وجد بیاره یا بخندونه، خطرناک میشه. بهت گفتم اتللو رو بردار… غمانگیزه، قشنگه، از عشق میگه…
انگیزهی انتخاب بهیموت برای ترجمه، نهتنها اهمیت آن بهدلیل تحلیل علل و عوامل و شرح تاریخ انقلاب انگلستان، بهعنوان نخستین انقلاب در عصر مدرن، بلکه و بهویژه ربط و پیوند نظری آن به کتاب لویاتان است. لویاتان توصیف و تحلیل گذار از وضع طبیعی به جامعهی مدنی و دولت و استقرار قدرت و حاکمیت و تبعیت و فرمانبرداری است در حالی که بهیموت توصیف روند قهقرایی یعنی فروپاشی حاکمیت و دولت و گسترش نافرمانبرداری و بازگشت به وضع طبیعی و عودت ددمنشی و جنگ همه بر ضد همه است.
بهیموت تنها کاربرد نظریهی عمومی لویاتان در یک نمونهی خاص تاریخی نیست، بلکه زمینهی پیدایش حوزهی فکری دیگری در اندیشهی هابز را فراهم میکند و به تولید «دانش سیاسی» جدید میانجامد که میتوان از آن بهعنوان آموزش یا تربیت سیاسی نام برد.
برگرفته از مقدمهی کتاب
کتاب «بهیموت یا پارلمان طولانی» برای هر خواننده ای که به بافت تاریخی اندیشه «توماس هابز» علاقه مند است، از ضروریات به حساب می آید. هابز، این فیلسوف بزرگ سیاسی در کتاب مشهور دیگرش به نام "لویاتان" ، چارچوبی تحلیلی برای بحث در مورد فتنه ، عصیان و تجزیه سلطه ارائه کرده بود. اما از کاربرد این چاچوب در مسائل انضمامی تا حدودی طفره رفته بود. هابز برای رفع این مشکل کتابی دیگر را از خود به جا گذاشت. کتابی با عنوان "بهیموت" که حدود سال 1668 به اتمام رسید و در اصل به عنوان کتابی مکمل در کنار لویاتان قرار میگیرد. و می شود گفت اساسا این کتاب نشان دهنده کاربرد سیستماتیک این چارچوب وضع شده در جنگ داخلی انگلیس است. لویاتان توصیف و تحلیل گذار از وضع طبیعی به جامعه ی مدنی و دولت و استقرار قدرت و حاکمیت و تبعیت و فرمانبرداری بود، درحالی که بهیموت توصیف روند قهقرایی یعنی فروپاشی حاکمیت و دولت و گسترش نافرمانبرداری و بازگشت به وضع طبیعی و عودت ددمنشی و شرارت مردم و جنگ همه بر ضد همه است. بهیموت تنها کاربرد نظریه ی عمومی لویاتان در یک نمونه ی خاص تاریخی نیست، بلکه زمینه ی پیدایش حوزه ی فکری دیگری در اندیشه ی سیاسی هابز را فراهم می کند و به تولید «دانش سیاسی» جدیدی می انجامد، که می توان از آن به عنوان «آموزش یا تربیت سیاسی» نام برد.
معرفی کتاب مشکله هویت ایرانیان امروز (ایفای نقش در عصر یک تمدن و چند فرهنگ)
ایرانیان از یک سو ملتی هستند با میراثی بسیار غنی و از سوی دیگر در مرحلهای سرنوشتساز از تاریخ خود قرار دارند. کوشش آنها در دو دههی گذشته در دموکراسیسازی و گسترش مشارکت عمومی دلالت بر این دارد که میخواهند سرنوشت خود را به دست بگیرند و در جهان امروز ایفای نقش کنند. راست این است که برای بازیگری در روند تمدنسازی، نخست باید نسبت به این میراث غنی آگاهی داشت و آن هم به دست نمیآید، مگر به این پرسش که «ایرانی کیست» پاسخی کلان داده شود؛ پاسخی که هم رابطهی او با گذشتهاش را حفظ کند و هم حرکت او به سوی آینده را استوار. این گام در عصر حاضر که ویژگی آن «یک تمدن» (تمدن رایانه و فناوری) و «چند فرهنگ» است و هم ضروری و هم امکانپذیر است. محتوای کتاب مشکلهی هویت ایرانیان امروز کوششی است برای صورتبرداری بیطرفانه از عناصری که این پاسخ کلان را میسازند. با این حال، هویت مقولهای انتزاعی، نامتغیر، ایستا و ابدی نیست. سیر تاریخی «رودخانهی هویت ایرانی» نشان میدهد که دورانهای تولید تمدنی و فرهنگی در تاریخ ایران، ایرانیان به وجهی ابتکارآمیز مناسبات خود با خود، با دیگر همنوعان، با زمان و با مکان خویش را بازآفرینی، بازتعریف و بازسازی کردهاند. مفروض کتاب حاضر این است که هویت بهنگام و برای عصر جهانی شدهی ایرانیان چند بعدی است و بهناچار باید با خمیرمایههای ایران، دین، سنت و تجدد قوام و دوام یابد. گفتارهای کتاب، هم به تحلیل هریک از این لایهها و هم، به بازسازی و تلفیق تازهای از آنها پرداخته است.
مشکله هویت ایرانیان امروز (ایفای نقش در عصر یک تمدن و چند فرهنگ) - انتشارات نی
نامزد سیوپنجمین دورهی جایزهی کتاب سال در بخش «ادبيات زبانهای ديگر»
مانونگو ورا، خوانندهی انقلابی شیلیایی که کمی قبل از کودتای پینوشه، بهگونهای تصادفی از شیلی خارج شده و بعد از کودتا به پاریس رفته، در چند سال نخستِ بعد از کودتا با ترانههایش زبان گویای وطن خفقانگرفتهی خود شده و در میان جوانان اروپا جایگاهی بیهمانند پیدا کرده. اما حالا، دوازده سال بعد از کوتای ۱۹۷۳ دیگر نه اعتقادی به آنچه میخوانده دارد و نه چشمانداز امیدبخشی پیش روی خود میبیند. دیگر نمیخواهد به خودش و مخاطبانش دروغ بگوید. از سوی دیگر، صداهایی قدیمی و مرموز او را به زادگاهش، به وطنش میخوانند. پس به این امید که هستی تکهتکهشدهی خود را بار دیگر به هم پیوند بدهد، به شیلی بازمیگردد. اما آنچه در وطن مییابد بسی دور از انتظار و آرزوی اوست…