بودای رستوران گردباد

4,000 تومان

سفارش:0
باقی مانده:1

معرفی کتاب بودای رستوران گردباد

کتاب بودای رستوران گردباد، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه فارسی است که توسط حامد حبیبی نوشته شده. این مجموعه که جدیدترین کتاب نویسنده است، در سال 1390 به‌عنوان اثر برگزیده‌‌ی دومین دوره‌ی جایزه‌ی ادبی هفت اقلیم مورد تحسین قرار گرفت.

درباره‌ی کتاب بودای رستوران گردباد

حامد حبیبی در اثر تازه‌ی خود تحت عنوان کتاب بودای رستوران گردباد، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاهش را منتشر کرده است که بنثری روان، امروزی و جذاب دارند. این مجموعه، 12 داستان را شامل می‌شود که به پیروی از سبک و سیاق همیشگی نویسنده، با فضاهایی نامتعارف و موقعیت‌هایی پیچیده همراه است.

«گیلاسی غلتیده زیر مبل»، «چه شد که زنم نگذاشت چیپسم را بخورم»، «آشغال»، «انگار بچه‌ای آن‌جا خوابیده باشد»، «تلفنی»، «در کافه‌ی لرد»، «پیژامه‌ی راه‌راه من»، «متد یا هیچ‌وقت یک‌دستی رانندگی نکن»، «موج پنجم»، «مجسمه»، «درگاه» و «بودای رستوران گردباد» عناوین داستان‌های این کتاب‌اند.

حامد حبیبی که تاکنون به‌واسطه‌ی انتشار کتاب‌های متعددی در حوزه‌ی ادبیات کودک و نوجوان و بزرگسال، بارها و بارها مورد تحسین منتقدان و اهل قلم قرار گرفته و جوایز و افتخارات بسیاری را به دست آورده، برای نگارش کتاب پیش رو موفق به دریافت جایزه‌ی ادبی هفت اقلیم شده است.

این کتاب اولین‌بار در سال 1390 منتشر شد و نشر چشمه، مسئولیت چاپ و عرضه‌ی آن را بر عهده گرفت. شایان ذکر است که کتاب بودای رستوران گردباد، به مجموعه‌ی جهان تازه‌ی داستان این انتشارات، تعلق دارد.

فقط 1 عدد در انبار موجود است

توضیحات

بودای رستوران گردباد

نویسنده
حامد حبیبی
مترجم
—-
نوبت چاپ 1
تعداد صفحات 116
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر 1393
سال چاپ اول ——
موضوع
ادبیات
نوع کاغذ ——
وزن 140 گرم
شابک
9786002296849
حمل و نقل
توضیحات تکمیلی
وزن 0.140 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “بودای رستوران گردباد”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF
اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: aisa
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

سلوک

250,000 تومان

نگاهی به کتاب سلوک

قیس نماد مرد شرقى، زن را از آن خود میدانسته، گویى شى اى بوده که به او تعلق داشته که از براى او آفریده شده بوده و از آن رو که همچون همزاد و همنامش “مجنون”، خود را در معشوق و معشوق را در خود ذوب مى بیند، توان درک این جدایى را ندارد، گویى پاره اى از روحش را از او ستانده اند. و این جاست که تهیگاه عشق جایش را به نفرت مى دهد و قیس که روزى از جان، عاشقِ دختر بوده بر آن مى شود تا دست در خونش بشوید.
“چون عشق جاى تهى کند، تهیگاه آن را مرگ مى تواند پر کند یا نفرت؛ و بعضا هر دو با هم. “
اما از آنجا که راوى ذهنیاتِ مغشوشِ قیس است، نباید ترازو را به نفع بغض و کینه ى او سنگین کرد. همان قسمت هاى کوتاه که از شرایط زندگى مهتاب خبر مى دهد کافى است تا گریزى بزنیم به عشق از نگاه او. زنى که ده سال از عمرش را به پاى عشق مردى گذاشته، و حالا در شروع سى سالگى در مى یابد که زندگى فقط “دوستت دارم” گفتن و شنیدن نیست، که زن اگر به پاى مرد بسوزد به این شکل، آن یکبار فرصت زندگى اش را از دست داده، چه آنکه زن از زندگى بیش از یک قلب تپنده مى خواهد؛ سرپناهى از آنِ خود، سایه ى سرى و شاید فرزندى. و براى زن با آن بیولوژى محدودش مقدور نیست تا ابد صبر کردن براى مردى که هر چند دوستش میدارد اما فرصتى براى کمال دلدادگى فراهم نمى کند. و حالا قیسى که وجود خود را قلمه زده بود به وجود معشوق، دیگر دلیلى براى ادامه ى زندگى ندارد. سرگردانى و آشفتگى اى که دلیلش آن است که دلیلى براى زندگى ندارد و پى دلیلى هم اصلا نمى گردد.
“به زنى مى اندیشم که چون از درون من مى رفت،یک چاه بى کبوتر در من بجا گذاشت از خود، یک چاه سرد و تاریک، همانچه در اصطلاح آسان مى شود به لغت و گفته مى شود خلأ. ستون درون من تهىِ خود را بجا گذاشته است و چه سرد و مبهم و تاربک است آن. تابش خورشید در ستون بلورین کجا و پژواک درد در پیچ هاى پر مُخافت چاه؟”
قیس و داستان عاشقیش مرا به یادِ داستان “شب هاى روشن” داستایفسکى انداخت، که نسخه ى ایرانى اش به کارگردانى فرزاد موتمن خیلى به ساخت و فضاى این کتاب نزدیک است.

کارآگاه کرگدن در باغ‌وحش مرموز 6/ ماجرای شی‌واوای قلدر

20,000 تومان

برشی از متن کتاب

شی واوا گفت: بهره وری. کلمه ش اینه. همه مان گفتیم: بهره... چی چی؟ پیپو شی واوا با غرور تکرار کرد: به ره و ری. موهایش را که بالا زده بود، دوباره مرتب کرد. تمام حیوانات بخش جنوبی باغ وحش سردرگم و متعجب او را نگاه می کردند. یکی گفت: خب یعنی چی؟ شی واوا گفت: خیلی ساده ست. مثلاً تو! به پرث تنبل اشاره ای کرد. تو یه... یکی گفت: یه تنبـ... شی واوا پرید وسط حرفش و گفت: یه حیوون میمون شکل عجیب و غریب هستی. حالا بی خیال. هر چی هستی. اصل ماجرا اینجاست که چی کار بلدی بکنی؟ تنبل گفت: من؟... خب... بلدم بخوابم. شی واوا گفت: بخوابی؟ ای تنبل! باید کار درست و حسابی بکنی. کاری که باعث بشه سودی به باغ وحش برسه. همه مان دوباره پرسیدیم: سووووووود؟ شی واوا گفت: از درخت بیا پایین. این جارو رو بگیر و همه ی باغ وحش رو جارو بزن. می خوام یه ساعت دیگه همه جا از تمیزی برق بزنه ها. پرث تنبل مکثی کرد. موکاکالا رفت طرفش. همین که رفت طرفش و نگاه تندی به پرث انداخت، حیولان بیچاره از درخت آمد پایین. تند تند کف زمین را جارو کرد. شی واوا فریاد زد: تو! تو کرگدن پیر! معلوم است که جوابش را ندادم. اسم من کارآگاه کرگدن است... نه کرگدن پیر. او هم این را می دانست. گفت: دارم با تو حرف می زنم پیر مرد! با تو و اون پرنده ی احمقی که روی شونت نشسته. گوش هاتون سنگینه؟ طوطی پلیسه زد زیر خنده و گفت: ها ها ها ها! شنیدی کرگدن جون؟ گفت پرنده ی احمق! اگه با من این طوری حرف می زد ناراحت می شدم... حسابی ناراحت می شدم... وایسا ببینم!... من که نشستم رو شونه ی تو... اون حرف رو به من زدی. من احمقم؟ پیپو خیلی آرام آمد طرف ما. دیدم که کلید کوچولو را با روبانی به گردنش بسته و کلیده دارد تکان تکان می خورد. شی واوا گفت: مردم اصلاً دوست ندارن پول بدن و کرگدنی رو تماشا کنن که توی حوض گلش وامیسته یا می شینه. با خودم گفتم: آخ آخ آخ! حوض گِل عزیزم! چقدر دوست داشتم الان مشغول گل بازی بودم و پاهام رو کرده بودم توی گِل! شی واوا گفت: حیوون های آروم و سنگین و پیر اصلاً خوب نیستن. می خوام حسابی تکون بدین. تکون بخورین. تحرّک... کلمه ش همینه. بینسنتینا فیله از روی سادگی پرسید: ولی مگه کلمه هه بهره وری نبود؟ پیپو گفت: چیزه... بهره وری و تحرّک. این ها دو کلمه ان. حسابی کلافه شده بود، گفت: فکر کنم خیلی وقت ببره که دوباره این باغ وحش رو سرسامون بدم. همه مان دوباره پرسیدیم: سر و... چی چی؟
سفارش:1
باقی مانده:1

از ديار آشتي

160,000 تومان
جهان چو گشت به يک چهره جلوه‌گر ز نخست نگاهِ چاره‌گر چهره‌آفرين با توست   نگاه توست که رنگ دگر دهد به جهان اگر که دل بسپاري به «مهر ورزيدن» اگر که خو نکند ديده‌ات به «بدديدن» اميد توست که در خارزار، کوه، کوير اگر بخواهد، صد باغِ ارغوان دارد.   ـ از متن کتاب ـ

داسی دایناسی 6/ موهای جنگلی

70,000 تومان

کتاب موهای جنگلی

کتاب داسی دایناسی 6 موهای جنگلی، داستان داسی کوچولو است که به یک مهمانی دعوت شده است. پدرش از او می‌خواهد خودش را مرتب کند و با او به سلمونی برود. داسی کوچولو چون حوصله ی رفتن به سلمانی را ندارد تصمیم می‌گیرد خودش این کار را انجام دهد. با مطالعه این کتاب کودکانه فرزندان شما متوجه می‌شوند که هر کاری از دست شان بر نمی آید و ممکن است برای آنان خطرآفرین باشد و باید در خیلی از موارد به والدین خود اعتماد کنند. کودکان متوجه می شوند که هرکس مهارت یک کاری را دارد و می توانیم از آنها کمک بگیریم. کودکان دوست دارند تجربه کنند و می خواهند مستقل باشند. پس ممکن است دست به هر کاری بزنند. مثل داسی کوچلو دست به قیچی بشوند و موهایشان را کوتاه کنند. رفتار ما به عنوان والدین بسیار مهم است و باید صبورانه در کنار آنان باشیم و دنیا را از چشم آنان ببینیم. کتاب داسی دایناسی 6 موهای جنگلی دارای تصاویری بسیار شاد با هدف ایجاد پیام های تاثیرگذار و با تصویر کشیدن حالات و احساسات متفاوت تاثیر خود را به گونه ای ملموس بر کودکان می گذارد. این کتاب در رده کتاب های 3 تا 5 سال و کتاب های 5 تا 7 سال و کتاب های 7 تا 9 سال قرار می گیرد.
سفارش:0
باقی مانده:1

زندگی هچل‌هفتِ آیدا پیرپور 2/ دارودسته‌ی بی‌لیاقت‌ها

140,000 تومان

معرفی کتاب زندگی هچل هفت آیدا پیرپور 2 اثر سولماز خواجه وند

در مدرسه چه کارهایی انجام دهیم: 1. ثابت کنیم بی لیاقت ترین بچه های همه ی عالم هستی ما هستیم. 2. خفن ترین گروه تبهکاری عالم را تأسیس کنیم و سعی کنیم سری بمانیم . 3. بزرگترین رازهای خانوادگی را که هیچ کس از آن خبر ندارد لو بدهیم و قیافه ی «به من چه» به خودمان بگیریم . 4. نگهبانان سیاه چال های زیرزمین مدرسه را زهره ترک کنیم . 5. درس نخوانیم . اگر دلتان می خواهد بدانید چه کارهایی باید در مدرسه انجام دهید، هر سه روز یک بار جلد دوم زندگی هچل هفت آیدا پیرپور را بخوانید!
سفارش:0
باقی مانده:1