نفی رژیم پهلوی به پیروزی آلترناتیوی که اصول و مبانی ملتـدولت را مقابل ایدئولوژیهای فراملی برجسته سازد منجر نشد. دلایل و ریشههای انقلاب سال ۵۷ هرچه باشد، در این نکته تردید چندانی نیست که بهجز افراد و محافل معدودی، عمدهی نیروهای دستاندرکار انقلاب ــ اعم از مذهبی و مارکسیست ــ به نگاه معطوف به حقوق بنیادی ناشی از ملتـدولتی بهنام ایران، بهمثابه تعیینکنندهی اصلی جهتگیریهای سیاست داخلی و خارجی، توجه لازم را نداشتند و هر کدام بهنوعی در پی اهداف فراملی و جهانوطنی خود بودند.
از کنار قبر کمالالملک گذشتم و پا به دورن مقبرهی عطار گذاشتم. به محض ورود، چشمم به سنگنبشتهای کهن افتاد که بر سر مزارِ عطار به حال ایستاده نمایان بود. سنگنبشتهی سیاه و کهن گویی مرا در خود کشید و به ژرفای تاریخ فرو برد. لحظهای حس کردم کسی که در آن گور آرمیده از اجداد من است؛ رگ و ریشهی من است؛ هویت من است؛ خود من است! احساس غنا و نشاط و آرامشی ابدی و مطلق کردم. غرق در این احساس از مقبره بیرون زدم. اردیبهشتماه بود. سبزهها رسته، گلها شکفته، شکوفهها بردمیده و درختان سبزفام سر به آسمان داشتند و مرغان و بلبلان بر فراز آنها از نغمه و آواز غوغایی به پا کرده بودند. زیر سایهی صبحگاهی درختان گام زدم و سر به آسمان زلال و آبی داشتم. وصف آن حال لطیف و نشاط و شکوه آن از توانم خارج است.
بر دیوارها سخنان حکیمانه کنفوسیوس نقش بسته است:
شاه همچون باد است؛ مردم همچون علف. علف باید خم شود چون باد بگذرد.
باد گذشت، علف پژمرد، تنها سخن باقی ماند.
ــ از صفحه ۱۲۱ متن ــ
از درهای قرمز شینتو گذشتم و وارد پارک شدم و لرزیدم، اندیشیدم چه قدرت وسیعی نژاد سپید میداشت اگر ایمانی بزرگ داشتیم. اکنون یا بیهوده و فاضلانه لبخند میزنیم یا دیوانهوار در دوزخ فردیت میتنیم، ریشهکنشده، بدون پیوستگی، بدون امید. ژاپنیها شاید به سرابی موهوم ایمان داشته باشند، اما به نتایج بزرگ، پرثمر، و عملی دست مییابند؛ حال آنکه ما که به چیزی ایمان نداریم بهحقارت زندگی میکنیم و تا ابد میمیریم.
اثر شایستهی تقدیر در حوزهی علوم سیاسی در چهارمین دورهی جشنوارهی کتاب سال اعضای هیئت علمی دانشگاههای سراسر کشور
«حکمرانی حزبی» صرفاً یکی از انواع حکمرانیهاست؛ نوعی از مُلکداری، مهارت و صناعتِ کشورداری که در دورهی معاصر و در دولت مدرن اهمیت یافته است. ماهیت این نوع از حکمرانی چیست؟ چگونه مهارتی است و چه نسبت و تمایزی با حکمرانیهای بدیل و سنتی دارد؟ معیار / معیارهای صحیح و نادرست در حکمرانی حزبی چیست؟ و، سرانجام، چه نسبتی میان صنعت حزب و دانش فقه، بهمثابهی مهمترین میراث مسلمانی در حوزهی حکمت عملی، وجود دارد؟ این پژوهش با هدف تأمل در این مسائل صورت گرفته است.
طرح «مسئلهی حزب» در فقه سیاسی امتداد منطقی مواجههی فقه با دولت مدرن است. واقعیت این است که دولت مدرن در ایران و برای فقه شیعه هنوز هم جزء مسائل مستحدثه است. در این میان، حزب سیاسی و الگوی حکمرانی حزبی البته از تازگی، شکنندگی و ابهام بیشتری برخوردار است. بهجرئت میتوان گفت هنوز دانشی به نام «فقه تحزب» در ایران و مذهب شیعه وجود ندارد. این در حالی است که بسیاری از فقیهان در عملْ احزاب بزرگی را ایجاد کردهاند، دربارهی ضرورت آن سخن گفتهاند و حتا دربارهی احزاب سیاسی به قانونگذاری نیز پرداختهاند. فاصلهی عمل و نظر در حزب و حکمرانی حزبی شاید یکی از مهمترین مشکلات حکومتداری در ایران معاصر است.
حزبپژوهی موجود نشان میدهد که حزب با اصل دموکراسی ملازمه دارد و نه با پسوند دینی یا سکولاربودن آن. این نکته بدان معنی است که فکَ ملازمه بین اصل حزب و اصل دموکراسی و تقلیل آن به یکی از خصایص دموکراسی سکولار خطای فاحشی است که خسارات جبرانناپذیری به حیات سیاسی و، لاجرم، سرنوشت جامعهی ما وارد کرده است. این نوشته ناظر به این نکات و تأملات است.
نهتنها کمونیستها و احزاب کمونیستی، انقلاب اکتبر را رخدادی دورانساز و روسیهی شوروی را سرآغاز عصری جدید میدانستند که تحقق جامعهای آرمانی را امکانپذیر ساخته است، بلکه بسیاری از روشنفکران غیرکمونیست در غرب و دیگر نقاط جهان نیز با خوشبینی و امیدواری و گاه با شور و شوق وصفناپذیری فرایند تحولات این سرزمین را دنبال میکردند. تشویق و ترغیب این دسته از روشنفکران و جذب آنان بهمنظور حمایت از روسیهی شوروی، یکی از اهداف احزاب کمونیستی و پیش از همه حزب کمونیست روسیهی شوروی بود. از این رو، کارزارهای تبلیغاتی گستردهای به راه انداختند تا با انتشار روزنامهها و نشریهها و برپایی کنگرههای گوناگون و دعوت از نویسندگان، هنرمندان و روشنفکران و شخصیتهای نامدار برای دیدار از روسیهی شوروی و مشاهدهی تحولات آن، به اهداف خود دست یابند. تلاش و تبلیغات آنان تا حدی به ثمر رسید و در سالهای میان دو جنگ جهانی، بسیاری از روشنفکران از گوشه و کنار جهان به اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی سفر کردند تا شاهد فرایند انقلاب اکتبر و تحولات و رویدادهای پس از آن باشند. هدف آنان بیش و پیش از همه آن بود که ببینند اکنون که حاکمان جدید، آنگونه که در مانیفست کمونیست آمده است، «با سرنگونی قهرآمیز تمام نظام اجتماعی پیشین» همهی قدرت را به دست گرفتهاند، چه دگرگونیهایی روی داده و چه تحولاتی در شرف وقوع است و آیا نشانههایی از جامعهی آرمانی آنان در «کعبهی آمال پرولتاریا» یافت میشود؟
در اين کتاب کوشش شده است تا بر اساس گفتهها و نوشتههای تنی چند از روشنفکران سرشناس غربی، بهويژه کسانی که در دوران انقلاب اکتبر و سالهای پس از آن به روسيه سفر کردند، به بررسی نگاه و نگرش آنان به انقلاب اکتبر و واکاوی نقد و نظر و نظريهها و همچنين پيامدهای کنش و واکتش آنان پرداخته شود. افزون بر اينها، هم از چرايی گرايش گروهی پُرشمار از روشنفکران در گوشه و کنار جهان به ايدئولوژی کمونيستی و هواداری آنان از انقلاب اکتبر و طرفداريشان از اتحاد جماهير سوسياليستی شوروی سخن به ميان خواهد آمد و هم از دلايلِ رويگردانی شماری کم از روشنفکران از ايدئولوژیها و نظامهای تماميتخواه. و سرانجام آن که با اشاراتی میکوشيم پاسخی برای اين پرسش بيابيم که آيا کمونيسم جايگزين ايمان مذهبی روشنفکران شده و به دينی جديد تبديل شده است؟
سرنوشت به دنبالم بود؛ «چون دیوانهای تیغ در دست» به خلاف همسالانم، تسلیم آن نشدم. هر غروب پاییز از بلندای تکدرخت تناور روستایمان چشم به افقهای دوردست و بیانتهای کویر دوختم و به آواز درونم گوش فرا دادم؛ آوازی که مرا به «انتخاب» فرامیخواند. پس انتخاب کردم؛ فقر و بیپناهی را با شکیبایی تاب آوردم، از رنج و زحمت کار شانه خالی نکردم، سر در کتاب فرو بردم و بر همهی تباهیهای محیط اطرافم شوریدم…
این قصهی سرگذشت من است تا ۱۸ سالگی.
معرفی کتاب نواندیشان ایرانی (نقد اندیشههای چالشبرانگیز و تأثیرگذار در ایران معاصر)
کتاب برتر حوزهی اندیشهی سیاسی در جشنوارهی مهرنامه در میان ۷۰ کتاب برگزیده از کتابهای سال ۱۳۹۴ به انتخاب داوران و مشاوران علمی مهرنامه.
اثر برگزیده در گروه علوم انسانی و اجتماعیِ کتاب سال دانشگاه آزاد اسلامی( ابن سینا)، ۱۳۹۶.پژوهش در زندگی، زمانه، اندیشه و کنشگری شماری از چهرههای بزرگ ایران معاصر، موضوع اصلی این کتاب است. این شخصیتها چه گفتند، چه نوشتند و چه کردند که هم نامآور شدند، هم آوازهی آنان به فراسوی مرزهای ایران رسید و هم بر مردم و میهن خود تأثیر گذاردند؟ اینان همگی از این جهان رفتهاند، اما تأثیرگذاریهای مثبت و یا منفی آنان در ایران و بر سرزمینهای دیگر، تداوم یافته است. از این رو، خوانش مجدد دورهی زندگی، اندیشه و کنشگری آنان، صرفاً به این دلیل صورت نمیگیرد که به گذشته تعلق دارند، بلکه به دلیل استمرار تأثیرگذاریهای متفاوت آنان است. بازخوانی اندیشهها، همراه با نقد و ارزیابی کارنامهی آنان، پیوندی وثیق با احوال ما ایرانیان در این روزگار دارد.
نواندیشان ایرانی (نقد اندیشههای چالشبرانگیز و تأثیرگذار در ایران معاصر) - انتشارات نی
کتاب حاضر اطلسی از تاریخ منطقهی ایران است که از تأسیس پادشاهی ساسانی (حدود ۲۲۰ م) شروع میشود و با استیلای اعراب مسلمان (حدود ۶۷۰ م) به پایان میرسد. حکومت ساسانی که در پی حکومت یونانیزبان سلوکی و حکمرانی نامنسجم اشکانی روی کار آمد، دورهی پیشرفت دوبارهی تمدن و فرهنگ ایران است. در این دوره مذهب زرتشتی تدوین و تبدیل به مذهب دولتی ساسانی شد. پادشاهی ساسانی طولانیترین حکومت ایران و از تأثیرگذارترین دورههای آن است. این کتاب اطلس تاریخی است. یعنی وقایع این دوره به شکل مجموعهای از نقشههای تاریخی ارائه شدهاند. هر نقشه با متن نسبتاً کوتاهی همراه است که در آن وقایع تاریخی مهم آن دوره را شرح میدهد. برای خوانندهای که با تاریخ این دوره آشنا نیست این کتاب پیشدرآمدی برای مطالعات دقیقتر است و برای خوانندهی آشنا با تاریخ این دوره چهبسا مکمل مناسبی برای مطالعات تاریخیاش باشد. نمایش وقایع و حوادث تاریخی روی نقشه به درک بهتر بعد مکانی این حوادث کمک میکند و تداخل و تأثیر متقابلشان را بر یکدیگر نشان میدهد. رضا فرنود متولد ۱۳۴۳ شهر مشهد است. از دانشگاه پاریس دکتری بیوشیمی دریافت کرده و هماکنون پژوهشگر دارویی بالینی در رشتهی قلب و عروق است.