روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم

500,000 تومان

کتاب روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم نوشته جیمز کالات با ترجمه یحیی سیدمحمدی، توسط انتشارات روان با موضوع روانشناسی، روانشناسی عصبی، زیست‌شناسی روانی, آناتومی و روش‌های پژوهش به چاپ رسیده است.
معرفی مباحث کتاب روانشناسی فیزیولوژیک
سلول‌های عصبی و تکانه‌های عصبی
سیناپس‌ها
آناتومی و روش‌های پژوهش
ژنتیک، تکامل، رشد و انعطاف‌پذیری
بینایی
سیستم‌های حسی دیگر
حرکت
خواب و بیداری
تنظیم درونی
رفتارهای تولید مثل
رفتارهای هیجانی
زیست‌شناسی یادگیری و حافظه
کارکردهای شناختی
اختلالات روانی

فقط 2 عدد در انبار موجود است

شناسه محصول: 9786008352150 دسته: , ,
توضیحات

روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم

نویسنده جیمز کالات
مترجم یحیی سیدمحمدی
نوبت چاپ هجدهم
تعداد صفحات 756
قطع و نوع جلد رحلی شومیز
سال انتشار 1402
شابک 9786008352150
توضیحات تکمیلی
وزن 0.5 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “روانشناسی فیزیولوژیک ویراست دوازدهم”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

در قلمرو آفتاب

قیمت اصلی: 150,000 تومان بود.قیمت فعلی: 110,000 تومان.
در كتاب در قلمرو آفتاب ، تاریخ ادبیات ایران از زمان((كوروش)) تا ابتدای مشروطیت ذیل چهار فصل بررسی می‌شود : ((از كوروش كبیر تا تسلط مسلمانان))، ((دوره خلافت عباسی))، ((استیلای مغول)) و ((ایران معاصر)) .مولف پس از معرفی كتیبه‌های به جای مانده از شاهان هخامنشی در نقش رستم و تخت جمشید، موضوعاتی نظیر ظهور زرتشت، ورود اسلام به ایران و حمله مغول توجه كرده و تاثیر هر یك از این حوادث را بر ادبیات ایران بررسی می‌كند .كتاب با ذكر وضعیت ادبی ایران در آغاز مشروطیت پایان می‌گیرد .مولف در این اثر ضمن برآوردن مثال‌های متعدد برای آثار مختلف، درباره سبك شعرا و نویسندگان ایران اظهار نظر كرده و به ارزش‌گذاری آثار آنها می‌پردازد .گفتنی است در مواردی این آثار با آثار مشابه غربی مقایسه شده است .در پایان نمایه و كتاب‌نامه ضمیمه گشته است

بابا لنگ دراز – مجموعه عاشقانه های کلاسیک

275,000 تومان
توضیحات
کتاب «بابا لنگ دراز» کتابی کلاسیک است که نسل‌های مختلفی با آن خاطره دارند. کتاب، دنیای دختر نوجوان جسوری را نشان می‌دهد که تسلیم موقعیت‌ها نمی‌شود و برای زندگی بهتر تلاش می‌کند. کتاب در عین حال به حقوق زنان اشاره می‌کند. کتاب «بابا لنگ دراز» داستانی شیرین و سرگرم‌کننده است که در قالب نامه‌های جودی ابوت برای بابا لنگ‌دراز نوشته شده ‌است. جودی دختری باهوش و پرنشاط است که در پرورشگاه بزرگ شده است. او همیشه خیرخواه و مهربان و البته جسور بوده و بلد است از حق خود و حتی اطرافیانش دفاع کند. تا اینکه مردی خیّر و ناشناس سرپرستی او را به عهده می‌گیرد و او را به دبیرستانی شبانه‌روزی که متعلق به طبقه‌ی مرفه جامعه است، می‌فرستد. چالش‌های جودی در محیط جدید، گاه بامزه و گاه غم‌انگیز است، با وجود این، جودی دختری نیست که به این راحتی شکست بخورد. در نهایت، او راه خود را در میان طبقه‌ی جدیدی که به آن وارد شده است پیدا می‌کند. کتاب «بابا لنگ دراز»، اثر جین وبستر، به زبان‌های بسیاری ترجمه شده است و شهرتی جهانی دارد. تاکنون فیلم‌ها، سریال‌ها و آثار موزیکال‌ بسیاری با الهام از این کتاب نوشته شده‌اند. یک نسخه‌ی کارتونی از این کتاب در ژاپن ساخته شده است که در ایران از محبوبیت فراوانی برخوردار است.

فلسفه برگسن

36,000 تومان
فلسفه برگسن نویسنده کیث آنسل پیرسون، جان مولرکی مترجم دکتر محمد جواد پیر مرادی نوبت چاپ 1 تعداد صفحات 552

شهریور هزار و سیصد و نمی دانم چند

11,000 تومان
داستان حاوی سه بخش از زندگی زنی آشفته که وقایع و رویدادهای زندگی‌اش را در دوران قبل از سال ٥٧، انقلاب ٥٧، و بعد از آن به خصوص جنگ و پیامدهای آن بازگو می‌کند. در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم: حال و هوای این شهر با این فاصله کم با شهر من به اندازه فاصله این دنیا و آن دنیا. شاید هم بهشت و جهنم. مردهای شهر من. عمویم. یک دیکتاتور. اگر زنی اسم سینما را بیاورد، از نظر او خونش مباح است. تازه او که یک آدمِ باسواد است و از توده‌ای‌های سال سی و دو. کلی هم به خودش افتخار می‌کند. با وجود آن‌همه نوازش که از کودکی جای دست‌هاش روی سرم باقی مانده. و تنها حامی ما از دور و نزدیک. و همیشه تاریکی، تنهایی و بی‌پدری را برایمان از جان مایه گذاشته. ولی ترسی از او با من است. همیشه احساس می‌کنم پشتِ سرم دارد راه می‌آید و مرا می‌پاید. همین حالا اگر پیدایش شود؟!... این رمان برنده پنجمین دوره جایزه پروین اعتصامی و همچنین نامزد نهایی جایزه دوسالانه مهرگان ادب، ٩٢ است. نقدی بر این کتاب

قلعه ي پرتغالي

5,000 تومان

فهرست

 
  1. ماهی
  2. دم
  3. دست توی عکس
  4. لارک
  5. قباد
  6. هر وقت
  7. قلعه پرتغالی
  8. خانه
  9. موشک
  10. مد
 

برشی از متن کتاب

با احتیاط و زحمت از راه پله ناقص بالا رفتم. روی پشت بام، باد شدیدتر بود. ملافه را باز کردم از دورم و بالای سرم گرفتم. بال می‌زدم. بال می‌زدم و یک لحظه بعد روی مناره نزدیک‌ترین مسجد آن اطراف فرود می‌آمدم. با یک پرواز دیگر تا لب ساحل می‌رسیدم. پشت ساختمان نوساز اداره بندر یا روی سقف سوله گمرک یا چه می‌دانم سقف قدیمی برکه بی بی. هرجا که بلندتر و دورتر بود. جایی که می‌شد شب و دریا را خوب تماشا کرد. ((جای خوبی است این بالا. می‌شود گاهی شب‌ها آمد و شام را هم آورد این‌جا. با رادیو و فلاسک چای!)) باد تندتر شد و همه چیز را به هم پیچید. ملافه را از دستم کشید و لیوان خالی چای را به گوشه‌ای پرت کرد. آهسته تا لب بام رفتم و باز سرک کشیدم. آن پایین، دورتر از آخرین دیواری که آن دورها پیدا بود، صدای سگ‌ها و روباه‌ها پخش بود. موش‌ها جایی دیگر جمع بودند. گاهی از گوشه دیواری پیدا می‌شدند که به سویی می‌دویدند. شاید بو می‌کشیدند. می‌رفتند و بر می‌گشتند و باز می‌رفتند. توده‌ای جوجه تیغی سیاه و چندتایی موش خرمایی بزرگ، از همان‌ها که قیافه ترسان و مهربانی دارند، در وسط خیابان می‌پلکیدند. با پوزه‌های صورتی و مرطوب‌شان سر به هر سوراخی فرو می‌کردند و مرتب دور خودشان می‌چرخیدند ((آه از شب‌های تابستان، آه از شب‌های این تابستان!)) آه از این ماه و خیابان خاکی پر مهتاب. آه از من... من که داشتم می‌دیدم جز ماه که از آن بالا نور می‌پاشید و اصلا هم دست بر نمی‌داشت از نور پاشیدن به روی ماسه و خاک و بلوک و سنگ و پاکت‌های خیس سیمان و دیوار ناتمام سرپله و کف ناهموار جلو حمام و انباری، هر چیزی دیگری که پیدا بود به یک سو می‌رفت. همه می‌رفتند. نگاه نمی‌کردند به آسمان و ستاره راهنما و با این حال مسیرشان را می‌دانستند. می‌رفتند به سمتی که اسکله بود و هر شب این وقت، حتما خاموش و خلوت بود و باد که می‌آمد خلوت‌تر هم می‌شد. ((می‌توانم بپرم. می‌توانم این ملافه سفید را بالای سرم نگه دارم و رو به باد بایستم و هر زمان خواستم بپرم. بپرم روی کپه ماسه‌های آن پایین و بلند شوم و زود بلند شوم و همین که خودم را می‌تکانم، راه بیفتم به سمت جایی که چند ساعت دیگر، وقتی هوا روشن و باز تاریک می‌شد، بمانم و انتظار آمدن لنجی که هر شب آن موقع از بندر می‌آمد و بار و مسافر می‌آورد.