شرحی بر نقد عقل محض
آیا اگر هیوم نبود، کانت در خواب میماند؟ چه شد که کانت به سراغ شناختشناسی رفت و به جای شناخت بیرون، به شناخت درون پرداخت؟ کانت با کدام متافیزیک درافتاد و چه بخشهایی از سنت فلسفی گذشتگان را در لایههای نقدِ عقلش حفظ کرد؟ روند شکلگیری نقد کانتی از کجا آغاز شد و چه مسیری را پیمود تا به قلۀ نقدِ عقل محض برسد؟ آیا در کتابهای پیش از دورۀ نقادی، اثری از کانتِ نقاد وجود دارد؟
شرحِ کوتاهِ حاضر پاسخ پرسشهای بالا را در بر دارد. پل گایر و آلن وود دو تَن از شارحان مشهور کانت و مترجمان آثار او به زبان انگلیسیاندو این نوشتار مقدمۀ آنان بر ترجمۀ نقد عقل محض است. این مقدمه در عین کوتاهی، شرحی سودمند برای خواندن کتاب نقد اول است. مخاطبان این کتاب استادان و دانشجویان فلسفه و نیز همۀ کسانیاند که در پی شناخت فلسفۀ کانت هستند.
فلسفۀ سیاسی
کتاب « فلسفه سیاسی» "دانشنامه فلسفه استنفورد( 6 )" توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است.
این دایره المعارف در سال 1995 توسط ادوارد زالتا ایجاد شد، با هدف صریح ارائه یک دانشنامه پویا که به طور منظم به روز می شود، و بنابراین به روش دایره المعارف های چاپی معمولی تاریخ گذاری نمی شود. منشور دایره المعارف به مقالات رقیب در یک موضوع اجازه می دهد تا منعکس کننده اختلاف نظرهای مستدل در میان محققان باشد. در ابتدا، با بودجه عمومی ایالات متحده توسط بنیاد ملی علوم انسانی و بنیاد ملی علوم توسعه یافت. یک طرح جمع آوری کمک مالی طولانی مدت برای حفظ دسترسی آزاد به دایره المعارف توسط بسیاری از کتابخانه های دانشگاهی و کنسرسیوم های کتابخانه پشتیبانی می شود.
این موسسات بر اساس طرحی که توسط SEP با همکاری ائتلاف انتشارات علمی و منابع علمی، ائتلاف بینالمللی کنسرسیوم کتابخانهها، و شبکه کتابخانههای جنوب شرقی طراحی شده است، با بودجه مشابه از بنیاد ملی علوم انسانی همکاری میکنند.
دانش هرمنوتیک و مطالعه تاریخ
موضوع دانش هرمنوتیک در اصل، فهم متن کتاب مقدس نزد مومنان به آن است. با شکلگیری مسیحیت این دانش به فهم مفاد کتاب مقدس اختصاص یافت و در عصر جدید بود که فهم هر متنی خواه کتاب مقدس، خواه شعر فلان شاعر موضوع دانش هرمنوتیک واقع شد.
دیلتای بحث خود را دربارۀ هرمنوتیک با اشاره به مکتبهای تفسیری پرگاموم، اسکندریه و انطاکیه آغاز میکند. مهمترین مباحث تفسیری عبارت است از تفسیر دستوری، تفسیر نفسانی و تفسیر تاریخی.
شهر پرگاموم در آسیای صغیر دارای مکتب تفسیری بود که در آن اصل تفسیر تمثیلی را از رواقیان اقتباس کرده بودند و به کار میبردند. مکتب تفسیری انطاکیه از تفسیر ادبی و دستوری پیروی میکرد و مکتب اسکندریه بیشتر تابع تفسیر تاریخی بود. رویکردهای تاریخی، نفسانی و دستوری مهمترین رویکردهای تفسیری در هرمنوتیک کلاسیک بودند.
بنابر گزارش دیلتای، مهمترین مفسرانی که آرای آنها در شکلگیری دانش هرمنوتیک تا زمان شلایرماخر موثر بوده است عبارتند از فلاسیوس، گلاسیوس، اریگن، باومگارتن، اراسموس، سوکینوس، گروینوس، کلریکوس، زملر، کپه، هاینه، کانت، هردر، فریدریش شلگل، شیلر و ویکو.
بخش عمدهای از این اثر به دانش هرمنوتیک اختصاص یافته است و به همین دلیل میتوان آن را نوعی فلسفه زبان یا زبانشناسی فلسفی دانست، زیرا دانش هرمنوتیک در پی فهم موضوعات و رفتارهای انسانی و به طور کلی فرهنگ است. فرهنگ نیز بر پایۀ زبان شکل گرفته است، زبانی که واژهها تنها یکی از روشهای انتقال آن هستند،بنابراین میتوان هرمنوتیک را تلاشی برای رمزگشایی از زبان به عنوان پایه فرهنگ دانست.
بخش دوم این کتاب به تبیین تفکر تاریخی از منظر دیلتای اختصاص دارد. او در مقام صاحبنظر تاریخ معتقد به تفکر تاریخی بود و باور داشت که علوم انسانی(در مقابل علوم طبیعی) اصولا و اساسا ساختار تاریخی دارند. او در یک سوم پایانی این اثر زمینههای شکلگیری تفکر تاریخی را به ویژه در آلمان بررسی کرده و به آرای چهرههایی مانند باکل، بورکهارت، شلوسر، موزر و بسیاری دیگر از مورخانی که در شکلگیری تفکر تاریخی در جهان آلمانی دست داشتهاند پرداخته است.
مجموعه آثار دیلتای شامل شش جلد از نوشتههای اصلی دیلتای است که سرتاسر گستره فلسفه او را نشان میدهد. این اثر نه تنها منبعی برای تحقیق در تاریخ و نظریه علوم انسانی محسوب میشود، بلکه برای تحقیق در زمینه درک فلسفی دیلتای از تاریخ، زندگی و جهانبینیها فراهم میآورد. نوشتههای اصلی او در حوزههای روانشناسی، زیباییشناسی، اخلاق و تعلیم و تربیت در کنار برخی رسالههای تاریخی و نقدهای ادبی او در این مجلدات مندرج است.
تهافت الفلاسفه ( تناقض گویی فیلسوفان )
"تهافت الفلاسفه" یا "تناقض گویی فیلسوفان" اثری است از "امام محمد غزالی" که در این تصحیح جدید، "دکتر علیاصغر حلبی" سعی کرده است مطالب را به نحو سادهتری بازگو کند. او همچنین جزئیات بیشتری را در حاشیه کتاب آورده است و "تهافت الفلاسفه" را در چهار مقدمه، بیست مسئله و یک خاتمه، طبقهبندی کرده است. در مقدمه اول این مطلب بیان شده که ریاست فلاسفه به ارسطو ختم میگردد چرا که وی نظرات فیلسوفان را به نحو رضایتبخشی خلاصه کرد و بنابراین اگر قصد رد فلسفه را داریم، کافی است عقاید او را رد کنیم.
در مقدمه دوم گفته شده که برخی از نظریات فلاسفه ربطی به دین ندارد و از آنجا که با علوم طبیعی مرتبط است، مانند بحث خورشیدگرفتگی و ماهگرفتگی، باران و غیره، در معرض بحث شدن پیرامون آن نیست. با این حال برخی از دیدگاههای آنها، دین را معترض می شود و قول به قدم عالم در زمرهی این موارد است. مقدمه سوم در بیان "تناقض گویی فیلسوفان" است اما برای دانستن عقاید صحیحه، باید به کتب دیگر مراجعه کرد. مقدمه چهارم، مقایسهی ضرورت تمسک فلاسفه به منطق و ریاضیات در برابر دین است و پس از اتمام مقدمهها، نوبت به بیست مسالهای میرسد که "امام محمد غزالی" به زعم خود در آنها، فلاسفه را تعجیز و تکفیر نموده است.
چنین گفت زرتشت
کتاب چنین گفت زرتشت، اثری فلسفی نوشته ی فردریش نیچه است که نخستین بار در سال 1891 به انتشار رسید. نیچه، یکی از جریان سازترین و نوآورترین متفکرین فلسفه ی غرب بود و کتاب چنین گفت زرتشت، هنوز هم به عنوان شناخته شده ترین و تأثیرگذارترین اثر او در نظر گرفته می شود. نیچه در این کتاب توضیح می دهد که چگونه زرتشت، پیامبری کهن از دیار پارس، از خلوتکده ی خود در کوهستان پایین می آید تا خبری را به مردم اعلام کند و بگوید که ابَرانسان، یا انسانی که تجلی الوهیت است، جانشین خلف و ادامه دهنده ی راه او خواهد بود.
اندیشه های نیچه، همچون نظریه ی ابَرانسان و میل به قدرت، سال ها بعد توسط برخی متفکران از جمله اندیشمندان نازی مورد تحریف قرار گرفتند. این فیلسوف بزرگ آلمانی با نثری فوق العاده درخشان و شاعرانه استدلال می کند که معنای هستی از طریق تفکرات پیشین و اطاعت صرف از قدرت ها یافت نخواهد شد بلکه آن را می توان در زندگی ای پرشور، آشوبناک و آزادانه پیدا کرد.
انسان و سمبولهایش
انسان و سمبولهایش، کتابی است ساختارشکن که روان ِ آدمی و سمبولهای عمیقِ جاگرفته در زوایای ِ آن را میکاوَد، نشانههایی که جهانِ بیرونی را شکل و فُرم میبخشند. کارل یونگ، روانپزشک برجسته و پدرِ روانشناسیِ تحلیلی، نویسندهی این کتاب است. او به ژرفای ِ ناخودآگاه ِ جمعی و کهنالگوهای جایگرفته در آن مینگرد، که افکار و عواطف و رفتارهای انسان را متأثر میسازند و اهمیتِ این نمادها را در زیست و زندگیِ جمعی ما در همهی ادوار به بحث و فحص میگذارد.
این کتاب به تاریخِ ۱۹۶۱ نوشته شده، یعنی درست پیش از مرگِ یونگ، واپسینِ سالِ عمرش که تماماً وقفِ نوشتنِ این کتاب شد و تنها ۱۰ روز پیش از آنکه بیمار شود به پایانَش رسانْد. علیرغمِ اینکه همکاران ِ یونگ، او را به ترویجِ مفاهیمِ این کتاب ترغیب کردند، تمایلی به نشر و توسعهی آن از خود نشان نداد.
این کتاب رابطهی انسان و ناخودآگاهش را بررسی میکند و بر اهمیتِ رویاها در زندگیِ فرد تأکید میورزد؛ یونگ ایدههای کلیدی و مهمی همچون نماد و رویا و کهنالگوهای برآمده از ناخودآگاه را به مخاطب معرفی میکند و زبانِ ناخودآگاهِ انسان را نماد و سمبول میداند که به واسطهی رویا بر او ظهور میکنند. نماد یا سمبولهای روان، ابژههای شناختهشدهی جهانِ واقعیتند که به چیزی ناشناخته و دور از ذهن اشاره دارند. و رویا ابزاری است برای ابراز ِ ناخودآگاه که به سادگی خود را به انسان نشان نمیدهد.
این کتاب پنج بخش دارد و یونگ هر بخش از آن را بر مبنای روانشناسیِ تحلیلی و توصیف و تفسیرِ ناخودآگاه از این منظر، نوشته است.
بخش نخست، پیشزمینهی لازم برای طرحِ مفهومِ ناخودآگاه است و از مفاهیم کلی سخن میگوید. او در این بخش ناخودآگاه را ساحتی از روان معرفی میکند که با رساندنِ مفاهیمِ حیاتی، انسان را به سمت و سوی تعادل پیش میرانَد. موضوعِ بخشِ دوم، انسان ِ امروزی و اسطورههاست که در ژرفترین ساحتِ روان ِ انسان ریشه دارند. سومین بخش به مفهومِ فردانیت یا individuation میپردازد، که به مثابهی همزیستیِ مسالمتآمیز خودآگاه و ناخودآگاه انسان و کانونِ اندیشههای فلسفیِ یونگ است. در بخش چهارم نمادهای مختلفی که پیشتر معرفی شدهاند در هنرهای بصری و تجسمی به منزلهی بافت و زمینهی نمایشِ آنها مطرح میشوند و درنهایت آخرین بخش از این کتاب، مفاهیمِ کلیدیِ بخشهای پیشتر به شکلی عملی و نمونهوار در تجزیه و تحلیلِ بیمارانِ روان مورد استفاده قرار میگیرد.
در نظر یونگ یگانه ماجراجوییِ انسانِ واماندهی عصر مدرن، کنکاش و تفحص در ناخودآگاهِ خویش است تا به هارمونی و هماهنگی متناسبی با خودآگاه و خویشتنِ خود دست یابد.
الگوی ارتقای سرمایه فرهنگی در ایران
اصطلاح سرمایه فرهنگی را اولین بار پییربوردیو (١٩٣٠-٢٠٠٢) به ادبیات علوم اجتماعی و انسانی وارد کرد. بوردیو متفکری است که موضوع نابرابری فرهنگی و اجتماعی از اهتمامات جدی او بود. بوردیو سرمایه فرهنگی را به سه بخش تقسیم میکند: ١-سرمایه تجسم یافته یا مجسم که با کالبد و بدن فرد مرتبط است و به صورت مهارت و تربیت در فرد دیده میشود. ٢-سرمایه عینیت یافته که به صورت کالاهای فرهنگی چون تصاویر، کتابها، کامپیوتر و هنر بروز میکند.
٣-سرمایه نمادی شده که از طریق مدارک واقعی و دیگر شواهد پایگاه فرهنگی بازنمایی میشود.
هرچند برخی دیگر از دانشمندان اظهار میکنند سرمایه فرهنگی جزئی از سرمایه اجتماعی است و اعضای یک اجتماع با پذیرش مبادلات فرهنگی، پیوندهای اجتماعی را نیز توسعه میدهند، اما بوردیوی فرانسوی چندان قائل به این امر نیست. آنتونی گیدنز میگوید که شیوههای گفتاری و رفتاری کودکان طبقه اجتماعی و خانوادگی فرو دست، به ویژه کودکان گروههای اقلیت قومی، با شیوههای گفتاری و رفتاری مسلط در مدرسه مغایر است.
اگرچه نظریات مطرح شده در زمینه سرمایه فرهنگی در جهت ایجاد تمایز و تولید نابرابری است، دانشگاه میتواند شرایطی یکسان فراهم کند تا هر کسی بنابر استعداد و توانایی خود از آن بهره برد.
دکتر رضا صالحی امیری استاد و مدرس دانشگاه پیش از این آثاری همچون «آسیب شناسی فرهنگی در ایران»، «مفاهیم و نظریههای فرهنگی»، «دیپلماسی فرهنگی» و «حاشیه نشینی و اسکان غیر رسمی» را در کارنامه تاْلیفهای خود در نشر ققنوس دارد.
اسپینوزا و ما
اسپینوزا و ما، مشتمل بر چهار سخنرانی نگری درباره اسپینوزاست که در قالب درسگفتارها و کنفرانسهای گوناگون بین سالهای ٢٠٠٥ تا ٢٠٠٩ ارائه شدهاند.
اسپینوزا و ما سومین اثری است که آنتونیو نگری، پس از نابهنجاری وحشی و اسپینواز برانداز، به طور کامل به اسپینوزا اختصاص داده است. این کتاب، جستارهای گردآوریشده نگری را در اسپینوزای برانداز، که به سال ١٩٩٢ منتشر شد، توأماً تداوم میبخشد و تکمیل میکند؛ در ابتدای متنِ چهار سخنرانی حاضر در این کتاب مقدمهای مبسوط از نگری میآید که همزمان وظایف گوناگونی را به انجام میرساند: یادآوری تزهای اصلی نابهنجاری وحشی؛ مروری بر آرای چهرههای اصلی مطالعات قارهای در باب اسپینوزا در چند دهه گذشته؛ و به دست دادن تصویری از پروژه فلسفیِ در دست تکوینِ خودِ وی درون صحنه گستردهتر فلسفه سیاسی قارهای معاصر.
دغدغه اسپینوزا و ما در مجموع این است که چگونه اسپینوزا از قفای مدرنیته به روزگار پستمدرنِ حاضر جهیده تا ما را نهفقط به تأملی براندازانه در مقابل گفتارهای غالب روزگار معاصر وادارد، بلکه ما را به عملی مشترک فرابخواند که هنوز خود نیز به بزرگی و عظمت آن واقف نیستیم.