داستانهای قدیمی از کاستیا لا بیهخا
کتاب داستانهای قدیمی از کاستیا لا بیهخا: ميگل دليبس (۱۹۲۰ - ۲۰۱۰) در داستانهاي قديمي از کاستيا لا بيهخا تصاويري شگرف از جهان روستاييِ اسپانياي اوايل قرن بيستم پيش مينهد و با نثري ظريف، غني و ساده خواننده را با فضاي زيستِ مردمان کاستياي قديم آشنا ميکند. روايتِ ژرفِ اين داستانها آميزهاي است از حسِ همدلي با روستا و تجربهي دلکندن از آن.
روزي که روستا را ترک گفتم، دوقلوها کنار هم روي تختخواب آهني خوابيده بودند. وقتِ بوسه بر پيشاني آنها، نگاه کلارا را ديدم که بر من خيره بود، با يک چشم بسته و خواب و يک چشم کبود و مات. فنرهاي تخت، با نواي جيرجير ناشي از اندک خزيدن کلارا، انگار که واژهي خداحافظ را در ذهن من تکرار ميکردند. با پدر حرفي از رفتن نگفتم… نه خدانگهداري… نه نگاهي دستکم… فراموشام نميشد که گفته بود: «روزي که تصميم به رفتن گرفتي، فراموش کن پدري داري»، و من همين کار را کردم
خانهي كاغذي
در کتاب رمان «خانه کاغذی»: حجم زیادی ندارد، ولی به نظرم برای علاقه مندان به ادبیات و افرادی که کتابخوانی به بخشی از زندگی شان تبدیل شده بسیار جذاب و تکان دهنده است و چالش فکری ایجاد می کند.
رمان «خانه کاغذی» در نگاه اول با داستان زندگی زنی به نام بلوما لنون آغاز می شود که استاد رشته ادبیات انگلیسی است و روزی هنگام عبور از عرض خیابان، در حالی که مشغول خواندن شعری از امیلی دیکنسون است با ماشینی تصادف می کند، اما در واقع داستان از این جا به تدریج وارد زندگی افراد دیگری می شود. در ادامه این رمان با داستان زندگی مردی به اسم کارلوس بروئر آشنا می شویم که به طور جنون آمیزی عاشق کتاب است و با ولع بی پایان کتاب می خواند اما همین عشق بی حد و حصر به مطالعه، زندگی او را دگرگون می کند.
شاید روزی که «کارلوس بورئر» اولین کتابش را خرید و آن را با خود به خانه برد، هرگز تصور نمی کرد زندگی اش از این رو به آن رو می شود. او با چنان اشتیاق و شور و ولعی کتاب می خرید، کتاب می خواند، آن ها را رده بندی و فهرست نویسی می کرد که انگار همه زندگی اش همین کتاب ها هستند؛ و به جز آن ها هیچ و هیچ کس دیگری در زندگی اش جایی ندارد... رمان خانه کاغذی تاکنون به بیش از بیست زبان ترجمه شده است و با استقبال بسیار خوبی هم روبه رو شده است. نویسنده کتاب «کارلوس ماریا دومینگوئز» در سال 2002 برای خلق این داستان، جایزه ادبی لولیتا روبیال را به خود اختصاص داده است
تاريخنگاري و عكاسي (جستارهايي پيرامون عكس بهمثابه سندي تاريخي)
کتاب تاريخنگاري و عكاسي (جستارهايي پيرامون عكس بهمثابه سندي تاريخي): آنچه عكاسى را بيش از ديگر محصولات فرهنگ ديدارى به تاريخنگارى نزديک مى كند، پيوندِ نمايهاىِ عكس با واقعيت است؛ پيوندى كه از همان دهههاى نخست پيدايش عكاسى مهمترين امتياز عكس بر ديگر دستساختهاى ديدارىِ انسان تا آن هنگام ــ نقاشى، گراوور و ... ــ به شمار مىآمد. از اين قرار، عكس بهمثابه رونوشت و نسخهاى اصيل و مكانيكى از هستى اجتماعى و تاريخى، مىتوانست منبعى مستقيم و موثق براى دستيابى به بسيارى از واقعيتها و ازجمله واقعيتهاى گذشـته باشد، واقعيتهايى كه از دستـرس و دايـرهى امكانات و توانايىهاى گفتمان نوشتارى و مشتقات آن به دور بود. اين مسئله اكنون در تاريخ نظريهى عكاسى به مسئلهاى كلاسيک بدل شده است؛ به اين معنا كه بهرغم كهنگى، قدمت و فراوانى متونى كه دربارهى عكاسى نوشته شده، هنوز هم موضوع اصلىِ گمانهزنىهاى نظرى در اين زمينه است. مقالههايى كه در اين مجموعه گردآوري و ترجمه شدهاند ميکوشند پرتوهايى بر اين مسئله بيفكنند.
هنر نمايش از ديروز تا امروز
کتاب "هنر نمايش" در نُه فصل تاريخچهي کوتاهي از شکلگيري و رشد و تحول تئاتر را در دورههاي گوناگون و جغرافياي شرق و غرب روايت ميکند. الاهه شهرياري، با نثري بسيار ساده و روان و با گزيدهاي از مشهورترين و تأثيرگذارترين آثار نمايشي دورانها، کوشيده است مجالي براي آشنايي خوانندگان با هنر گيراي نمايش فراهم کند. او در مقدمهي کتاب مينويسد: "هدف من از نگارش اين کتاب سهيمکردن شما در لذتيست که از ديدنِ نمايشهاي بسيار روي صحنه و يا خواندن متنشان و سپس آشناشدن با زندگي و دورانِ نويسندگان آنها بردهام. پيشينهي نمايش به قدمت گردهمآيي چند نفر در دوران انسان شکارچي تخمين زده ميشود. گويي بهرهگرفتن از حرکات و کلام از مهمترين نيازهاي بشر بوده و هست... انسان نمايش را خلق کرد تا به کمک آن آرزوها، نيازها، افکار، احساسات و عواطف خود را با ديگران قسمت کند؛ اما در دورانهاي کوتاه و بلند در کشورهاي گوناگون به اين فعاليت مردمي ستمها رفته...".
ادبيات و جهان
در اين کتاب ادبيات و جهان دو رهيافت به ادبيات جهاني ارايه شده است که، هر دو، اصطلاحِ ادبيات جهاني را براي درک ادبيات ملي احيا ميکنند. براي رسيدن به اين هدف، هر دو ... به استعارههاي اقتصادي متوسل ميشوند، براي مورتي ادبيات جهاني ... نظامي واحد ولي نابرابر است. از سوي ديگر، کازانووا مفهوم اقتصادـجهانِ برودل را فرض ميگيرد و معتقد است که اين نابرابري در درجهي اول در انباشت سرمايهي فرهنگي ظهور ميکند. از نظر ساختاري، اگر نابرابريِ مرکزـپيرامون ساختار درونيٍ نظامِ واحدِ مورتي را تعريف ميکند، در ديد کازانووا نوعي مکانيسم قدرت عامل اصلي است، بهطوري که عدم تقارن آن ساختار سلطهي فرهنگي را تعيين ميکند ـ زيرِ سلطه بودن معادل است با محرومبودن از دسترسي ادبي در مقياس جهاني. لذا از نظر هر دو، ادبيات جهاني عرصهي نزاع است. براي مورتي نزاع براي رسيدن به استيلاي نمادين و براي کازانووا نزاع براي رسيدن به مشروعيت. (از مقدمهي مترجم)
عقلانيت دانش علمي (روششناسي انتقادي)
موضوع اين كتاب عقلانيت دانش علمي است. بنيان فلسفي اين نوشتار بر افق معرفتي عقلانيت انتقادي استوار است. با اين حال، در پرتو استدلال نقادانه، اين دستگاه معرفتي اصلاح و در ادامه با حفظ بنيانهاي معرفتي عقلانيت انتقادي، دستگاه معرفتي فازي فرموله شده است. متن حاضر از حيث روش داوري، بر استدلال عقلاني استوار است و واحدهاي تحليل آن، دستگاههاي معرفتي است.
بررسي يك پرونده قتل
کتاب بررسي يك پرونده قتل در 3 ژوئن 1835 ، در دهكدهاي به نام فوكتري (از دهات فرانسه)، ساعت 1 بعد از ظهر 3 قتل همزمان اتفاق ميافتد. پيير ريويير، پسركي بيستساله، با داس مادر آبستن، خواهر هجدهساله و برادر هفتسالهاش را به طرز فجيعي ميكشد. پس از يك قرن و نيم، گروهي يازده نفره به سرپرستي ميشل فوكو بازخواني اين قتل و بازنمايي آن را به عهده ميگيرند. كتاب از دو بخش اصلي تشكيل شده است: بخش اول شامل پروندهي قتل، گزارشهاي مستند و اظهارنظر شاهدان، پزشكان، قضات و روزنامهنگاران و يادداشتهاي پير ريويير است. در اين بخش گروه يازده نفره كاملا سكوت كرده است و با انتشار مجدد پروندهي جزايي و نيز جمعآوري تمام مقالههايي كه در روزنامههاي آن سال 1835 دربارهي واقعه چاپ شده بود، خواننده را در رويارويي بيواسطه با اين اتفاق قرار ميدهد. بخش دوم تحليلهاي اين گروهِ تازهنفس را در قالب 5 مقاله دربرميگيرد. عناوين اين 5 مقاله به شرح زير است: "حيوان، ديوانه، مرگ"؛ "قتلهايي كه روايت ميشود"؛ "كيفيات مخففه"؛ "شاهكشي، پدركشي يا مادركشي"؛ "پزشكان و قضاوت".
نيچه 2
کتاب نيچه 2 اثر مارتين هايدگر، فيلسوف شهير آلماني و نويسندهي كتاب، در پيشگفتار توضيح ميدهد: "اين كتاب مشتمل بر درسگفتارهايي است كه در خلال سالهاي 1936 تا 1940 در دانشگاه فرايبورگ ايراد شده است. به ضميمهي آن مقالاتي از سالهاي 1940 تا 1946 وجود دارد. اين مقالات راهي را ميگسترند كه از طريق آن اين درسگفتارها، كه خود در آن ايام در جريان بود، قدم به عرصهي اين چالشهاي فكري ميگذارند. متن درسگفتارها نه برحسب زمان ارائهشان، كه بنا بر محتواي آنها، تنظيم شده است. ويژگي درسگفتارها يعني تكرار و تفضيل اجتنابناپذير سخن همچنان دستنخورده باقي مانده است. ... كتاب حاضر بهمثابه يك كل انديشده شده، درصدد آن است تا در عين حال نظري بر راه تفكري بيندازد كه من از سال 1930 تا زمان نگارش نامه در باب اومانيسم پيگرفتهام."