ناپلئون به جنگ داعش می رود

32,000 تومان

فقط هم از نویسنده‌ای همچون پوئرتُلاس برمی‌آید که در کنار ناپلئونِ بزرگ، ارتشی متشکل از چند مانکن، یک امام جماعت مسجد پاریس، یک رفتگر، یک پزشک و… را قرار دهد تا با «خرس موصل»، رهبر مخوف داعش روبه‌رو شوند.

نکته شگفت‌انگیزِ روایتِ پوئرتُلاس از مبارزه ناپلئون و یارانش با داعش، راه‌حلی است که ارائه می‌دهد: او معتقد است برای از بین‌بردن این مردان خونخوار، توسل به جنگ و خشونت راه چاره نیست و تنها چیزی که می‌تواند پایانی مطلق باشد بر انواع داعشی‌های زمان، تغییر شیوه تفکر تروریست‌هاست. آیا ناپلئون که حالا به شکل مردی صلح‌طلب ظهور کرده می‌تواند بدون ریختن قطره‌ای خون، غده سرطانی داعش را از بین ببرد؟

در انبار موجود نمی باشد

توضیحات

ناپلئون به جنگ داعش می رود

نویسنده
رومن پوئرتولاس
مترجم
ابوالفضل الله دادی
نوبت چاپ ١
تعداد صفحات ٤٤٨
نوع جلد شومیز
قطع رقعی
سال نشر ١٣٩٦
سال چاپ اول ——
موضوع
——
نوع کاغذ بالکی
وزن ۴۳۴ گرم
شابک
9786002783721
توضیحات تکمیلی
وزن 0.434 کیلوگرم
نظرات (0)

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “ناپلئون به جنگ داعش می رود”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

خلاصه کتاب PDF

خلاصه کتاب

 

اطلاعات فروشنده

اطلاعات فروشنده

  • فروشنده: Samaneh Fathi
  • نشانی:
  • هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر

درون ارودگاه ها

65,000 تومان
سال‌هاست که منطقۀ وسیعی در شمال غرب چین بستر انواع جدیدی از خشونت حکومتی و استعمار است و بیش از یک‌‌و‌نیم‌میلیون مسلمان اویغور در اردوگاه‌های اقامت اجباری و کارخانه‌های مربوط به این اردوگاه‌ها ناپدید شده‌اند. درن بایلر، یکی از متخصصان پیشتاز جامعۀ اویغورها و سامانه‌های نظارتی چین، با اتکا به ساعت‌ها مصاحبه با نجات‌یافتگان این اردوگاه‌ها، هزاران سند دولتی و بیش از یک دهه پژوهش نشان می‌دهد که چگونه شبکۀ گسترده‌ای از فناوری شرکت‌های خصوصی – تشخیص چهره، صدا و داده‌های تلفن‌های همراه – به حکومت و شرکت‌ها این امکان را داده است که میلیون‌ها اویغور را به سبب فعالیت‌های دینی و فرهنگی‌شان وارد فهرست سیاه کنند. آن‌ها بازداشتی‌ها را به اتهام «جرم‌های پیشاوقوع»ی که گاهی صرفاً شامل نصب اپلیکیشن‌های شبکه‌های اجتماعی است برای «آموزش» به اردوگاه‌ها می‌فرستند و مجبورشان می‌کنند دولت چین را بستایند، اسلام را انکار و خانواده‌هایشان را تقبیح کنند و در کارخانه‌های مربوط به اردوگاه‌ها رایگان یا در ازای دستمزدی بسیار اندک کار کنند. بایلر به سین‌کیانگ می‌رود تا نشان دهد آسایش حاصل از استفاده از تلفن‌های هوشمند برای اویغورها به چه فاجعه‌ای تبدیل شده و فناوری رایج در سرتاسر جهان، که شرکت‌هایی از سیاتل تا پکن آن را تولید می‌کنند، اشکال جدیدی از خفقان را برای مردم سرتاسر جهان به وجود می‌آورد.
سفارش:0
باقی مانده:2

ماجرا از این قرار بود که . . .

2,700 تومان
همه آدم‌ها ، تقریباً همه آدم‌ها ، وقتی زیادی ناراحت می‌شوند از چشمشان اشک می‌آید ، موقع خنده صدایی شبیه هق‌هقی سرخوشانه از گلو بیرون می‌دهند و وقتی هم به سفر می‌روند سعی می‌کنند سر خودشان را با دیدنی‌های شهر تازه گرم کنند . همه شهرها هم ، تقریباً همه شهرها ، برای خودشان دیدنی‌هایی دارند و شنیدنی‌هایی . . . و البته بوئیدنی‌هایی و . . . صد البته خوردنی‌هایی . گفتن ندارد که بعضی شهرها و بعضی آدم‌ها هم اینطور نیستند . بعضی شهرها را جان به جانشان کنی نمی‌توانند به معنای سرگرم‌کننده قضیه ، سرگرم‌کننده به حساب بیایند . یک نفر هم هست که جان به جانش کنی نمی‌تواند مثل همه آدم‌ها ، تقریباً همه آدم‌ها ، خوشحال یا ناراحت بشود . یعنی نمی‌تواند مثل همه آدم‌ها ، تقریباً همه آدم‌ها گریه کند یا بخندد . این آدم برای سرگرمی هم روش‌های خاص خودش را دارد ، اینطور که واقعاً نمی‌تواند مثل همه آدم‌ها ، تقریباً همه آدم‌ها ، مثل آدم سر خودش را گرم کند . . . . گندش را بالا می‌آورد ، کوچکترین اتفاقی می‌تواند باعث شود شاخ دربیاورد و پاش بیفتد واقعاً شاخ هم درمی‌آورد ، واقعاً یک شاخ واقعی ، جداً یک شاخ جدی . حالا تصور کنید این یک نفر تصمیم بگیرد برود به یکی از آن بعضی شهرها . . . . خب ، این ماجرای همان یک نفر است در یکی از آن بعضی شهرها .

بانوی پیشگو

170,000 تومان
جون فاستر، که سایه شوم یک مادرسالار بر گذشته‌اش سایه افکنده، تصمیم می‌گیرد نویسنده رمان‌های تاریخی عامه‌پسند شود و زندگی مستقلی آغاز کند اما سرخوردگی‌های مکرر عاطفی در نهایت او را به سوی سرنوشتی غریب سوق می‌دهد: چون او به این نتیجه می‌رسد که برای شروع دوباره زندگی ابتدا باید بمیرد. ماجراهای این رمان میان صحنه‌هایی از گذشته و حال در حرکت است و از میان این بازگشت به عقب‌هاست که مخاطب با داستان قهرمان این داستان آشنا می‌شود و به زندگی گذشته او پی می‌برد. نویسنده در این رمان از روایتی چند لایه برای پیش بردن داستانش بهره می‌گیرد و موضوعات روانشناسانه، جنایی و عاشقانه را با هم درمی‌آمیزد. مارگارت اتوود در این رمان گیرا و شاعرانه بار دیگر نشان می‌دهد که چرا او را در شمار برجسته‌ترین نویسندگان معاصر می‌دانند.

درخت پرتقال

180,000 تومان
درخت پرتقال گیاهی پیوندی و دورگه است و به واسطه همین پیوند است که به نسبت درخت نارنج، که گیاهی شرقی است، میوه‌ای شیرین‌تر و پرآب‌تر دارد. درخت پرتقال روایت رویارویی، برخورد و درهم‌تنیدگی اقوام و فرهنگ‌هاست، تلاشی است برای کاویدن خاستگاه‌ها و ریشه‌های ملت‌های امروز و نگاهی است عمیق به تاریخ از دریچه ذوق و خلاقیت ادبی. اگر نگوییم کارلوس فوئنتس در این اثر بیش‌ترین آزادی عمل را به قلم خود داده است، می‌توانیم با اطمینان بگوییم یکی از آزادانه‌ترین آثارش را خلق کرده است تا نگاه سنتی به تاریخ را به پرسش بگیرد. فوئنتس این گیاه را نماد مکزیک و اسپانیا می‌داند و درهم‌آمیختگی فرهنگ‌ها و خون‌ها را زمینه‌ساز ظهور و بالندگی ملت‌ها. «کارل فوئنتس» نویسنده شهیر مکزیکی در کتاب «درخت پرتقال» نگاه سنتی به تاریخ را به پرسش گرفته و  یکی از آزادانه ترین آثارش را خلق کرده است. او در این کتاب نمی‌خواهد گرفتار چارچوب زمان باشد، بلکه می‌خواهد فراتر از زمان حرکت کند. مردگان در «درخت پرتقال» از وقایع محتملی سخن می‌گویند که در تاریخ رخ نداده است، اما در داستان رخ می‌دهد. داستان‌های «دو کرانه»، «فرزندان فاتح» «دو نومانسیا» و «دو آمریکا» نگاه متفاوت فوئنتس را دراین کتاب به شیوه خاصی بیان می‌کنند. کارل فوئنتس خالق رمان‌های «وجدان خوب»، «آئورا»، «مرگ آرتمیوز کروز» و «آب سوخته» بیشتر بخاطر روایت مدرن برای پرداختن به مفاهیمی چون تاریخ، جامعه و هویت مورد توجه قرار گرفته است. او با نگارش رمان «ترانوسترا» جایزه ادبی «روموگالگوس» ونزوئلا را از آن خود کرد. این چهره ادبی همیشه خود را نویسنده‌ای پیشامدرن می‌دانست که تنها از خودکار، جوهر و کاغذ استفاده می‌کرد و معتقد بود کلمات به غیر از اینها به چیز دیگری نیاز ندارند. او هیچوقت جایزه ادبی نوبل را نبرد و درباره این اتفاق همیشه می‌گفت هرگز به گرفتن جایزه فکر نمی‌کند. علی اکبر فلاحی مترجم این کتاب پیش از این رمان «آب سوخته» از این نویسنده را ترجمه کرده است. کارل فوئنتس در٢٦ اردیبهشت سال ١٣٩١در٨٣ سالگی درگذشت.

عشق علیه عشق

65,000 تومان
«هر وقت دلت گرفت، به این شماره زنگ بزن تا در قتلِ دسته­ جمعیِ سرگرم‌کننده شرکت کنی.» این جمله­‌ها به این رمان ربطی ندارند، اما اگر خودِ شما به این نتیجه برسید چه؟ خط سیرِ این رمانِ جنایی- فلسفی در پنجاه فصل (به علاوۀ بخش یادداشت­های تکان‌دهنده) روایت می­شود. در این‌جا ارزش­هایِ اساسی انسانی، همچون ماهی‌ای افتاده در کنارِ رودخانه، هم امکان دارند با بازگشت به آب جانِ دوباره گیرند، هم به حال خود بمانند و جان دهند، چیزی که تا پایانِ روایت نمی­شود آن­ها را پیش­بینی کرد و دور از ذهن نیست که مخاطب به فراخور «بدفهمی‌هایِ خلّاق» خود راوی را «شبه روشنفکر» بداند یا «مستأصل»، هرچند راوی هیچ‌یک از این دو نیست. چنانچه دربارۀ خود می­گوید: «... من فلسفه و هنر را به صورتِ خودجوش آموخته­ام. از مطالعه به سبکِ یک آدمِ وحشی که وارد شهر شده باشد و همه چیز برایش نو باشد، امّا هر چیز را هم از طریقِ حس کردن و حلاجی کردن و در نهایت دریدن درک کند. یعنی اوّل بت­هایِ خود را بسازد و بعد آن­ها را بشکند. درکی به سبکِ زرتشتِ نیچه». عشق علیه عشق نه تنها رمانی عاشقانه نیست که «علیه عشق» سخن می‌گوید و از «جنون». اگر آماده‌گی‌اش را ندارید، هرگز سراغش نروید...

کدام حزب برنده می شود؟

75,000 تومان
مجموعه حاضر گزیده‌ای است از بهترین داستان‌های طنز عزیز نسین که مترجم آن‌ها را از کل آثارش انتخاب و ترجمه کرده است. پیش از این کتاب از همین نویسنده کتاب‌های مگه تو مملکت شما خر نیس؟ محمود و نگار و دیوانه‌ای بالای بام توسط انتشارات ققنوس منتشر شده است. عزیز نسین معتقد است: «تنها طنزی را طنز واقعی می‌دانم که به سود مردم باشد؛ چیزی که مرا به طنزنویسی کشاند، شرایط ناگوار روزگار بود... خلاصه این‌که طنز نوعی بروز خشمِ فروخورده است که ریشه در محرومیت و فقر دارد...» قسمتی از متن کتاب: گفتند آقا مراد همه‌چیز را می‌داند. به روستا که آمدم چند شب در خانۀ آقا مراد مهمان بودم. او را در قهوه‌خانه پیدا کردم. «آقا مراد، به من گفته‌اند تو خبر داری. بگو ببینم در این انتخابات کدام حزب پیروز می‌شود؟» آآقا مراد گفت: «اثلا معلوم نمی‌کند.» «مگر هر حزبی که قوی‌تر باشد برنده نمی‌شود؟» از یک‌یک مردم این روستا هم بپرسی، باز هم معلوم نمی‌شود. می‌دانی چرا؟ ببین، گوش کن...» پای چپش را گذاشت زیر نشیمنگاهش، روی نیمکت چهارزانو نشست و خوب که جابه‌جا شد سیگارش را روشن و شروع به تعریف کرد. اوایل در شهر ما حزب‌مربی نبود. البته بود ولی فقط اسمش بود؛ کسی اطلاع درستی از حزب نداشت. ما آن موقع حزب را دولت می‌دانستیم...