کتاب دموكريتوس (فيلسوفان بزرگ): فيلسوف بزرگ يوناني، را پايهگذار نظريهي اتمي دانستهاند. البته مورخان سهم لئوکيپوس را ناديده نگرفتهاند، با اين همه، دموکريتوس است که از نظريهي اتمباوري نظامي جامع و کلّي پرداخت که فيزيک، کيهانشناسي، روانشناسي و يزدانشناسي را نيز در بر ميگيرد. همچنين گفتهاند که دربارهي گسترهي پهناوري از موضوعها، ازجمله رياضيات، اخلاق، نقد ادبي، انسانشناسي و نظريهي زبان نيز قلم زده است. بيشترِ آثار دموکريتوس از ميان رفته است و جز نقل قولهايي دربارهي اخلاق چيزي از او برجا نمانده است و اگر ارسطو در برخي آثار خود به بحث و انتقاد از آراي دموکريتوس نميپرداخت، بيگمان بسياري از نکتـههاي نغز انديشـهي فلسفي او بر ما پوشيده ميماند.
عروسي زين
درآمدي بر روش پژوهش اجتماعي (رويكرد تحليل كمي در علوم اجتماعي با نرمافزار SPSS)
کتاب درآمدي بر روش پژوهش اجتماعي (رويكرد تحليل كمي در علوم اجتماعي با نرمافزار SPSS): انديشهي محوري در نوشتار حاضر آن است كه پايهي پژوهش علمي مسئله است. در اين رويكرد پژوهش علمي يك تلاش معقول و تجربي براي حل مسئله است. در اين معنا حل مسئله نيازمند دو نوع تلاش است: 1. تبيين تئوريك 2. تبيين تجربي انتقادي. تبيين تجربي مسبوق به تبيين تئورك است و از طريق اين تبيين در باب صدق يا كذب تبيين تئوريك داوري ميشود. تحليل كمي يكي از روشهاي دقيق تبيين تجربي است، با اين حال اين روش به مثابه يك استدلال آماري در پي يافتن نظم هاي تجربي است. استدلال تئوريك نياز به بحث هاي تئوريك و حتي تفسير دارد و نبايد از آن غفلت كرد.
بركناره
در باره کتاب کناره اثرنصرالله كسرائيان:، عكاس زادهي لرستان، پدر عکاسي قومشناسي و مردمنگاري ايران لقب گرفته است. او مجموعههاي باارزشي از فرهنگها، قوميتها و مكانهاي ايران عكاسي و منتشر كرده است، از جمله قشقاييها، تختجمشيد، ابيانه، بازارهاي ايران، دماوند، ماسوله، شمال، بركناره، معماري ايران، اصفهان، كردهاي ايران، كويرهاي ايران و سرزمين ما ايران. بركناره هم عكسهايي است دقيقشده در جزئيات زنگخوردهي كنارههايِ مدام درون و بيرون از آب و هم چيزي است بيرون از عكاس و عمل عكاسياش. كسرائيان بعد از وقفهاي كه در كار، و از نظر او در حياتش پيش ميآيد، كه "گويا فعاليت بهعنوان نشانهاي از زندهبودن شناخته شده است"، ميگويد: "اواخر پاييز سال گذشته [پاييز 83] يكباره احساس كردم سكوت و انزوا دارد خستهام ميكند.
و انگار دلام ميخواهد كاري بكنم، چيزي بگويم؛ اما چه كاري؟ چه چيزي؟ "پس از كلنجار رفتنهاي بسيار ياد دوربينم افتادم، ياد سفرهايم، ياد آدمها، جروبحثها، متقاعد كردنها، چيزهايي كه حالا ديگر توان و حوصلهاش را ندارم. ديگر چه؟ خيلي چيزها و سرانجام، چالهچولههاي كنار جادهها، چهارتا نخ علف، يك بوته خار، تكهاي يخ، كمي برف، چهار تكه لولهي زنگزده..." (از مقدمهي كتاب)
داستانهای قدیمی از کاستیا لا بیهخا
کتاب داستانهای قدیمی از کاستیا لا بیهخا: ميگل دليبس (۱۹۲۰ - ۲۰۱۰) در داستانهاي قديمي از کاستيا لا بيهخا تصاويري شگرف از جهان روستاييِ اسپانياي اوايل قرن بيستم پيش مينهد و با نثري ظريف، غني و ساده خواننده را با فضاي زيستِ مردمان کاستياي قديم آشنا ميکند. روايتِ ژرفِ اين داستانها آميزهاي است از حسِ همدلي با روستا و تجربهي دلکندن از آن.
روزي که روستا را ترک گفتم، دوقلوها کنار هم روي تختخواب آهني خوابيده بودند. وقتِ بوسه بر پيشاني آنها، نگاه کلارا را ديدم که بر من خيره بود، با يک چشم بسته و خواب و يک چشم کبود و مات. فنرهاي تخت، با نواي جيرجير ناشي از اندک خزيدن کلارا، انگار که واژهي خداحافظ را در ذهن من تکرار ميکردند. با پدر حرفي از رفتن نگفتم… نه خدانگهداري… نه نگاهي دستکم… فراموشام نميشد که گفته بود: «روزي که تصميم به رفتن گرفتي، فراموش کن پدري داري»، و من همين کار را کردم
انگار ساعت از سرت گذشته است
کتاب رمانِ «انگار ساعت از سرت گذشته است!»: ادامهي موضوعيِ دو رمانِ ديگر يعني «انگار به آن طرف خيابان رسيدهاي!» و «انگار حوريه و رزيدنت همدستي کردهاند!» است [که قبلا منتشر شده اند]. در اين سهگانه که بهاختصار نام آن ها را «انگارها» ميگذارم، از مشکلات رواني و هستيشناسي فرهاد، شخصيت اصلي اين رمانها، آگاه ميشويم. يکي از مشکلات عديدهي فرهاد اضطراب اجتماعي است که در رمانِ «انگار به آن طرف خيابان رسيدهاي» بهصورت مبسوط به آن پرداختهام. اما از آنجايي که مشکلات فرهاد خلقالساعه نبوده، در رمانِ «انگار حوريه و رزيدنت همدستي کردهاند!» به هراسهاي دوران کودکي فرهاد پرداختهام. هراسهايي که هرکدام ميتوانند بهصورت ظريفي با مشکلات فرهاد مرتبط باشند. در «انگار ساعت از سرت گذشته است!» به سراغ دوران جواني فرهاد رفتهام. به زماني رفتهام که فرهاد دچار حملهي وحشت ميشود.وقتي اين حمله اتفاق ميافتد زندگي فرهاد ديگر هرگز بهصورت عادي در نميآيد. بعد از اين حمله، انگار کنتور ذهن فرهاد صفر ميشود و همه چيز بهصورت غيرعادي درميآيد. (يادداشت نويسنده)
درآمدي بر فلسفه و ادبيات
کتاب درآمدي بر فلسفه و ادبيات بررسي روشن و فشردهاي است در باب روش بررسي فلسفي مسائلِ مهمِ ناظر بر سرشت و ارزش ادبيات، تعريف ادبيات، جايگاه مؤلف، نيت مؤلف، رابطهي فرم آثار فلسفي و رابطهي آن با محتوا، و مسائل مربوط به خوانش و تفسير آثار ادبي و منابع اقتدار آن. نويسنده نشان ميدهد که چگونه فلسفه و ادبيات در رابطهاي دوسويه، آنهم نه در مقام دو حوزهي مجزا بلکه چونان حوزههايي درهمتنيده، يکديگر را بارور ميکنند، چگونه فرمهاي ادبي محملي براي شرح و بسط مسائل فلسفي قرار ميگيرند، و چگونه فرمهاي فلسفي گوناگون از ابزارهاي نوعاً ادبي بهره ميگيرند تا خوانندگان را اقناع کنند. و از خلال اين مباحث اين پرسش را مطرح ميکند که اساساً تمايز ميان فلسفه و ادبيات چقدر موجه يا سودمند است. در مقالهي افزوده به آغاز کتاب نيز علاوه بر مرورِ کلي مباحث اين حوزه از ديد دو تن از برجستهترين نظريهپردازان، از چيزي سخن ميرود که کمتر مورد توجه قرار ميگيرد: لذت ادبيات.
عقلانيت دانش علمي (روششناسي انتقادي)
موضوع اين كتاب عقلانيت دانش علمي است. بنيان فلسفي اين نوشتار بر افق معرفتي عقلانيت انتقادي استوار است. با اين حال، در پرتو استدلال نقادانه، اين دستگاه معرفتي اصلاح و در ادامه با حفظ بنيانهاي معرفتي عقلانيت انتقادي، دستگاه معرفتي فازي فرموله شده است. متن حاضر از حيث روش داوري، بر استدلال عقلاني استوار است و واحدهاي تحليل آن، دستگاههاي معرفتي است.