نظريه اجتماعي كلاسيك
کتاب نظريهي اجتماعي كلاسيك: دومين كتابي است كه از يان كرايب در ايران ترجمه شده است. كتاب اول نظريهي اجتماعي مدرن (ترجمهي عباس مخبر، نشر آگه، چ دوم، 1381) است كه ميتوان آن را مكمل اين كتاب دانست. يان كرايب درجهي دكتري خود را از دانشگاه منچستر در 1973 گرفت، و تا زمان مرگش در سال 2002 در دانشگاه اسكس (Essex) به تدريس جامعهشناسي مشغول بود. يان كرايب در اين كتاب به بررسي تأثيرگذارترين متفكران كلاسيك، يعني ماركس، دوركيم، وبر و زيمل ميپردازد. او با ارائهي گزارشي از ايدههاي كليديِ نظريهي اجتماعيِ كلاسيك، مناسبت كنونيِ آنها، اهميت ماندگار آنها و سهم آنها را در فهم مسائل معاصر نشان ميدهد. نظريهي اجتماعيِ كلاسيك به سه بخش تقسيم ميشود: روششناسي، ساختار اجتماعي، و ماهيت تغيير اجتماعي و تحول تاريخي. هر بخش داراي چهار فصل است كه هر يك به يكي از اين چهار تن مربوط ميشود. اين شيوهي طرح ديدگاهها امكان بررسي تطبيقيِ آراءِ اين چهار تن را نيز فراهم آورده است.
تصویر مكبث (همراه متن انگليسي)(نمايشنامه)
کتاب تصویر مكبث (همراه متن انگليسي)(نمايشنامه): مكبث يكي از برجستهترين نمايشنامههاي شكسپير است. به اعتقاد اشلگل، پس از اورستيا نوشتهي آيسخولوس، « شعر تراژديايي چيزي بزرگتر و وحشتانگيزتر از مكبث نيافريده است». اين نمايشنامه در پنج پرده نوشته شده و جلوهاي است از جاهطلبيهاي شيطاني. نمايش با پيشگويي جادوگران مبني بر اين كه مكبث روزي پادشاه خواهد شد آغاز ميشود و با اغواگريهاي همسر مكبث كه با خشكاندن شير رأفت انساني در او، وي را به سوي جنايت سوق ميدهد و او را در دامِ راهي بيبازگشت مياندازد، ادامه مييابد. اما سرانجامِ كار چيزي نيست مگر سرانجام همهي تبهكاران و آزمندان: ليدي مكبث خودكشي ميكند، مكبث تبديل به جبار خونآشامي ميشود كه همگان از او نفرت دارند و سرانجام مانند جانوري درنده در كارزار شكار ميشود. مكبث نشان ميدهد كه چگونه جاهطلبي و آزمندي همه چيز و همه كس را به ورطهي فنا و نابودي ميكشاند. در اين چاپ، متن انگليسي در مقابل متن فارسي آورده شده است.
خرده روايتهاي بي زن و شوهري
کتاب خرده روايتهاي بي زن و شوهري: ما خانهها، کوچهها، خيابانها و آدمهاي زيادي را ترک گفتيم، اما اگر جرأت مرور خاطراتشان را داشته باشيم، لحظه پرتپشِ لرزش و ريزش دل را حتماً تجربه کردهايم. لحظه سکوت پرهياهويي که با تباني ذهن سمج و دلِ ناماندگار پديد ميآيد و بس... بارها با خودمان گفتيم اگر دل هم مثل چشم در داشت ميبستيم يا اگر بلد بوديم، ذهن را از خاطرهها، و حافظه بويايي را از تمام عطرهاي گذشته خلاص ميکرديم، اما بدون اينها تنهاييمان را چگونه پر ميکرديم؟ آدمها ميآيند که بروند، رفتنشان به اندازهي آمدن نامنتظر و تکاندهنده است و ما با تواني که نميدانيم از کجا آوردهايم سنگينترين اتفاقها را ناباورانه تاب آورديم، با صبري که به تلخي آموختيم، نظرکردن و گذرکردن پيشه کرديم با اين باور که در گوشهها و زوايا و پس و پشت تمامي هدفهاي بزرگ و کوچکمان تحفهاي به اسم زندگي خانه دارد که بايد بتوانيم حظش را ببريم.
درنگ
نصرالله كسرائيان، عكاس زادهي لرستان، پدر عکاسي قومشناسي و مردمنگاري ايران لقب گرفته است. او مجموعههاي باارزشي از فرهنگها، قوميتها و مكانهاي ايران عكاسي و منتشر كرده است، از جمله قشقاييها، تختجمشيد، ابيانه، بازارهاي ايران، دماوند، ماسوله، شمال، بركناره، معماري ايران، اصفهان، كردهاي ايران، كويرهاي ايران و سرزمين ما ايران. مجموعه عكسهاي درنگ اما غالباً تصاويري است كه وي بهحسب تفنن در آنها به خلق مناظر بيجان و گاه مينيماليستي پرداخته كه از قضا بسيار زيبا درآمدهاند و نشان از چيرگي عكاس بر قاب و دوربين است
رسالهاي كوچك در باب فضيلتهاي بزرگ
در رسالهاي كوچك در باب فضيلتهاي بزرگ: فضيلتها ارزشهاي اخلاقيِ به فعل درآمده و عمليِ ما هستند، و اين كتاب تمامآ به بررسي همين فضايل اختصاص دارد. پرسش اوليهي مؤلف از خود اين است كه وجود كدام گرايش قلبي يا روحي يا ويژگي در يك فرد احترام اخلاقياي را كه او برايش قائل است افزايش ميدهد و عدم آنها از اين احترام ميكاهد. او در نهايت هجده فضيلت را تعيين ميكند و برپايهي آراءِ فيلسوفانِ بزرگ به بحث دربارهي آنها ميپردازد. اين فضايل عبارتاند از: ادب، وفاداري، دورانديشي، ميانهروي، شجاعت، عدالت، بخشندگي، دلسوزي، بخشايش، سپاسگزاري، افتادگي، سادگي، بردباري، پاكدامني، نرمدلي، حسننيت، شوخطبعي، و عشق