صادق هدایت و مرگ نویسنده
89,000 تومان
در مقدمه ی این کتاب آمده است:
” این کتاب شامل دو بخش است: صادق هدایت و مرگ نویسنده مقاله درباره هدایت. اولی را هم به نیت نوشتن مقاله ای شروع معلوم شد که عرضه آن در حد یک مقاله کار را به ایجاز ما می کشاند این بود که به شکل تک نگاری (مونوگراف) کوتاهی درآمد البته می شد آن را تا حد یک کتاب بزرگ تر گسترش داد اما این مانت و اصرار معمول بنده به مختصر نویسی مغایرت می دانست.
بخش دوم کتاب مجموعه پنج مقاله است که همه جز مقاله دوم پیش از این در نشریات ادبی و فرهنگی به چاپ رسیده اند. ملاحظات گوناگون سبب شد که هر دو بخش کتاب با هم در یک جلد واحد منتشر گردند، اگرچه از جهات دیگری باید هر یک جداگانه به چاپ می رسید. اخیرا کتابی از اینجانب درباره زندگی، ادبیات و افسانه صادق هدایت به زبان انگلیسی منتشر شد. اما هیچ یک از نوشته های کتابی که در دست دارید صرفا تکرار مطالب آن کتاب، یا مطالب یکدیگر نیست، اگرچه بدیهی است که همه آنها برداشت و بینش اینجانب را درباره زندگی و آثار هدایت باز می تابند. و نیز بدیهی است که برخی نکات، تعبیرها، تحلیل ها و مأخذهای مشترک در آنها وجود دارد. “
فقط 1 عدد در انبار موجود است
صادق هدایت و مرگ نویسنده
نویسنده | همایون کاتوزیان |
مترجم | |
نوبت چاپ | 10 |
تعداد صفحات | 192 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1401 |
شابک | 9789643051167 |
وزن | 0.2 کیلوگرم |
---|
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
کتاب دخالت دولت در اقتصاد
ملل 1 … پاکستان
من و تو
در بخشی از کتاب من و تو میخوانیم
با بازوهایی حلقهزده دور چوباسکیها ساک کفشها در دست و کولهپشتی به دوش، مادر را دیدم که دور میزد. با او خداحافظی و صبر کردم تا بیامو روی پُل ناپدید شود. مستقیم به سمت خیابان ماتزینی رفتم. ساختمان رای را رد کردم. در پنجاهقدمی خیابان لانا سرعتم را کم کردم. قلبم بهشدت میزد. دهانم تلخ بود؛ انگار یک رشته مس لیس زده باشم. آنهمه بار جلوِ حرکتم را میگرفت و درون کاپشنم مثل سونا شده بود. وقتی به تقاطع رسیدم، سرم را به گوشهی دیگر چرخاندم. آن انتها، روبهروی کلیسایی مدرن، یک مرسدس شاسیبلند بود. السیا رونکانتو، مادرش، سومرو و اسکار توماسی را دیدم که داشتند چمدانها را در صندوقعقب جا میدادند. یک ولوو با یک جفت چوباسکی روی سقفش کنار شاسیبلند ایستاد و ربکاردو دوبوسز از آن خارج شد و از کنار بقیه گذشت. کمی بعد پدر دوبوسز هم خارج شد. خودم را عقب کشیدم، روبهروی دیوار. به چوباسکیها تکیه دادم و کاپشنم را باز کردم. مادر السیا و پدر دوبوسز داشتند چوباسکیها را روی سقف مرسدس محکم میکردند. السیا و اسکار توماسی با موبایل حرف میزدند. سومرو میپرید و ادای مشت زدن به دوبوسز را درمیآورد. مدتی طول کشید تا آماده شوند. مادر السیا از دست بچههایی که کمک نمیکردند، عصبانی بود. سومرو روی سقف ماشین پرید تا چوباسکیها را بررسی کند و سرانجام راه افتادند. در طول مسیر در تراموا با آن چوبها و کفشهای اسکی، فشرده میان کارمندان کتوشلواری، مادران و بچههایی که به مدرسه میرفتند، احساس حماقت میکردم. میشد چشمهایم را ببندم و خیال کنم در تلهکابینم. بین السیا، اسکار توماسی، دوبوسز و سومری. میتوانستم بوی کرهی کاکائو را از میان کرمهای برنزکننده بشنوم. میخندیدیم و با هُل دادنِ همدیگر از کابین بیرون میآمدیم.طرحوارههای شناختی و باورهای بنیادین
رویکردهای شناختی نوین، آسیبشناسی روانی را فراتر از شناختهای سطحی و افکار خودآیند بررسی کرده و به ریشههای عمیقتر شناختی یا همان طرحوارههای شناختی و باورهای بنیادین میپردازند. اگر درمانگری بخواهد از تسکین علایم حاد بیماری روانی پا را فراتر بگذارد باید به عملکرد فرد پیش از آغاز اختلال و پس از فروکشی مرحلۀ حاد توجه کند. یافتههای پژوهشی نشان میدهد طرحوارههای شناختی نقش مهمی در ایجاد و تداوم اختلالهای روانشناختی و نیز در عود یا بازگشت دورههای بعدی اختلال بازی میکنند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.