“روایتهای خاندان رستم و تاریخنگاری ایران” به سبد شما افزوده شد. مشاهده سبد خرید
کلیات سعدی اهوازی (یا با من مغولستان بیا)
159,000 تومان
اين که يک قاب از زندگيمان چگونه ميتواند پس از سالها همراه ما بماند و ما را در مقابل خودش متوقف کند، ميتواند دلايل متعددي داشته باشد. دلايلي که گاهي با خيره شدن به آن قاب شايد اندکي آشکار شوند شايد هم نه!… تابستان سال اولي که ساکن کوي سعدي شده بوديم همان تابستاني بود که در آن روبرتو باجيو داشت يکتنه ايتاليا را در آمريکا قهرمان جهان ميکرد. تابستاني که براي ما داغتر از هميشه بود. براي من و فارس و بهنام و عادل چينکو.
فقط 2 عدد در انبار موجود است
شناسه محصول:
9789642135592
دسته: داستان کوتاه ایرانی, مرکز, مهدی ربی
توضیحات
کلیات سعدی اهوازی (یا با من مغولستان بیا)
نویسنده | مهدی ربی |
مترجم | |
نوبت چاپ | 2 |
تعداد صفحات | 160 |
قطع و نوع جلد | رقعی شومیز |
سال انتشار | 1402 |
شابک | 9789642135592 |
توضیحات تکمیلی
وزن | 0.15 کیلوگرم |
---|
نظرات (0)
اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “کلیات سعدی اهوازی (یا با من مغولستان بیا)” لغو پاسخ
اطلاعات فروشنده
اطلاعات فروشنده
- فروشنده: Ali
- نشانی:
- هیچ ارزیابی یافت نشد!
محصولات بیشتر
چشمهایش و ملکوت
110,000 تومان
کتاب چشمهایش و ملکوت نوشته جعفر مدرس صادقی توسط انتشارات مرکز با موضوع ادبیات، ادبیات داستانی، رمان، داستان های فارسی به چاپ رسیده است.
بخشی از متن کتاب
«بهرام صادقی نه اهل سیاست بود و نه هیچ سر و کاری با هیچ محفل و دار و دستهای داشت. حتا کافه هم نمیرفت. قهوهخانه میرفت و به جاهای پرت و پلا. اما دوستان دلسوز و روشنفکری که در کمین او بودند او را پیدا کردند و به کافهها بردند و به جلسههای ادبی و شعرخوانی و داستانخوانی کشاندند. هرچند این تلاشها به جایی نرسید و اگر هم به جایی رسید، دوام چندانی پیدا نکرد. حتا وقتی که دوستان تصمیم گرفتند داستانهای پراکندهای را که در مجلّههای سخن و فردوسی و صدف و کتاب هفته چاپ کرده بود جمع و جور کنند و یک مجموعهٔ آبرومندی برای او ترتیب بدهند، خودِ او در دسترس نبود و در گرداوری و ویرایش متن داستانهایی که داشت چاپ میشد هیچ نظارت و مُراقبتی نکرد و هیچ نقشی نداشت.
سالها پیش از انتشار این مجموعهٔ آبرومند و یکی دو ماه پیش از آن که دستنوشتهٔ «ملکوت» را به دست چاپ بدهد، در نامهای به ابوالحسن نجفی مینویسد «به دنیای ذهنی خودم پناه بردهام» و از احساسی حرف میزند که از کودکی با او بوده است و این اواخر در وجودش به شدّت قوّت گرفته است. میگوید «از همان اوایل بچگی گاهی حس میکردم مثل این که روی زمین نیستم، یعنی به فاصلهٔ چند سانتیمتر از خاک قدم برمیدارم...» و تعریف میکند که یک روز آفتابی که با خانواده رفته است باغ و دسته جمعی نشستهاند روی ایوانی که جوی آبی از کنارش میگذرد، ناگهان احساس میکند که سرش داغ شده و خودش را میبیند که سبک شده و از روی قالی بلند میشود و به هوا میرود. «همه چیز وضوح خودش را از دست داد و مه عجیب و غریبی سراسر باغ و گُلها و ایوان را گرفت و همه چیز حاشیهدار شد و من احساس کردم که وجودم از خودم مثل این که جدا شد و دیگر در دنیای پدر و مادرم و بچهها و باغ نیستم، مثل این که به جای دیگری رفتهام... بعداً به من گفتند که تکانم داده بودند و من فوراً خوب شدم.»
اما او هرگز خوب نشد. این واقعه هر چند سالی یک بار تکرار میشد و تا بزرگسالی و تا زمانی که این نامه را مینوشت و تا سالها بعد ادامه پیدا کرد. به قول خودش، احساس «بیگانگی» به «همه چیز» و تنهایی: «تنهای تنهایم. دیگر همهشان را شناختهام... ولشان کن!» عین همین واقعه را در «ملکوت» از زبان «م. ل.» روایت کرده است: «دوازده سال داشتم و با خانوادهام به باغ رفته بودیم. آن روز که در ایوان باغ نشستیم و من با گلهای سرخ باغچهٔ جلو ایوان بازی میکردم. جوی آب از کنار باغچه میگذشت و پونههای خودرو عطر خود را با نسیم تا دوردست میفرستادند، بچهها پشت سرم به جست و خیز و بازی مشغول بودند و من باز هم از آنها کناره گرفته بودم. چیزی بود که مثل همیشه مرا بسوی انزوا و تنهایی میکشاند. ناگهان مادرم از قفا صدایم زد و در همین وقت بود که غنچهای در انگشتانم له شد. دستم از تیغ خار آتش گرفت و من فریاد زدم میسوزد.... همه چیز زرد شد و پردهای نگاهم را کدر کرد و مثل اینکه کمی از زمین بلند شدم. سرم گیج رفت و گرمای کشندهای در سراسر بدنم لول خورد...»
دکتر حاتم «ملکوت» هم که به دوست و دشمن و آشنا و بیگانه آمپول مرگ تزریق میکند، سرش پیر است و تنش جوان و میان مرگ و زندگی در نوسان است. میگوید «یک گوشهٔ بدنم مرا به زندگی میخواند و گوشهٔ دیگری به مرگ...» و میگوید «درد من این است. نمیدانم آسمان را قبول کنم یا زمین را... هر کدام برایم جاذبهٔ بخصوصی دارند...» احساس «انزوا» و «تنهایی» دوران کودکی به اندیشهٔ «مرگ» و «نیستی» در جوانی مُنجر شد. از همان سالهای آخر دبیرستان فکر خودکُشی در میان دوستان و همشاگردیها قوّت گرفته بود. یک جور بازی و مسابقهٔ خودکُشی پیش آمده بود. منوچهر فاتحی یکی از دوستانی بود که چند بار تهدید به خودکُشی کرد، اما خودش را نکُشت. تا لبلب مُردن رفت، اما زنده و صحیح و سالم برگشت. یکی از همشاگردیها همهٔ تقصیرها را به گردن معلّمی میاندازد که از رشت آمده بود و «اگزیستانسیالیست» بود و طرفداران فراوانی پیدا کرده بود. به این دار و دستهٔ ناامیدی که مُدام دم از خودکُشی میزدند «اگزی» میگفتند.»
فهرست کتاب چشمهایش
زمین هوا
بزرگ علوی: ورق پاره ها و داستان های دیگر
بهرام صادقی: قنقنه ها و داستان های دیگر
یادداشت
فوتبال و فلسفه ذهن زیبا بازی زیبا
368,000 تومان
کتاب فوتبال و فلسفه نوشته تدریچاردز با ترجمه عیسی عظیمی توسط انتشارات مرکز به چاپ رسیده است.
چرا فوتبال انقد جذاب است و چرا همیشه تیم بهتر بازی نمی برد نیچه اگر لمروز زنده بود چرا باید هوادار آرسنان می شد بکن بائر و زیدان چگونه چهار فضیلت اصلی فلسفه ی یونان باستان را آموختند گل دست خدا یا گل قرن معجزه چه نسبتی با مارادونا و فوتبال دارد شانس چقد رد فوتبال نقش دارد ایراد ضد فوتبالی در چیست چرا زیبا بازی کردن اخلاقا بهتر است وقتی مهاجی از آخرین مدافع رد شده می رود که گل بزند تحت چه شرایطی خطای مدافع روی او اخلاق ایت اینا ها همه سوالاتی هستند که جواب آنها در این کتاب است.
معرفی مباحث کتاب فوتبال و فلسفه
طبیعت بازی
قوانین نانوشته
بازی زیبا
وقت اضافه اول _هواداری
وقت اضافه دوم_فوتبال و جامعه
ضربات پنالتی_کار به پنالتی می کشد
اعضای تیم
روانشناسی شخصیت
170,000 تومان
ما گربه هستیم
730,000 تومان
کتاب ما گربه هستیم نوشته ناتسومه سوسه کی ترجمه احد علیقلیان توسط انتشارات مرکز با موضوع رمان، داستان خارجی، رمان خارجی به چاپ رسیده است.
وقتی یک گربه به مشاهده رفتار ما می پردازد.
یک رمان فوق العاده خواندنی با ترجمه ای عالی رمانی برجسته که از آثار کلاسیک ادبیات جهان به شمار می رود.این رمان سلسله حکایت ها و طنازی ها و شوخی های ظریف گربه ی فارغ البالی است که نامی ندارد و هرگز موشی نگرفته است و به هیچ دردی نمی خورد جز تماشای کردار آدم ها...
ما گربه هستیم و هنوز نامی نداریماصیل ترین و فراموش نشدنی ترین رمان در ادبیات ژاپنی چنین آغاز می شود.ما گربه هستیم رمانی است تمثیلی با زبانی طنز و شوخ و شنگ و روایتی لوده وار که خواندنش بسیار لذت بخش است، وقایع نگاری بچه گربه ای مطرود و سرراهی و سرگردان که تمام وقتش را به مشاهده ی طبیعت آدم ها می گذراند. از ماجراهای نجار و معلمان مدرسه تا ضعف های راهبان و حاکمان. از این چشم انداز یگانه نویسنده کتاب با تکیه بر تعلیمات خود در فلسفه ی چینی اظهار نظرهای گزنده ای درباره خیزش اجتماعی ژاپن دوره ی میجی می کند.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.