ديدار به قيامت (گالينگور)
کتاب ديدار به قيامت (گالينگور): "جنگ براي تجارت بسيار سودآور است، حتا پس از پايان آن" با به پايان رسيدن بزرگترين كشتار قرن بيستم در جنگ جهاني اول در سالهاي 1914-1918 و باقيماندن ويرانههايي عظيم، دو نجاتيافتهي اين فاجعه، دو سرباز خط مقدم جبهه، كه چندان هم سلامت جسمي و روحي ندارند، وادار ميشوند كلاهبرداري حيرتانگيز و ضداجتماعي طرحريزي كنند كه آن را تا سرانجام پي ميگيرند. گويا از ميدان افتخارآميز نبرد با دشمن، براي نجات ميهن، تا صحنههاي كسبِ سود راه درازي در پيش نيست ... ديدار به قيامت بناي عظيمي است برافراشته بر پايههاي بيرحميها و تقلبهاي گوناگون، با ساختاري چنان درخشان و قدرت بيانيِ چنان پرصلابت كه، به باور اهداكنندگان جايزهي ادبي گنكور به اين كتاب، چنين رمان باشكوهي بعد از جنگهاي 1914-1918 تاكنون خلق نشده است.
سرمايه اجتماعي و سلامت اجتماعي (مفاهيم و رويكردها)
کتاب سرمايه اجتماعي و سلامت اجتماعي (مفاهيم و رويكردها): "امروزه در جريان توسعهي جوامع، در كنار انواع سرمايه - اعم از طبيعي، انساني و مادي - سرمايهي اجتماعي برونداد و دروندادِ توسعه به شمار ميآيد. اين انديشه كه سرمايهي اجتماعي اكسير و درمانبخش بسياري از دردهاي جامعه است جذابيت زيادي دارد. سرمايهي اجتماعي جامعه را سالمتر، داراتر، باتدبيرتر و شكيباتر ميكند. شواهد زيادي وجود دارد كه نشان ميدهد سرمايهي اجتماعي ميتواند بر نتايج توسعه همچون رشد، عدالت و كاهش فقر تأثيرگذار باشد كه از مهمترين مؤلفههاي تعيينكنندهي عوامل بهداشت اجتماعي است. فقدان سرمايهي اجتماعي را در كشورهاي توسعهنيافته حلقهي مفقودهي رشد و توسعه نام نهادهاند، طوريكه حتي اقتصاد جديد هم سرمايهي انساني را به كار ميگيرد و به هنجارهايي كه از بيرون نظام اقتصادي سرچشمه گرفته است و بر رفتارهاي اقتصادي تأثير ميگذارد توجه جدي نشان ميدهد. از اين رو اقتصاددانان آن را بهعنوان يكي از شاخصهاي مهم توسعه مطرح ميكنند." (از مقدمهي كتاب)
تكوين جهان مدرن
کتاب تكوين جهان مدرن: «پژوهشي درخشان در باب فرهنگ و جامعه در طي هفت سده. مري اونز در اين اثر به بررسي خاستگاههاي مدرنيته و راههايي مينشيند كه مدرنيته از عصر دينپيرايي تا عصر روشنگري و سپس تا دورهي معاصر پشت سر گذاشته است. در جايجاي اثر، احاطهي او بر انديشههاي بغرنج و شواهد گوناگون خودنمايي ميكند. اونز با بررسي ديدگاههاي شرانگارانهي ... فردريش نيچه، ماكس وبر و تئودور آدورنو دربارهي مدرنيته، از موضوع ميانهاي جانبداري ميكند كه هم به پيآمدهاي مثبت مدرنيته نظر دارد و هم به پيآمدهاي منفي آن. اين اثر جامعهشناسي تاريخي در بهترين شكل آن است: سنجيده است، اطلاعات نظري فراواني در بر دارد، با دقت و وسواس نوشته شده، از پژوهشهاي تجربي برآمده، و بالاتر از هر چيز، هوشيارنه نوشته شده است. تكوين جهان مدرن كتابي ارزشمند براي دانشجوان و همهي كساني است كه ميخواهند گزارش جامعهشناختي عالمانه و كوتاهي از مدرنيته بخوانند.» برايان ترنر
افسانه پدران ما
کتاب افسانه پدران ما اثر سورژ شالاندن، نويسندهي فرانسوي متولد 1952، پس از سيوچهار سال همكاري با ليبراسيون، روزنامهي مشهور پاريسي، در حال حاضر عضو هيئت تحريريهي كانارآنشنه، ديگر روزنامهي مشهور پاريسي، است. گزارشهاي او دربارهي ايرلند شمالي و محاكمهي كلوس باربي، جنايتكار جنگي فرانسوي، جايزهي آلبر لوندر را كه مشابه جايزهي پوليتزر است نصيب او كرد. وي چندين رمان دارد كه از بين آنها رمان دربارهي يك قول برندهي جايزهي مديسي، سومين جايزهي معتبر ادبي فرانسه، شده است. "... پدرم به هنگام خاكسپارياش، از هشت سال پيش مرده بود. حادثهي لوكاس او را بهكلي پريشان و بعد ضعيف كرده، سپس كشته بود. ميگفت سرطانِ اندوه دارد. در بيمارستان بستري شده بود. از آنجا بيرون آمده بود. ديگر نميخواست بلوزهاي سفيد را ببيند، آن بويِ سكوت را احساس كند، مايل نبود هيچ چيزي در دهان، هيچچيزي در كپلها، هيچ چيزي در رگهايش وارد كنند. ناخوش نبود، چيز ديگري بود: خسته بود. خسته از ما، خسته از گذشتهي خود، خسته از زندگي. در آوريل 1975 به خانه برگشت، بعد خوابيد...". (از متن كتاب)
زندگي فضيلت مند درعصرسکولار
کتاب زندگي فضيلت مند درعصرسکولار: "اهل بصيرت و صاحبدلان، خواه اهل دين و خواه اهل جهانبينيِ سكولارِ انسانحضور، خوب ميدانند كه بحران اصلي بشرِ امروز همان است كه هميشه انسان را به خود مشغول داشته و آن جز تشنگي براي يك زندگي موفق از نظر كمّي، و معنادار از نظر كيفي، نيست. البته آنان كه دردِ دين دارند، به دليل اعتقاد و باور ديني، اين موضوع را بهتر درمييابند زيرا آنها ميخواهند هم ديندار بمانند و هم در جهان بازيگر و نقشآفرين باشند. به همين دليل، تشنگي اصليِ امروز همان پرسش هميشگي انسانهاست كه چگونه ميتوان هم موفق بود و هم معنادار و باكيفيت زندگي كرد. آنچه اين پرسش را مهمتر و از جهاتي عاجلتر ميكند اينكه مرحلة امروز تمدن بشر، كه بر تجدد بنا شده است، ظاهراً با كل تجربهي تاريخي بشر در تضاد است. پس چالش اين است: چگونه ميتوان در عصري كه بهتعبير بصيرتآميز مارشال برمن، به تبع ماركس، 'همة چيزهاي استوار به هوا مبدل ميشوند'، كمّيت و كيفيت زندگي را بهطور متناسب در هم آميخت؟ اين پرسش برانگيزنده و راهبر اين رساله بوده است." (از پيشگفتار كتاب)
باغ همسايه
کتاب باغ همساي: اثر خوليو مندس، نويسنده ميانمايه شيليايي كه شاهد كودتاي پينوشه بوده و چند روزي هم طعم زندان رژيم كودتا را چشيده، خود را به اسپانيا ميرساند تا بنشيند و بر اساس آن تجربه يكتا رماني بنويسد كه گوي سبقت از همه نويسندگان دوره شكوفايي بربايد. اما زندگي ملالآور و خفتبار در اين تبعيد خودخواسته و نيز پريشانذهني حاصل از دلبستگي به وطن و مادري محتضر و پسري سركش و بيگانه با پدر، روز به روز او را از تحقق اين روياي پرشكوه دورتر ميكند. در اين دوزخ بيبار و بر تنها مايه دلخوشي او باغ سبز و خرم همسايه است كه از پنجره اتاقش تماشا ميكند و آنچه در آن باغ ميگذرد يگانه صحنه چشمنواز و خيالانگيز براي اين مرد سودايي است. اما اين روايت ساده واقعگرايانه از زندگي نويسنده سرخورده و تبعيدي، ناگهان با چرخشي نامنتظر در فصل آخر همه دانستههاي خواننده را آماج ترديد ميكند و شالوده رمان را در هم ميريزيد. خوسه دونوسو كه استاد بيبديل كندوكاو در ذهن و روان آدمي است اين رمان را عرصه برخورد ميان رمان دوره شكوفايي و رمان بعد از شكوفايي كرده است.
درآمدي بر روش پژوهش اجتماعي (رويكرد تحليل كمي در علوم اجتماعي با نرمافزار SPSS)
کتاب درآمدي بر روش پژوهش اجتماعي (رويكرد تحليل كمي در علوم اجتماعي با نرمافزار SPSS): انديشهي محوري در نوشتار حاضر آن است كه پايهي پژوهش علمي مسئله است. در اين رويكرد پژوهش علمي يك تلاش معقول و تجربي براي حل مسئله است. در اين معنا حل مسئله نيازمند دو نوع تلاش است: 1. تبيين تئوريك 2. تبيين تجربي انتقادي. تبيين تجربي مسبوق به تبيين تئورك است و از طريق اين تبيين در باب صدق يا كذب تبيين تئوريك داوري ميشود. تحليل كمي يكي از روشهاي دقيق تبيين تجربي است، با اين حال اين روش به مثابه يك استدلال آماري در پي يافتن نظم هاي تجربي است. استدلال تئوريك نياز به بحث هاي تئوريك و حتي تفسير دارد و نبايد از آن غفلت كرد.
شهريار
کتاب «شهريار»: ماكياولي كتابي است سترگ، با نثري پرشور، براي انسانهاي همه دورهها در شناخت ماهيت قدرت؛ اندرزنامهاي است براي دستيابي به قدرت و حفظ آن؛ بيانيهاي است در چگونگي فرمانروايي و فرمانبرداري. «شهريار» داريوش آشوري نمونهاي عالي از ترجمه است كه علاوه بر دقت در انتقال معنا، سبك بيان نويسنده نيز به خواننده منتقل شده است. داريوش آشوري با نگاهي به نوع ادبي سياستنويس و نصيحتالملوكنويسي در زبان فارسي توانسته اين رساله را همچون يك سياستنامه مدرن به زبان فارسي درآورد، بيآنكه نثر او رنگ كهنگي به خود بگيرد يا در ورطه عربينويسي نصيحتالملوكها يا سرهنويسي سقوط كند. از حيث محتوا، تا پيش از شهريار، اين نوع ادبي مشحون بود از پند و ارزهايي به پادشاه، در باب فضايلي چون شفقت و شجاعت. اما سخن ماكياولي جديد بود. او از شهريار ميخواست واقعيت را به آرمان نفروشد و به او ميآموخت كه گاه چگونه بايد به قساوت عمل كند، چگونه روباه شود تا دامها را شناسد و چگونه شير باشد تا گرگها رماند. براي اين پيام جديد، آشوري بيان جديد خلق كرده است. باري در توصيف ترجمه خوب گفتهاند ابداع متني كه نويسنده اگر زبان مادرياش همان زبان مترجن بود آن را مينوشت. شايد اگر آن جمهوريخواهِ فلورانسي ميخواست شهريارش را به فارسي بنويسد، حاصل كار چيزي ميشد نزديك به شهريارِ آشوري. چنين ترجمهاي مستلزيم دانشي وسيع و تخيلي بسيار غني است. (جلال توكليان، مهرنامه، شماره 7، آذر 1389)