هولا… هولا
«هولا... هولا» ٩ داستان کوتاه است که ناتاشا امیری آن را نوشته است. او از زبان کره اسبی این داستان را روایت میکند: «اسم مادرم «دلیله» بود. تیمورخان خیلی وقتها مهمانانش را میآورد تا مادرم را تماشا کنند. ولی آنها به من نگاه میکردند و با انگشت نشانم میدادند، پُشت نردههای سفید بودند که نزدیکشان شدم. یکی از گوشهایم را عقب بردم و دیگری را جلو آوردم. دستهایشان را گرفتند جلوی پوزهام. بو میدادند، بوی عرق بدنشان که با پِهِن ما قاطی میشد. یک دفعه چهار نعل دور شدم. مادرم سُم به زمین کوبید که به آدمها نزدیک نشوم. ولی من جفتک انداختم و باز نزدیکشان شدم.
«ماسکوت»، «ویشتاسب روشنفکر»، «مادربزرگ گفت: می ارزید؟»، «بعد از صد سال مردی»، «هولا... هولا»، «موش کور»، «و دیگر بین ما نیستی»، «هفت کلام آخر اردشیر» و «سنبل الطیب» نام داستانهای این مجموعه هستند. پیش از این از ناتاشا امیری کتابهای بامن به جهنم بیا و عشق روی چاکرای دوم منتشر شده که کتاب عشق روی چاکرای دوم برنده جایزه ادبی اصفهان در سال ٨٧ شده است.
شخصیت رنسانس … کریستف کلمب
با وجود شهرت بسیار زیادی که کریستف کلمب دارد اما بسیاری از اطلاعات مربوط به او سرّی مانده است . مثلاً بخش زیادی از زندگی دوران جوانیاش نامعلوم است . بسیاری از مورخان بر این باورند که کریستف کلمب با نام اصلی « کریستوفورو کلمبو » حدود سال ١٤٥١ میلادی در جنووای ایتالیا به دنیا آمد . در آن زمان جنووا یکی از شهرهای بندری و شناخته شده اروپا بود . پدر « کلمب » در این شهر تجارت میکرد . بعدها خانوادهشان به ساوونا شهری ساحلی نزدیک جنووا نقل مکان کردند . کریستف کلمب فرزند بزرگ خانواده بود . کریستف کلمب جوان علاقه زیادی به مطالعه نقشهها و نمودارهای جغرافیایی داشت .
میگویند او نخستین بار چهارده ساله بود که به دریا رفت . شاید سن کمی به نظر برسد اما در آن دوران پسرها اولین بار در ده سالگی به دریا میرفتند . کلمب در نخستین سالهایی که در دریا گذراند ، چندینبار به خیوس ، جزیرهای نزدیک ترکیه امروزی سفر کرد . در ضمن او به انگلستان ، ایرلند و ایسلند هم رفت . طبق آنچه در روایتها آمده ، گویا در یکی از نخستین سفرهای دریاییاش دزدان دریایی به کشتی او حمله میکنند .
شخصیت رنسانس … تیکو براهه
انقلاب علمی دورهای از تغییرات بنیادی در باورها ، افکار و عقاید بود . بسیاری از مورخان بر این اعتقادند که این دوران حدود سال ١٥٥٠ با انتشار نظریات اخترشناسی نیکلاوس کوپرنیک درباره زمین و مکان آن در کیهان در اروپا آغاز شد و در حدود سال ١٧٠٠ با کار برجسته اسحاق نیوتن و قوانین علمی که نتیجه آن بود به پایان رسید . « تیکو براهه » از اخترشناسان مشهور دانمارکی بود . او شیفته ستارگان و سیارات بود و از کودکی قصد داشت اخترشناس شود ، اما به همان اندازه مجذوب کیمیاگری نیز بود . کیمیاگران به یک معنی پیشگامان شیمیدانان امروزی بودند .
در آن دوران ، هدف کیمیاگران تلاش برای تبدیل سرب و دیگر فلزات ارزان قیمت به طلا و جستجوی آن نوع از مواد شیمیایی بود که احتمال داشت بر طول عمر انسان بیفزاید . تقریباً دو هزار سال پیش ارسطو بر این گمان بود که ستارگان ثابت هستند . همچنین بر این باور بود که گرچه ماه و سیارات در فضا حرکت میکنند اما به زمین که مرکز عالم است تقریباً نزدیکند و در نهایت میاندیشید ستارگان بسیار دورتر از سیارات قرار گرفتهاند و حرکت نمیکنند . از این رو ممکن نبود ستاره تازهای پدیدار شود و توازن طبیعت را بر هم زند . مجلد دیگری از مجموعه شخصیتهای تأثیرگذار با نام « تیکو براهه » در ١١١ صفحه منتشر شده است .
شخصیت رنسانس … نیکلاوس کوپرنیک
گرچه کوپرنیک سراسر دوران شغلی خود را به عنوان یکی از مقامات جزء کلیسای کاتولیک رومی سپری کرد اما بیش از هر چیز به ستارهها علاقهمند بود و سراسر عمر خود را صرف پروراندن و تصحیح نظریه کیهانیاش نمود که شناخت رایج در این زمینه را از اساس دگرگون کرد . متأسفانه کوپرنیک در همان روزی که کتابش منتشر شد ، درگذشت . او نفهمید نظریاتش در آینده چه غوغایی بر پا خواهند کرد و چگونه مسیر ستارهشناسی را برای همیشه تغییر خواهند داد . با وجود این کوپرنیک به مشاهده حرکت ستارهها و سیارهها پرداخت و محاسبات خود را پی گرفت و سرانجام به این یقین دست یافت که زمین به گرد خورشید میچرخد .
یونانیان و کلیسا اشتباه میکردند . هر چند ، در قرن ١٦ ایستادن در برابر کلیسا مشکلاتی جدی به همراه داشت . افرادی که با کلیسا مخالفت میکردند گاه مجازات میشدند . عدهای را میسوزاندند ، عدهای را سر از تنشان جدا میکردند و . . . با وجود اینکه کوپرنیک مخالفت خود را ابراز داشت ، همه محاسبات او نشانگر الگوی جدیدی از جهان بودند . کتاب « نیکلاوس کوپرنیک » به زندگی سراسر حادثه این دانشمند میپردازد .
شخصیت باستان … توسیدید
« توسیدید » یکی از مشهورترین مورخان جهان است که متأسفانه از زندگی خصوصی او اطلاع زیادی در دست نیست . پرورش یافتن وی در یکی از خانوادههای ثروتمند یونان باستان سبب شد آیندهای نویدبخش در انتظارش باشد . پیوند او با خانوادههای سرشناس سبب شد به مقام رفیع سرداری در آتن دست یابد . شکست در جنگ با سپاه اسپارت دگرگونی تلخی در زندگیاش رقم زد و پس از آن مجبور شد آتن را ترک کند . توسیدید از این موقعیت برای مصاحبه با سربازان هر دو طرف جنگ آتن و اسپارت و نوشتن جزئیات دقیق نبردها بهره گرفت .
از خودگذشتگی این مورخ در ثبت دقیق وقایع « جنگ پلوپونزی » برای همیشه شیوه تاریخنگاری را تغییر داد . او نخستین کسی بود که روایتها را همانگونه که اتفاق افتاده بودند ، ثبت کرد . کار توسیدید فقط گزارش نبردها نبود . او ضمن تحلیل رویدادهای گذشته برای تأثیرشان بر دوره خود به جستجو درباره علل جنگها پرداخت .
شخصیت رنسانس … فرانسیسکو پیثارو
« فرانسیسکو پیثارو » در تروخیوی اسپانیا شهری با قدمتی بیش از دو هزار سال به دنیا آمد . این شهر یکی از همان دژهای قرون وسطایی بود که بر فراز تپهای بنا شده بود و دیوارهای بلندی از سنگ خارا داشت که از شهر حفاظت میکرد . ثبت تولد ، مرگ و ازدواج در کلیسا ، دادگاه یا در خانواده و یا بر جلد کتاب مقدس در آن روزگار کاری رایج بود ، اما هیچ سند ثبت شدهای از تولد فرانسیسکو پیثارو به دست نیامده است . تاریخ واقعی تولد او برای مورخان همچنان یک راز است . اما آنها بر این باورند که او بین سالهای ١٤٧١ و ١٤٧٥ به دنیا آمده است. برخی از مورخان ادعا میکنند او پس از تولد روی پلههای یک کلیسای محلی رها شده بود و برخی دیگر میگویند او در میان خوکها بزرگ شده و ماده خوکی به او شیر داده است . البته این ادعا شایعهای بیاساس بیش نیست .
در واقع سرهنگ گونسالو پیثارو ، پدر فرانسیسکو ، افسر ارتش بود. سربازانش او را به سبب رشادتهایش در نبرد با ایتالیاییها « رومن » و به سبب قامت رشیدش « بلند » مینامیدند . مادر وی ، خدمتکار بود و پدر و مادرش هر کدام تعدادی برادر ناتنی به فرانسیسکو ارزانی کردند . او هیچگاه به مدرسه نرفت و هرگز خواندن و نوشتن نیاموخت ، با این حال او به دنبال ماجرا ، هیجان و مهمتر از همه ثروت فراوان بود . کتاب « پیثارو » مجلدی دیگر از مجموعه شخصیتهای تأثیرگذار دوره رنسانس است که در ١١٠ صفحه راهی بازار نشر شده است .
شخصیت باستان … رامسس دوم
« فرانسیسکو پیثارو » در تروخیوی اسپانیا شهری با قدمتی بیش از دو هزار سال به دنیا آمد . این شهر یکی از همان دژهای قرون وسطایی بود که بر فراز تپهای بنا شده بود و دیوارهای بلندی از سنگ خارا داشت که از شهر حفاظت میکرد . ثبت تولد ، مرگ و ازدواج در کلیسا ، دادگاه یا در خانواده و یا بر جلد کتاب مقدس در آن روزگار کاری رایج بود ، اما هیچ سند ثبت شدهای از تولد فرانسیسکو پیثارو به دست نیامده است . تاریخ واقعی تولد او برای مورخان همچنان یک راز است .
اما آنها بر این باورند که او بین سالهای ١٤٧١ و ١٤٧٥ به دنیا آمده است. برخی از مورخان ادعا میکنند او پس از تولد روی پلههای یک کلیسای محلی رها شده بود و برخی دیگر میگویند او در میان خوکها بزرگ شده و ماده خوکی به او شیر داده است . البته این ادعا شایعهای بیاساس بیش نیست .
در واقع سرهنگ گونسالو پیثارو ، پدر فرانسیسکو ، افسر ارتش بود. سربازانش او را به سبب رشادتهایش در نبرد با ایتالیاییها « رومن » و به سبب قامت رشیدش « بلند » مینامیدند . مادر وی ، خدمتکار بود و پدر و مادرش هر کدام تعدادی برادر ناتنی به فرانسیسکو ارزانی کردند . او هیچگاه به مدرسه نرفت و هرگز خواندن و نوشتن نیاموخت ، با این حال او به دنبال ماجرا ، هیجان و مهمتر از همه ثروت فراوان بود . کتاب « پیثارو » مجلدی دیگر از مجموعه شخصیتهای تأثیرگذار دوره رنسانس است که در ١١٠ صفحه راهی بازار نشر شده است .
پسری که مرا دوست داشت
نویسنده مدعی است داستانهایی نوشته است که به نوعی ادامه مجموعه قبلی او هستند . بلقیس سلیمانی میگوید : « بازی عروس و داماد » را ادامه میدهم . داستانهایی کوتاهِ کوتاه که موضوعات آن با تِم مرگ ارتباط دارند و یا اجتماعی هستند : پسرک دوچرخهسوار به سرعت از کنار دخترک دانشآموز رد میشد و میپرسید : « عروس مادر من میشی ؟ » دخترک هرگز به این سؤال پاسخ نمیداد . سکوت علامت رضا بود ، هر دو این را میدانستند . پسرک در هفده سالگی به جبهه رفت و در چهل و دو سالگیِ دخترک بازگشت و در قبرستان شهر کوچک آرام گرفت . فردای آن روز تشییع استخوانهای پسرک ، زن سر مزار او رفت . همان پسرک شوخ و شنگ هفده ساله در قاب عکس به او لبخند میزد .
دخترکی ششساله ظرف خرما را جلوش گرفت و گفت : « چقدر پسرتون خوشگل بوده ! » . « بازی عروس و داماد » ، « بازی آخر بانو » و « خاله بازی » از کتابهای دیگر بلقیس سلیمانی هستند که هر یک جوایزی را به خود اختصاص دادهاند . این مجموعه شامل تعدادی داستان کوتاه است که خواننده را با فضای غریبی مواجه میکند .