عروسي زين
بركناره
در باره کتاب کناره اثرنصرالله كسرائيان:، عكاس زادهي لرستان، پدر عکاسي قومشناسي و مردمنگاري ايران لقب گرفته است. او مجموعههاي باارزشي از فرهنگها، قوميتها و مكانهاي ايران عكاسي و منتشر كرده است، از جمله قشقاييها، تختجمشيد، ابيانه، بازارهاي ايران، دماوند، ماسوله، شمال، بركناره، معماري ايران، اصفهان، كردهاي ايران، كويرهاي ايران و سرزمين ما ايران. بركناره هم عكسهايي است دقيقشده در جزئيات زنگخوردهي كنارههايِ مدام درون و بيرون از آب و هم چيزي است بيرون از عكاس و عمل عكاسياش. كسرائيان بعد از وقفهاي كه در كار، و از نظر او در حياتش پيش ميآيد، كه "گويا فعاليت بهعنوان نشانهاي از زندهبودن شناخته شده است"، ميگويد: "اواخر پاييز سال گذشته [پاييز 83] يكباره احساس كردم سكوت و انزوا دارد خستهام ميكند.
و انگار دلام ميخواهد كاري بكنم، چيزي بگويم؛ اما چه كاري؟ چه چيزي؟ "پس از كلنجار رفتنهاي بسيار ياد دوربينم افتادم، ياد سفرهايم، ياد آدمها، جروبحثها، متقاعد كردنها، چيزهايي كه حالا ديگر توان و حوصلهاش را ندارم. ديگر چه؟ خيلي چيزها و سرانجام، چالهچولههاي كنار جادهها، چهارتا نخ علف، يك بوته خار، تكهاي يخ، كمي برف، چهار تكه لولهي زنگزده..." (از مقدمهي كتاب)
مدرنيته سياسي
کتاب مدرنيتهي سياسي، نوشتهي موريس باربيه: حاوي بازانديشي دقيقي در مفهوم مدرنيتهي سياسي است و ميكوشد تا معيار روشني براي ارزيابيِ آن به دست دهد. نويسنده وجود آزاديهاي عمومي، تفكيك قوا، رأيگيري همگاني و كثرتگراييِ سياسي را براي تعريف مدرنيتهي سياسي بسنده نميداند. از اينرو، نخست ميكوشد تا وجه تمايز دولت مدرن ودولت پيشمدرن را تعيين كند تا از رهگذر آن به تعريفي از مدرنيتهي سياسي دست يابد. باربيه در بخش اول كتاب به فرايندِ تاريخيِ گذار از دولت پيشمدرن به دولت مدرن اشاره ميكند. در اين ميان، او از دولتشهرهاي يوناني، دولت فئودالي و دولت مطلقه به منزلهي سه شكل متفاوت دولت پيشمدرن ياد ميكند و به بررسي ديدگاههاي سقراط، افلاطون، مسيحيت، كالوينيسم، پروتستانيسم، هابز و روسو در مورد رابطهي ميان فرد و جامعه، دولت و جامعهي مدني ميپردازد. اين چشمانداز تاريخي كه وجه مشخصهاش «فقدان مدرنيتهي سياسي» است تا پايان سدهي هژدهم تداوم مييابد. در بخش دوم كتاب، باربيه به بررسيِ زايش و بالش مدرنيتهي سياسي ميپردازد كه از انقلابهاي امريكا و فرانسه آغاز ميشود. نويسنده در اين بخش به بررسيِ آراي مژدهگويان مدرنيته (اسپينوزا، لاك، مونتسكيو) ميپردازد، از نقد منتقدان آن (توكويل، ماركس) سخن ميگويد، و به بررسي موانعي ميپردازد كه بهويژه در سدهي بيستم در راه آن پديدار شد، موانعي كه از جمله در ديدگاهها و كنش سياسي هيتلر و موسوليني متجلي شد.
منشا عالم حيات انسان زبان
درباره کتاب منشا عالم حيات انسان زبان اثر هوبرت ريوز با ترجمه ی جلالالدين رفيعفر:
در روز سىام نوامبر 1986، به مناسبت روز جهانىِ محيطشناسى انسانى، گردهمآيىِ علمىاى در شهر بوردوِ فرانسه برگزار شد. هدف اصلىِ اين گردهمآيىِ باشكوه دستيابى به آخرين دستآوردهاى علمىِ قرن بيستم دربارهى موضوعات بنيادىِ منشأ عالم، حيات، انسان و زبان و معرفىِ آن به جهانيان بود. در اين همآيش چهار تن از صاحبنظران مشهور جهان چهار سخنرانىِ مهم دربارهى چهار موضوع فوق ايراد كردند. كتاب حاضر متن سخنرانىِ اين چهار تن است.